سروش مدبری کارشناس محیطزیست و رئیس انجمن زمینشناسی ایران
بزرگترین مشکل محیطزیست ما درحالحاضر بيتوجهی دولت و مسئولان به محیطزیست و به تبع آن بيتوجهی مردم است. اول از همه دولت و مسئولان باید خودشان به محیطزیست و اهمیت آن اعتقاد داشته باشند تا بتوانیم به فعالیتهایی در راستای حفظ محیطزیست امیدوار باشیم. متاسفانه مسئولان همهجا فقط صحبت میکنند ولی پای عمل که میآید، هیچکدام پا پیش نمیگذارند و برایش خرج نمیکنند. درحالیکه در زمینههای دیگر همهشان کمک میکنند و چه درمورد پیشبردن کارها و چه هزینه مادی و چه از نظر وقت گذاشتن، فعالیت میکنند اما برای محیطزیست و جنگلهای گلستان که 10 روز در حال سوختن بود کسی اهمیتی قایل نیست و کاری انجام نمیدهد. محیطزیست همیشه آخرین موضوعی است که به آن توجه میکنند. وقتی پروندههای رشد و توسعه نوشته میشوند، در آخر کار یاد محیطزیست میافتند. درحالیکه در خیلی از این پروژهها اگر از اول مسأله محیطزیست دیده شود، یا اجرا نمیشود یا پروندهاش عوض میشود و شکل دیگری به خود میگیرد. میآییم کارخانه پتروشیمی را در شمال کشور احداث میکنیم و بعد میگوییم آلودگی ایجاد میکند درحالیکه اگر آمایش سرزمین انجام شود، معلوم میشود که شمال کشور برای پتروشیمی مناسب نیست. اما کسی به این موضوع فکر نمیکند. بر همه معلوم است که پروژههای کشاورزی باید جایی باشد که آب داشته باشد اما الان در همهجای کشور کشاورزی انجام میشود حتی مناطقی که آب کافی ندارند. این یعنی ما به صورت جزیرهای داریم کشور را اداره میکنیم و براساس آمایش سرزمین نیست و هر شهری کشاورزی و صنایع و ادارات خود را دارد. این روش در دنیا منسوخ شده است. الان در دنیا شهرهای مختلف قطببندی میشوند و اکولوژیک شهرهای مختلف درمیآید و مشخص میشود که هر استانی برای چه کاری توانایی دارد.
آن وقت دیگر نمیرویم کارخانه فولاد را در لامرد راه بیندازیم که آب ندارد. اینها دیدگاههای غیرتوسعهای است که در آنها توسعهپایدار دیده نمیشود. وقتی نظارتی وجود ندارد، باعث میشود کسی نتواند مدیریت کند.
ضعیف نگاه داشتن سازمان محیطزیست مشکل دیگری است که باید جدی گرفته شود. این سازمان نیاز به تقویت بنیه علمی و مالی و کارشناسی دارد. اکثر کارشناسهایی که در این سازمان هستند، رشتههای تحصیلیشان محیطزیست است، درحالیکه عدهای از آنها باید پتروشیمی بدانند تا بتوانند درمورد پروژههای پتروشیمی نظر بدهند. این دانش و تخصص وجود ندارد. از نظر بودجه هم کمترین مقدار به محیطزیست داده میشود و این را اگر بیاییم با بخش آب مقایسه کنیم، کمبود بودجه را متوجه میشویم. مدیر محیطزیست استان دارد با دستان بسته صنایع را کنترل میکند. شهر تهران با 500-400هزار صنعت حدود 20 نفر کارشناس محیطزیست دارد و ما از آنها انتظار داریم که صنایع را سرکشی و بازبینی کنند.دولت میتواند تصدیگری خودش را کم کند و کمکم مسئولیتها را در اختیار انجیاوها بگذارد. چندینسال است که انجیاوها نتوانستهاند فعالیت چندانی داشته باشند. امیدواریم که بتوانند بیشتر فعالیت کنند که تا الان به آن صورت مشاهده نشده که وارد شوند و به دولت کمک کنند. وقتی نظارت صورت نگیرد، کسانی که دوست دارند با کمترین هزینه تخلف انجام دهند، راحت هستند. در همین شهر نگاه کنید که تمام سوپرمارکتها زبالههایشان را در جوی آب میریزند و سطل زباله ندارند. اینجا مردم میتوانند کمک کنند و باید به آنها اختیار داده شود که چنین مواردی را گزارش کنند. در سازمان محیطزیست کشورهای پیشرفته، بخشی به نام گزارشهای مردمی هست که گزارشها را دریافت کرده و رسیدگی میکنند و حتی در اولویت کارهایشان قرار میدهند. اگر مردم نیروی محیطزیست باشند نیاز ندارید که 20 کارشناس بیرون بروند و همهجا را بررسی و کنترل کنند و دیگر کارخانهها از ساعت 4بعدازظهر به بعد دودکشهایشان را بازنمیکنند زیرا مردم ناظر هستند و گزارش میدهند. الان بعد از ساعات اداری کارخانهها خیالشان راحت است و بهراحتی آلودگی ایجاد میکنند. باید مسئولیتپذیری مردم نسبت به محیطزیست بهعنوان فرهنگ تقویت شود. شاید حتی نیاز باشد در ابتدا بعضی از مردم جریمه شوند، بعضیها تشویق شوند و به مردم آموزش داده شود که بتوانند محیطزیست را حفاظت کنند. این مسئولیتها برای آماده کردن مردم جهت مشارکت در حفظ محیطزیست به عهده دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان محیطزیست است. درحالحاضر چندین انجیاو و گروه مردمی صادقانه و بدون هیچ چشمداشتی فعالیت میکنند و حتی از جیبشان پول میگذارند تا به حفظ محیطزیست کمک کنند، بدون اینکه شهرداریها یا محیطزیست از کار آنها تقدیر کرده باشد. این انجیاوها باید توسط دفتری که از دولت بودجه میگیرد، آموزش و سازماندهی داده شوند و روند فعالیتهایشان را گزارش دهند. خیلیها دوست دارند در این زمینه فعالیت کنند اما میپرسند از کجا باید شروع کنیم و به کجا برویم. من پاسخی ندارم. یا گاهی فعالیتهای بعضی مدافعان محیطزیست اشتباه برداشت میشود و همانطور که در زلزله سال گذشته در آذربایجانغربی دیدیم، ممکن است دستگیر شوند چون سرخود کار انجام میدهند و سازمانی نیست که به آنها اجازه فعالیت دهد. این فعالیتها اگر سازماندهی شوند و زیرنظر دستگاه دولتی فعالیت کنند، مشکلاتشان کمتر میشود. مردم و خیلی از انجیاوها منتظر دولت نمیمانند که در زمان اداری تصمیمی بگیرد تا قانونی بنویسید. خیلیهایشان امروز هم از طریق شبکههای اجتماعی اطلاعرسانی درباره وضع بحرانی محیطزیست ایران را شروع کردهاند. مردم منتظر سازمان محیطزیست نیستند، بعضی از آنها خودشان پوتین میپوشند و به کمک جنگلهای گلستان میروند. مردم و علاقهمندان به محیطزیست از پای نمینشینند اما کاش دولت هم از آنها حمایت میکرد که کارها بهتر و سریعتر پیش برود.