شماره ۳۲۷۹ | ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۴ بهمن
صفحه را ببند
یادداشت‌های شهر شلوغ
۲۸۶ سال است به هیچ کشوری حمله نکرده ایم

 [شهروند] تب وتاب نقد و نظرها در این چند روزه به قدری گسترده است و در رسانه های تصویری و مکتوب و فضای مجازی به قدری جذاب شده است که گویی به جای رونق اقتصادی در حال شکوفایی سیاسی هستیم. هر چند از بستر همین چالش هاست که راه درست نمایان می شود و می توان جلوی هر گونه انحراف و افراط و تفریطی را گرفت. از میان همه موضوعات روز، پیرامون فعالیت های جدید ترامپ،وضعیت نخبگان ایرانی ، سخنان وزیر خارجه، رفتارهای خشن عناصر تندرو و وضعیت سواد رسانه ای مردم برای شما مطالبی را گزینش کرده ایم که با هم می خوانیم:

 قطع مواجب رسانه‌های اپوزیسیون از طرف ترامپ، ادعای مستقل بودن آن‌ها را نقش بر آب کرد
سید عطاءالله مهاجرانی، وزیر دولت اصلاحات، در روزنامه اعتماد طی یادداشتی با عنوان «دنیای توهم براندازان» به موضوع قطع مواجب رسانه‌های اپوزیسیون یا همان براندازان نظام از سوی دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، پرداخته است.
او در این زمینه نوشت: گفته می‌شود ترامپ همان روز اول اپوزیسیون برانداز نظام جمهوری اسلامی ایران را نومید و بلکه ویران کرد. اعلام کرده است که دولت امریکا دیگر به «فاند بگیران» مواجب نمی‌دهد. البته اسراییل مثل همیشه استثنای منقطع است و بیرون از ماجرا. اما حدود ۶۰ میلیون دلاری که به براندازان مدعی پروژه تغییر نظام در ایران داده می‌شد، داده نمی‌شود. آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و به قول معجزه هزاره،  لولو برد! چند نکته:
۱- برای بسیاری آشکار بود که براندازان با بودجه و مواجب امریکا و نیز اسراییل اداره می‌شوند. تصریح ترامپ و فرمان اجرایی او مبنی بر قطع چنین بودجه‌هایی پیداست که براندازان را در پریشانی و مخمصه انداخته است. ادعای مستقل و ملی بودن داشتند. روشن شد که نه مستقلند و نه ملی.
۲- این واژه مستقل هم برای گروه‌ها یا افراد یا رسانه‌هایی که از دولت امریکا مواجب (فاند!) می‌گرفتند، از طنز‌های روزگار است. برخی از این رسانه‌ها که برای خود رسالت علمی تعریف کرده بودند، به صراحت در اساسنامه‌شان نوشته بودند: «از وزارت خارجه امریکا مواجب می‌گیرند.» این پول‌ها هم برکت نمی‌کرد. بین زن و شوهر‌ها جدایی انداخت. بخش عمده بودجه گاه تا بیش از ۵۰ درصد بودجه را برای خودشان برمی‌داشتند. اینها که حدشان سالی ۲۰ تا ۳۰ هزار دلار حقوق هم نبود و نیست تا سالی ۱۵۰ تا ۲۰۰ هزار دلار برای خودشان در بودجه‌شان حقوق سالانه نوشته بودند و مدعی بودند که مستقلند.
۳- ترامپ دنیای واهمه زده براندازان را ویران کرد. اینها گمان می‌کردند که با آمدن ترامپ و اتحاد ترامپ-نتانیاهو دیگر کار جمهوری اسلامی تمام است. رضا پهلوی هم که هر چه تخم‌مرغ شانسی و تخم اردک داشت توی سبد نتانیاهو انداخته بود دید که نتانیاهو در ماجرای غزه و جنوب لبنان به اهدافش نرسید. ترامپ هم به بی‌بی روی خوش نشان نداد و این فاصله با عدم شرکت نتانیاهو در اجلاس آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ معنای روشن‌تری یافت.

چرا نخبگان سیاسی این روزها در انزوا هستند؟
روزنامه شرق در سرمقاله خود با عنوان «سکوت و انزوای کنش‌گرانه» به بررسی چرایی سکوت و انزوای نخبگان سیاسی در اتفاقات اخیر منطقه و جریانات کشور پرداخته است.
