محسن سیف منتقد
* طنزپردازان مجموعههای تلویزیونی در ایران، شیوههای تکراری و تجربهشدهای برای رسیدن به یک فضای طنزآمیز نمایشی دارند. گروهی با انتخاب یک خط سیر شبهداستانی و باریک شدن در جزییات رفتاری آدمهای ماجرا در یک فضای پر از سوءتفاهم، انرژی رها شده از کنش و واکنش متضاد شخصیتها را با چاشنی اغراق به رفتاری کمدی و خندهآور تبدیل میکنند. گروه دوم با انتخاب یک فضای پر از چالش و درگیری میان چند کاراکتر از تیپهای متنوع اجتماعی فرصت بداههپردازی برای آدمهای اصلی ماجرا را فراهم میکنند. واکنش مخاطبان برنامه، نقش مهمی در شکلگیری پیرنگ اصلی اینگونه مجموعهها بازی میکند. نویسندگان نمایشهای طنزآمیز به شیوه داستانپردازی با پیاده کردن جوکهای مطرح و آشنا در حافظه اجتماعی و متناسبسازی آن با قامت شخصیتهای قصه به یک نوع کمدی و طنز نمایشی میرسند. چاشنی نقد و شوخی با افراد و اصناف مورد توجه و دارای جایگاه حساس اجتماعی، دستمایه اصلی و با اهمیتی در ایجاد موقعیت کمدی برای نمایش است. ورود به این قبیل حیطههای حساسیتبرانگیز و شوخی با افراد و اصناف ردهبالای جامعه همواره دردسرساز و جنجالآفرین بوده است.
صاحبان اعتماد به نفس و حقانیت اجتماعی نیازی به واکنشهای جنجالی و اعتراضآمیز احساس نمیکنند و همراه و همنفس با افراد جامعه به این شوخیهای اغراقآمیز میخندند. با ضربالمثل معروف «چوب و گربه دزده ...» آشنا هستند و هیچ دلیلی برای فرار و اعتراض پیدا نمیکنند. به حقانیت و سلامت حرفهای و هویت انسانی خود ایمان و اطمینان دارند. بنابراین خودشان را تافته جدابافته و تاج سر جامعه، توهم نمیزنند و میدانند که درخت هرچه بارورتر باشد، سر به زیرتر خواهد بود...
با نمایش چند قسمت اولیه «در حاشیه» کاملا آشکار بود که مهران مدیری و دوستان طنزپردازش درگیر باید و نبایدهای حاکم بر فضای فرهنگی و هنری کشور، آهسته و عمیق میروند تا از گزند شاخ گربه در امان باشند. از ابتدای کار و رسانهای شدن خبر بازگشت مهران مدیری به تلویزیون، بازار مخالفخوانی و اعتراضها داغ بود. قدم اول با تغییر عنوان مجموعه از «اتاق عمل» به یک عنوان نچسب یعنی «در حاشیه» برداشته شد. به نظر میرسد که انتخاب نام «حاشیه» برای بیمارستان قصه هم به همین نکته برمیگردد که انتخاب بجا و هوشمندانهای بود. آتش اعتراضها و انتقادها نسبت به مضمون نمایش آنقدر غیرطبیعی شعله میکشید که برخی گمانهزنیها درباره ساختگی و نمایشی بودن این امواج اعتراضی، ذهن اهالی نقد و رسانه را به خود مشغول کرد. جامعه پزشکی با همه تنوع و تفاوتها در زمینه مراتب درک و دانش و سواد و ادراک تحلیلی تا این اندازه هم افراد کمجنبه و کوتهنظر در میان وابستگان خود نداشت که در مواجهه با یک مجموعه نمایشی بهشدت اغراقآمیز و گلدرشت طنز و شوخی واکنشی به مراتب مضحکتر و خندهآورتر از خود نمایش را روی صحنه ببرند!
با روی آنتن رفتن 12-10 بخش آغازین نمایش جدید مهران مدیری در شبکه سه و تکرار آن در یکی دو شبکه دیگر، اخبار مربوط به اعتراض بخشهای کمتحملتری از جامعه پزشکی در رسانهها مطرح شد که کمی شوخی به نظر میرسید. تقریبا تردیدی نمانده بود که اخبار مربوط به این واکنشهای اعتراضی یک بخش کمکی و محرک در حاشیه مجموعه است که بازار شایعه و خبرهای مربوط به آن را داغ و شعلهور نگه میدارد. دنیای نمایش است و هزار شعبده و ترفند که باهوشترها سرنخهای بیشتری از حرکات آن را در اختیار میگیرند. مهران مدیری و تیم همکارش از هواداران پرو پاقرص بداههپردازی در حوزههای طنز نمایشی هستند. نشانههای این گرایش را حتی در مجموعههای گذشته و متکی به نویسنده و فیلمنامهنویس مهران مدیری هم میشود ردیابی کرد. جا افتادن یک بداهه کلامی و رفتاری از سوی مدیری و بازیگران همکارش، نقطه عزیمت و موتور محرک نیرومندی برای جهتگیری متفاوت و تغییر خط روایت میشد. درجه بازتاب اجتماعی هرکدام از این بداهههای کلامی و رفتاری در متن جامعه خط سیر و چارچوب اولیه قصه را دگرگون میکرد و نویسندگان مجموعه با دنبالهروی از این بداههپردازی، جریان روایت و تیپسازی آدمهای نمایش را ادامه میدادند. بعد از گلکردن یک اصطلاح مندرآوردی و چند حرکت اغراقآمیز از طرف بازیگران اصلی نمایش، خط سیر حوادث و ماجراها بر مبنای آن شکل میگرفت. پیدا شدن این سرنخ در سابقه فعالیتهای نمایشی مدیری و تیم همکارش معمولا تا قسمتهای چهارم و پنجم مجموعه به درازا میکشید اما اینبار در سریال «در حاشیه» زمانبندی طولانیتری برای کشف این ایدههای کلامی و رفتاری صرف شد. فقدان یک نویسنده و طنزپرداز نامآشنا شاید دلیل اصلی این تحرک دیرهنگام باشد. در بخشهای مقدماتی مجموعه «در حاشیه» مدیری و همکارانش چارهای غیر از دوبارهسازی و تکرار لحظههای موفق از مجموعههای گذشته نداشتند. غوطهور شدن در کلیشههای گذشته و تکرار لحظههای شیرین و خاطرهساز برای پیدا کردن آن «کلید رمز» ادامه داشت. مهران مدیری بهتر از هرکس میدانست که این لحظهها، شادابی و طراوت سابق را ندارند و گاه بیرمق و بینمک میزنند... سازندگان مجموعه که تا پخش 10 قسمت اولیه از بازخوردهای اجتماعی و بازتاب نمایش در میان افراد جامعه به نوعی دلسردی و نگرانی رسیده بودند، حالا با روحیه و انگیزه بالاتری به ادامه راه میاندیشند. خبرهای مربوط به اعتراض و اجتماع گروههای پزشکی، موتور حرکت مدیری و دوستانش را قوت و سرعت بیشتری خواهد بخشید. جامعه غوطهور در نشانههای افسردگی و اندوه، نیاز شدیدی به خنده، تفریح و شادی دارد، حتی به قیمت غرقشدن در کلیشهها... .