[ شهروند ] ارزشگذاری افراطی والدین یکی از دلایل خودشیفتگی فرزندان میشود. والدینی که بهصورت مداوم و غیرواقعبینانه فرزندان خود را تحسین میکنند و آنها را برتر از دیگران جلوه میدهند، باعث شکلگیری حس برتری کاذب در کودکان میشوند. این رفتار پایههای خودشیفتگی را تقویت میکند.البته فضای مجازی با تشویق به خودنمایی و جلبتوجه، کودکان را به سمت خودمحوری سوق میدهد. قرار گرفتن زودهنگام در معرض این فضاها بدون نظارت کافی، ارزشهای غلطی را نهادینه میکند. هرچند وقتی والدین فرصتهایی برای درک احساسات دیگران (مثل مشارکت در کارهای خیریه یا تحلیل موقعیتهای اجتماعی) ایجاد نمیکنند، کودکان در شناخت هیجانات اطرافیان ناتوان میمانند. این در حالی است که کودکانی که والدینشان رفتارهای خودمحورانه دارند (مانند بیتوجهی به نیازهای عاطفی فرزند یا مرکزیت دادن افراطی به خود) این الگوها را بهصورت ناخودآگاه تقلید میکنند. واقعیت امر این است که جلوگیری از مواجهه کودک با شکستها و چالشهای طبیعی، تصویری غیرواقعی از تواناییهایش در ذهن او ایجاد میکند که با ورود به جامعه دچار تضاد میشود. واقعیت امر این است که مطالعات نشان میدهد خودشیفتگی کودکان پدیدهای چندعاملی است که نیازمند همکاری سیستمهای آموزشی، خانوادهها و سیاستگذاران فرهنگی است.
67درصد بزرگسالان خودشیفته، در حفظ روابط عاطفیشان مشکل دارند
یکی از نشانههای کلیدی در کودکان خودشیفته احساس استحقاق شدید است. این کودکان انتظار دریافت امتیازات ویژه بدون تلاش متناسب (مثلاً اصرار بر برنده شدن همیشگی در بازیها) دارند. عدم تحمل انتقاد هم یکی دیگر از ویژگیهای این کودکان است. این کودکان اغلب رابطه ابزاری با دیگران دارند. یکی دیگر از علائم کودک خودشیفته تخیلات بزرگمنشانه است. این کودکان بارها درباره تبدیل شدن به یک چهره مشهور بدون برنامه عملی حرف میزنند.
طبق تحقیقات روانشناسی انجام شده نشان میدهد این کودکان در بزرگسالی در روابط فردیشان دچار مشکل میشوند.
به عنوان نمونه تحقیقی نشان میدهد 67درصد از بزرگسالان خودشیفته در مطالعات بالینی گزارش مشکلات جدی در حفظ روابط عاطفی دادهاند.
این افراد در بزرگسالی سیستم دفاعی شکنندهای دارند و این احتمال وجود دارد با اولین شکستهای زندگی فرو بریزند. این کودکان در دوران بزرگسالی در تشخیص واقعبینانه نقاط قوت و ضعف شخصیشان ناتوان هستند.
والدین خودشیفته فرزند خودشیفته بار میآورد
بنابر گفتههای مهدی قاسمی، روانپزشک و رواندرمانگر والدینی که خود اصیلشان را کنار میزنند و برای همرنگی و همنوایی با دیگران احساسات واقعی خود را پنهان میسازند، فرزندانی مانند خود بار میآورند، فرزندانی که برای جلب تأیید دیگران پیوسته سعی میکنند آنان را از خود راضی نگه دارند.
قاسمی میگوید: «وقتی کودک ببیند که والدینش نیاز دیگران را بر نیاز خود مقدم میدارند یاد میگیرد که برای دیگران بیش از خود ارزش قائل شود. از آنجا که این افراد به روابط بسیار اهمیت میدهند، هویت خود را نیز در رابطه میبینند، اما زیر این خدمترسانی غیر اصیل به دیگران نارضایتی موج میزند، چون تا کسی در درجه اول به خود نبخشد و به خود خدمت نکند، نمیتواند برای مدت طولانی این رفتار را ادامه دهد.»
نه گفتن را یاد ندهیم، خودبزرگبینی در آنها رشد میکند
بنابرنظر او اگر عادت کرده باشیم برای جلب تأیید دیگران، آنها را از خود راضی نگه داریم در مقابل فرزندان خود هم همین شیوه را در پیش میگیریم. یعنی برای جلب تأیید آنها، به جای آنکه به آنها یاد بدهیم خودشان نیازشان را برآورده سازند خود را بیوقفه در خدمت آنها قرار میدهیم.