این روزنامه در این زمینه نوشت: بسیاری بر این باورند این روز‌ها بهترین کار سکوت و انزواست، سکوت و انزوای خودخواسته. اگر پیش از این جامعه روشنفکری و نخبگان سیاسی به این نتیجه رسیده بودند که چاره‌ای جز انزوا و سکوت ندارند، اینک دامنه این طیف گسترده‌تر شده و به طبقات میانه جامعه هم سرایت کرده است. گویا جملگی به این باور رسیده‌اند که دیگر کاری از دست کسی ساخته نیست و چه بهتر به انتظار فرصتی بنشینند که باد‌ها خودشان تغییر فصل‌ها را رقم بزنند. اتفاقات اخیر در منطقه هم این باور را راسخ‌تر کرده است.
خروج ایران از سوریه، حضور نابهنگام ترکیه در این کشور و پیشروی اسرائیل تا نزدیکی‌های دمشق و بسیاری از رخداد‌های ریز و درشت که نه مردم منطقه دستی در آن داشته‌اند و نه دولت‌هایی که پیش از این مؤثرترین دولت‌ها در سوریه و لبنان بوده‌اند. در این شرایط آنچه بیش از پیش دوباره در اذهان روشنفکران و نخبگان سیاسی یادآوری می‌شود، جای خالی سیاست داخلی است که همچنان در دوره فترت به سر می‌برد.
دست بر قضا آنان که سال‌های سال تلاش کرده‌اند جامعه به این سمت سوق بردارد، اینک باید احساس پیروزی و خوشحالی داشته باشند، اما نشانه‌هایی از این پیروزی و خرسندی در چهره‌های آنان از جمله اصولگرایان که با آرای حداقلی و ادعا‌های حداکثری روی کار آمده‌اند، دیده نمی‌شود. با اینکه برای آنان آشکار شده کوچک‌ترین اثری در تغییر جامعه و سیاست داخلی آن ندارند، باز دست از روش و منش و سلوک خود برنمی‌دارند و حتی دولت پزشکیان و شعار وفاق را فرصتی برای منفعت‌طلبی خود در دقایق پایانی حیات سیاسی‌شان می‌دانند. دولت وفاق نه‌تنها تاکنون نتوانسته وفاقی جدی ایجاد کند، بلکه فرصت‌هایی جدید برای رقابت‌های جانکاه جهت دستیابی به پست‌ها و مقام‌های میانی در دولت چهاردهم به وجود آورده است.
با اینکه حدود شش ماه از عمر دولت چهاردهم می‌گذرد، اما هنوز برای پست‌های میانی دولت چند نامزد وجود دارد که برای رسیدن به پست‌های باقی‌مانده از هر روشی استفاده می‌کنند. این گروه از مدیران سیاسی بیش از دیگران آگاهند که بود و نبود آنان نه‌تنها برای مردم بلکه برای دولت‌ها نیز فایده‌ای ندارد.
در این وضعیت گویا تنها راه، سکوت و انزوای کنشگرانه است و در این سکوت و انزوای کنشگرانه است که باید جلوی هر اشتباهی ایستاد و تاوان آن را پرداخت. چه این اشتباه از سوی مردم باشد، چه از سوی قدرت و چه از سوی نخبگان و روشنفکران.

خواسته‌های آمریکا از ایران مشخص است
فریدون مجلسی، تحلیل‌گر مسائل بین‌المللی در واکنش به اینکه عراقچی گفته آمریکا باید برای شروع مذاکرات اعتمادسازی کند، به‌ «چندثانیه» می‌گوید: آنچه اکنون به‌نام مذاکره در ایران نام برده می‌شود مفهومی قدیمی است. با روی کار آمدن ترامپ مذاکره به معنی اینکه فردی مانند دکتر جلیلی برود با طرف‌های غربی مذاکره کند و در ادامه برای فعالیت‌های ایران وقت خریداری کند و هر شش ماه خود را برای مذاکره دیگری آماده کنند، گذشته است. اکنون طرف‌ها برای تعامل خود را آماده می‌کنند.  وی می افزاید: منظور این است که تیم‌های مذاکره کننده پیش از اینکه وارد روند مذاکرات شوند نیاز به دیدارهایی برای تعامل بیشتر دارند. برای اینکه پاستور بداند کاخ سفید چه می‌خواهد و البته آمریکا هم بداند که ایران به‌دنبال چیست. پس از آن باید به‌دنبال راه‌هایی برای پایان تحریم‌ها باشند. امروز وضعیت معیشتی در داخل ایران شرایط خطرناکی را نشان می‌‌دهد بدان معنا که فرصت چندانی برای مذاکره نمانده است.  باید بدانیم که آمریکا دلیلی برای بهبود وضعیت کنونی ایران ندارد. وضعیت موجود خواسته کسانی‌ است که می‌خواهند جمهوری اسلامی در برابر غربی‌ها زانو بزند و در این شرایط هم امتیازی به ایران نخواهند داد مگر اینکه وضعیت مالی و هسته‌ای ایران شفاف شود.  
