امروز شاهد نمایش فیلمهای «اشک هور»، «دست تنها»، «خاتی» و «زیبا صدایم کن» خواهیم بود- که به نوعی پربازیگرترین فیلمهای جشنواره هستند.
«اشک هور» جدیدترین ساخته مهدی جعفری- که در چند سال گذشته با فیلمهای «۲۳ نفر» و «یدو» اتفاقهای خوبی را در جشنواره رقم زده- بعد از فیلم «اسفند» دومین فیلم امسال است که زندگی شهید علی هاشمی را دستمایه روایت خود قرار داده است. فیلم البته راوی رنجهای مادر شهید در انتظار 22 سالهاش برای بازگشت پیکر شهید است. این فیلم با بازی رضا ثامری، رویا افشار، تورج الوند، میثم رازفر، شبنم گودرزی و ساره رشیدی ظاهرا نسخه سینمایی سریالی تحت عنوان «قرارگاه سری نصرت» است که فیلمنامهاش را مهدی سجادهچی به رشته تحریر درآورده است.
دومین فیلم امروز «دست تنها» ساخته امیرحسین ثقفی است. جدیدترین فیلم این کارگردان با بازی بازیگرانی چون مجید مظفری، محمود نظرعلیان، نرگس محمدی و علی اوجی که مانند دیگر فیلمهای کارگردانش فیلم خاصی است، بدون کمترین شباهتی به فیلمهای دیگر، و اتفاقا به همین دلیل هم به احتمال زیاد طرفداران خاص خود را خواهد داشت. «دستتنها» گفته میشود که داستان دو مرد خیابانگرد را روایت میکند که در تلاش برای نجات زنی، شهر را زیر پا میگذارند.
«خاتی» به کارگردانی فریدون نجفی و بازی سارا بهرامی، سعید آقاخانی، آناهیتا افشار و فرید سجادی حسینی سومین فیلم امروز است که داستانی تراژیک درباره جدایی و پیوندهای عمیق انسانی با سرزمین و خانوادهاش را روایت میکند. داستان «خاتی»- که در آغاز قرار بود لیلا حاتمی نقش اصلی آن را بازی کند- با محکومیت تراژیک فرد به ترک محیطی آغاز میشود که چون درختی تنها در جنگل بلوط در آن ریشه دوانده است. یک درام اجتماعی زیست محیطی که بیشتر به ارتباط انسان با محیط زیست و حیوانات میپردازد.
... و در نهایت میرسیم به «زیبا صدایم کن» چهاردهمین ساخته سینمایی رسول صدرعاملی؛ با بازی امین حیایی؛ که به عنوان اقتباسی نوجوانانه از کتابی به همین نام به قلم فرهاد حسنزاده داستانی کماوج و فرود را از یک صبح تا شب در خیابان ولیعصر- از میدان راهآهن تا تجریش- روایت میکند. «زیبا صدایم کن» از این رو که بهانه بازگشت کارگردان فیلمهایی چون «من ترانه پانزده سال دارم»، «دختری با کفشهای کتانی» و «دیشب باباتو دیدم آیدا» پس از هفت سال به جشنواره شده، برای مخاطبان و منتقدان سینما اهمیت زیادی دارد. «زیبا صدایم کن» به زندگی دختری ۱۵ ساله به نام زیبا میپردازد که در یک مرکز تحت نظارت بهزیستی زندگی میکند. زیبا که با مشکلات خانوادگی عمیقی روبهروست، تصمیم میگیرد در روز تولدش پدر بیمار روانیاش را از آسایشگاه فراری دهد. اما این تصمیم ماجراهای تلخ و پیچیدهای را برای او رقم میزند.