این روانپزشک بیان میکند: «نازپروردگی این پیام را به آنها میدهد که اشکالی ندارد از ما استفاده کنند. از آنجا که برای خود ارزش چندانی قائل نیستیم، اجازه میدهیم آنها خود را مرکز دنیا تصور کنند. چنین رفتاری نه تنها شیوهای ناسالم برای تخفیف دادن احساس فقدان خودمان است، بلکه دستورالعملی است برای بار آوردن افرادی خودشیفته که تصور میکنند دنیا حول محور آنها میچرخد.»
قاسمی اظهار میکند: «اگر نتوانیم حدود سالمی برای خود تعیین کنیم که دیگران ملزم به رعایت آن باشند، فرزندانمان یاد نمیگیرند که حدود دیگران را محترم بشمارند. وقتی حریم و نیازهای خود را بیاهمیت تلقی کنیم، آنها تصور میکنند نیازهایشان مهمتر از نیاز دیگران است. اگر در مواقع لازم به آنها «نه» نگوییم، یاد نمیگیرند که گاهی زندگی به آنها «نه» میگوید و در نتیجه خودبزرگبینی در آنها رشد میکند.»
34درصد نوجوانان آمریکایی مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته هستند
بر اساس مطالعات اخیر در کشورهای توسعهیافته، مسئله خودشیفتگی کودکان به یکی از چالشهای مهم روانشناسی تبدیل شده است.
آمریکا: پژوهش مرکز روانشناسی UCLA نشان میدهد ۳۴٪ نوجوانان ۱۳-۱۷ ساله معیارهای اختلال شخصیت خودشیفته(NPD) را نشان میدهند.
آلمان: مطالعه دانشگاه هومبولت برلین افزایش ۴۰٪ درصدی موارد مراجعه به کلینیکهای کودک با مشکلات خودمحوری در دهه اخیر گزارش میدهد.
کشورهای شمال اروپا: نرخ خودشیفتگی در سوئد و نروژ ۱۸٪ کمتر از میانگین اروپاست که محققان آن را به سیستم آموزشی مبتنی بر کار گروهی مرتبط میدانند.
متهمان افزایش خودشیفتگی
یکی از عوامل تشدیدکننده خودشیفتگی شاید ریشه در فرهنگ فردگرایی افراطی داشته باشد. به عنوان نمونه در سیستمهای آموزشی آمریکایی، تمرکز بر «استثنایی بودن» هر کودک بدون توجه به شایستگی واقعی باعث تقویت حس برتری کاذب میشود. تکنولوژی دیجیتال هم در این مساله تاثیرگذار بوده چون تحقیقات انگلیسی نشان میدهد کودکان ۸-۱۲ ساله با بیش از ۳ ساعت فعالیت روزانه در شبکههای اجتماعی، ۲.۷ برابر بیشتر احتمال خودشیفتگی دارند. هرچند در ژاپن، فشار برای موفقیت تحصیلی منجر به شکلگیری «خود ایدهآل غیرواقعی» در ۲۸٪ دانشآموزان دبیرستانی شده است.
آنهایی که موفق بودند
آلمان برای مقابله با چالش خودشیفتگی، برنامههای آموزشی در نظر گرفته که شامل 100ساعت تمرین عملی تحلیل احساسات شخصیتهای تاریخی/ادبی در مقطع ابتدایی است. فنلاند برای مقابله با این چالش بازطراحی سیستم تحسین را در پیش گرفته است. در فنلاند، معلمان آموزش می بینند به جای جملاتی مانند «تو باهوشی»، بگویند «روش حلمسئلهات خلاقانه بود.» محدودیتهای تکنولوژیکی راهکار کانادا بوده کانادا قانون منع استفاده از گوشیهای هوشمند در مدارس ابتدایی و محدودیت یک ساعته شبکههای اجتماعی برای زیر ۱۴ سال را اجرا میکند.
پیامدهای خودشیفتگی
خودشیفتگی اختلالی است که پیامدهای طولانیمدت دارد به عنوان مثال 41درصد جوانان خودشیفته آمریکایی تا ۲۵سالگی حداقل یک دوره افسردگی حاد را تجربه میکنند. هرچند مطالعاتی در سال 2024 در هلند نشان داد که خودشیفتگی کودکانه ۳۷٪ احتمال بیکاری طولانیمدت در بزرگسالی را افزایش میدهد. در فرانسه هم ۶۳٪ والدین گزارش میدهند که الگوهای ارتباطی خودمحورانه را از فرزندانشان آموختهاند.