تغییراتی که رخ داده شرایط جدیدی ایجاد کرده است و اگر اقدامی برای دفاع از حقوق ملت ایران انجام نشود شرایط سخت‌تر خواهد شد. خواسته آمریکا از تهران مشخص است. معنی اینکه ایران به سلاح هسته‌ای دست پیدا نکند این است که فعالیت‌های هسته‌ای شفافی داشته باشد.
غربی‌ها از ایران انتظار دارند که همانند سایر کشورهای روابط عادی داشته باشد. این دو مورد مدنظر دولت جدید آمریکا است. اینکه جمهوری اسلامی آمادگی برای روابط عادی دارد و همچنین فعالیت‌های هسته‌ای شفافی خواهد داشت، می‌تواند ایران-آمریکا را به سمت یک توافقنامه جامع سوق دهد.

افراد تاثیر گذار، دستور بدهند رفتار‌های خشن تندروها کنترل بشود
محمد عطریانفر عضو حزب کارگزاران سازندگی به سایت رویداد ۲۴ گفت: اگر امروز نسبت به آقای اژه‌ای این جفا را می‌کنند که امری ناجوانمردانه و غیرپذیرفته است و اگر هم یک روز علیه دولت یا یکی از دستگاه‌ها چنین حملاتی را دارند، توصیه این است که به هرحال هرکسی که می‌تواند روی این افراد مؤثر واقع شود، از منظر رویکرد‌های اجتماعی و سیاسی به این افراد تذکری دهد. این افراد را باید به این باور برساند که فرصت‌ها را برای انجام تکالیف و مسئولیت‌های اجرایی مقامات و دستگاه‌های اجرایی تیره و تار نکنند.
عطریانفر با تاکید براینکه در مدیریت جامعه و امر حکمرانی، تندروی سمی مهلک است، می‌گوید: در هر زمینه‌ای که سیاست‌های معتدل و روند طبیعی و عادی مدیریت کشور دچار چالش شود، مصیبت‌ها و نگرانی‌ها و مشکلات بسیار بر سر راه تأمین منافع مردم ایجاد شده است. متأسفانه تحت‌تأثیر رویکرد‌هایی که ما در تاریخ پرتحول و پرفراز و نشیب ایران شاهد هستیم، در شرایطی به سر می‌بریم که هنوز رگه‌هایی از تندروی و رفتار‌های افراط‌طلبانه‌ای وجود دارد یعنی برخی از نیرو‌ها به پشتوانه بعضی از حمایت‌های ناموجه سعی می‌کنند شرایط را سخت کنند.
این فعال سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا ممکن است بگوییم قوه‌قضائیه در دوران ریاست آقای اژه‌ای این استقلال را به برخی تندرو‌ها داده تا بتوانند علیه خودش هم صحبت کنند؟ گفت: واقعیت این است از مقطعی که آقای اژه‌ای مسئولیت ریاست قوه‌قضائیه را عهده‌دار شد، با عنایت به اینکه تمام تجربیات اجرایی‌اش در درون قوه بوده و به فراز و نشیب‌های مأموریت‌ها و تکالیف قوه‌قضائیه و دستگاه قضائی تسلط کافی داشته است، بسیار خوب ظاهر شد.
او نسبتا درک واقع‌بینانه تری از مسائل کشور دارد و قطعا و مسلما ایشان باورش به این است که باید به آن قدرت و دستگاهی که در خط مقدم مشکلات قرار دارد یعنی قوه مجریه کمک کرد؛ لذا در برابر این فهم درست آقای اژه‌ای، طبیعتا پیش‌بینی هم می‌شود افرادی که نسبت به دولت مواضع تند دارند، نسبت به ایشان هم جفا و در حقش کم‌لطفی کنند.
وی با بیان اینکه در مقام داوری باید گفت که هرکسی، در هر لباس، عنوان و با هر پیشینه و وابستگی‌ای، اگر شرایط متعارف و آرامش اجتماعی را با رفتار‌های تند، خشن و جو اطراف را به افراطی تبدیل کند، عوارض نابهنجاری را به وجود خواهد آورد که دود و آسیب آن به چشم مردم می‌رود و منافع مردم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، ادامه داد: ما تجربه‌های تلخی از گذشته‌های بسیار دور سراغ داریم.
حال در مقطعی که به صورت کاملا هوشمندانه و براساس یک توافق نانوشته، دولتی بر سر کار آمده که این دولت اراده کرده تا در جهت تأمین منافع مردم و بدون وابستگی به خط و خطوط سیاسی، گام‌های مؤثری بردارد، اگر افرادی احساس کنند که می‌توانند این روند را متوقف کنند و با حرکات تند به اصطلاح خودشان انقلابی‌گری، مشکلاتی را سر راه دولت ایجاد کنند، قطعا به سمت تحقق برنامه‌هایی که دولت تعریف کرده دیرتر خواهیم رسید.
عطریانفر تاکید کرد: از این جهت پیشنهاد می‌کنم کسانی که می‌توانند روی چنین افرادی مؤثر باشند، به آنها توصیه کرده و دستور دهند که رفتار‌های خشن و تندروی‌های خودشان را کنترل کنند. زیرا باید بدانند که هر مسأله یا سوالی داشته باشند در جایگاه طبیعی خودش مطرح شود. حالا یک روز علیه یک قوه‌ای باشد و روز دیگر برعلیه قوه دیگری.

ایران و تصویر ایران
عبدالله گنجی در روزنامه جوان نوشت:در مباحث مربوط به سواد رسانه می‌خوانیم که ما دو جهان داریم؛ جهان واقعی و جهان رسانه‌ای. اما حقیقت این است که مردم برای درک بهتر و بیشتر جهان واقعی به جهان رسانه‌ای پناه می‌برند. حال سؤال این است که در سایه این پناه بردن از جهان واقعی دور می‌شوند یا به آن نزدیک‌تر می‌شوند؟
در جهان رسانه با تصویر مواجه هستیم، اما در جهان واقعی با خود پدیده که نقش آیینگی دارد مواجه هستیم. حال سؤال اساسی این است که تصویری که از ایران درک می‌کنیم چقدر خود ایران واقعی است؟ آیا امکان دارد ایران واقعی از ایران رسانه‌ای بهتر باشد؟ در چنین مواقعی خواهیم شنید که ما داریم در این کشور زندگی می‌کنیم، واقعیت را لمس می‌کنیم و این واقعیت ارتباطی با رسانه ندارد!
رهبر معظم انقلاب از شکستن محاصره رسانه‌ای کشور سخن گفته‌اند و این همان تصویر ایران است که با خود ایران فاصله دارد. تصویر ایران بعضاً به صورت حرکت رودخانه‌ای است، یعنی کسی جرئت نمی‌کند خلاف آب حرکت کند که می‌ترسد رسوا شود. موجی راه می‌افتد و خروج از این موج پرهزینه می‌شود. آنچه به عنوان مثال در ذیل می‌آید واقعیت ایران است یا تصویر ایران؟
۱-در جهان امروز تصویر ایران در مواجهه با جهان و خصوصاً غرب و همسایگان، چهره‌ای جنگی است. ایران با همه دنیا دعوا دارد، حیاتش در دعواست، با همه درگیر است... حال آنکه تصویر واقعی ایران این است که این کشور ۲۸۶ سال است (از پایان حکومت نادر در سال ۱۱۶۰) به هیچ کشوری حمله نکرده است. هیچ جنگی را آغاز نکرده است. بلکه صرفاً از خود دفاع کرده است. درعین حال یا اشغال یا تجزیه شده است.
۲- تصویر دیگر ایران دشمنی با غرب یا غرب‌ستیزی است. این را روشنفکران داخلی نیز باور دارند.
حال به عالم واقعیت برویم. ایران در این ۴۵ سال کدام ظلم را علیه انگلیس، فرانسه، آلمان و حتی امریکا کرده است؟ اصلاً ما با آنها چکار داریم؟ آنها ما را ر‌ها نمی‌کنند و خواستار رفتاری از ما هستند که با استاندارد‌های غرب منطبق باشد. ما صرفاً این را نمی‌پذیریم، اما آنها تحریم می‌کنند و همه هم می‌دانند که تحریم با قواعد بین‌المللی منطبق نیست، اما مطالبه رفع تحریم نیز غرب ستیزی ایران محسوب می‌شود.
۳- تصویر ایران ۸۸ میلیون فقیر مفلوک و گرسنه را که در حداقل‌ها مانده‌اند نشان می‌دهد. آیا این تصویر واقعی است؟ کسی جرئت می‌کند برخلاف این تصویر سخن بگوید؟ همه اسناد نشان می‌دهد حدود ۳۰ میلیون نفر از مردم در مراتب تنگنای اقتصادی هستند، اما شما یک نفر پیدا نمی‌کنید که از سطح زندگی و درآمد خود راضی باشد. آنان که پرخورند، طلبکارند، آنان که ندارند (روستاها) آرام‌تر و کم‌ادعاترند.
۴- تصویر ایران این است که همه مدیران کشور دزد و فاسد هستند، هزاران آقازاده فاسد داریم. رسماً می‌گویند
 ۴ هزار آقازاده فقط در لندن داریم. تاکنون دیده‌اید کسی ۲۰ نفر را نام ببرد و فساد آنان را - فراتر از سوءظن و تحلیل- اثبات کند؟ اما تصویر به گونه‌ای است که اگر شما منکر شوید (مانند حرکت برخلاف رودخانه است) خود نیز متهم به دزدی و همسویی با دزد خواهید شد.
۵- تصویر مذاکره را ببینید، امریکا از برجام خارج شده و مجدد وزیر خارجه دولت روحانی درخواست مذاکره کرده است و ترامپ به فارسی نوشته است «نه مرسی» و همین چهار شنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ عراقچی و پزشکیان هر دو در حیاط دولت به خبرنگاران گفتند هیچ پیامی مبنی بر مذاکره از امریکا دریافت نکرده‌ایم. حال تصویر چیست؟ ایران از سر سیری تن به مذاکره نمی‌دهد و مردم هم گرسنه‌اند! و اصلاً برایش مهم نیست و علت خروج ترامپ از برجام - به عنوان سند حقوقی جهانی- را هم به تعرض به سفارت عربستان، مقاله فلان‌روزنامه و نظر فلان امام جمعه ارجاع می‌دهندتا امریکا را تبرئه نمایند.
۶- مثال دیگر ایرانیان خارج از کشور است. مرتب می‌شنوید فضا را برای بازگشت مهیا کنید، چرا فلانی نیامد و آنجا مرد؟ اما واقعیت این است که هیچ‌کس را جمهوری اسلامی از ایران اخراج نکرده است و هیچ‌کس را نام نمی‌برند که خواسته است برگردد و اجازه نداده باشند و هر هفته صد‌ها ایرانی می‌آیند و می‌روند، اما بنابر «الخائن خائف» برخی خودشان نمی‌آیند، اما تصویر این است که آنان را راه نمی‌دهند!
۷- وقتی از مجامع جهانی می‌شنوند ایران اقتصاد ۲۲ یا ۲۳ جهان است به هم می‌ریزند، چون تصویر ایران در انتهای جدول جهانی است و هزار دلیل می‌تراشند تا واقعیت جای خود را به تصویر ندهد.
همه اینها به این معنا نیست که در مدینه فاضله هستیم، مشکلات جدی داریم و بر کسی پوشیده نیست، اما شما در ایران محاصره شده اقتصادی و رسانه‌ای هزار مؤلفه منفی می‌بینید، اما یک نقطه مثبت نمی‌بینید. مثلاً تصویر کاهش ازدواج و افزایش طلاق در کشور ما مسائل اقتصادی است، اما عالم واقع می‌گوید سرمایه‌داران در صف اول تجرد و هنرمندان در صف اول طلاق هستند و مستضعفین - خصوصاً روستاییان- در صف اول ازدواج‌اند. اما تصویر کاملاً وارونه است. جهاد تبیین یعنی تمرکز بر این موارد نه تمرکز بر تپق زدن کلامی فلان مسئول و  مسائل فاقد اولویت.

 


تعداد بازدید :  20