[ حمید رضا خالدی] یکی از چالش های بین صنعت و آموزش و پرورش، نبود ارتباطی موثر بین این دو نهاد است . با وجود ایجاد هنرستان ها و مراکز فنی حرفه ای، هنوزآموزش و پرورش نتوانسته حتی خود را به صنعت نزدیک کند و به خواسته های آن برای پرورش نیروی متخصص فنی و ماهر پاسخ دهد. موضوعی که باعث شد تا حتی رئیس جمهور نیز نسبت به آن واکنش نشان و دستور دادند تا تعدادی هنرستان در کنار صنایع و شهرک های صنعتی ساخته شود. بعد از آن بود که استانداران مختلف نیز در مراسم های گوناگون از عزم خود برای اجرایی کردن این دستور خبر دادند. معتمدیان،استاندار تهران نیز با اشاره به استفاده از ظرفیت صنایع و شهرکهای صنعتی در ساخت هنرستان، گفت: همانطور که ریاست جمهوری نیز عنوان کردند، پیشنهاد ما ساخت هنرستان برای واحدهای صنعتی است چرا که در صورت تحقق، امکان مهارت آموزی و تأمین نیروی کار ماهر برای صنایع نیز فراهم میشود..اما اینکه این تصمیم تا چه حد می تواند در برقراری ارتباط بین صنعت و سیستم آموزشی ما موثر باشد، سوالی است که «شهروند» در این گزارش و در گفت و گو با کارشناسان، به دنبال پاسخی برای آن بوده است.
اولین هنرستان فنی ایران در سال ۱۳۰۹ شمسی با نام مدرسه صنعتی آذربایجان تحت نظر وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه ، در تبریز تأسیس شد. با این حال با وجود گذشت بیش از یک قرن از آغاز به کار این مدارس، به نظر می رسد هنرستان ها نتوانسته اند به نقشی که برایشان تعریف شده بود، برسند. نقشی مبتنی برتربیت نیروی تکنسین ماهر برای کار در صنایع و واحدهای تولیدی مختلف. شاید به همین دلیل هم بود که رئیس جمهور چندی قبل در مراسمی از استانداران خواست تا هنرستان ها را به نزدیک و مجاورت شهرک های صنعتی منتقل کنند تا بلکه در تعامل با صنایع، زمینه برای برطرف کردن نیاز به نیروی ماهر در واحدهای تولیدی مرتفع شود و هم فارغ التحصیلان هنرستان ها بیکار نمانند.
لزوم حمایت فراجناحی
علی اوسط هاشمی، که مدتی
سکان دار سازمان فنی حرفه ای کشور بوده است در تشریح جنبه های مختلف چنین دستوری به «شهروند» می گوید: در سالهای گذشته القابی چون دکتر و مهندس، حتی جای نام و شهرت شهروندان را گرفته است. در واقع مدرک گرایی به یکی از ضروریات دنیای امروز بدل شده و هر فردی که بخواهد غیر از این رویه را دنبال کند، از دید عامه، فردی ضعیف و کم توان محسوب می شود. وی ادامه
می دهد: در چنین شرایطی چاره ای نداریم جز اینکه تلاش کنیم تا « مهارت» آموزی، در فرهنگ جامعه و خانواده های ما جای مدرک گرایی را بگیرد و
استعداد ها و قابلیت های جوانان و شهروندان ما بتواند نمایان شود. باید به جوانان و خانواده هایمان یادآور شویم که ماحصل نگرش آکادمیک صرف، چیزی نیست جز بیکاری و اینکه بهترین گزینه برای پیشرفت در دنیای امروز، توجه و پرورش استعدادهای جوانان و نوجوانان و تشویق آنها به مهارت آموزی است. در این مسیر، هنرستان ها و مراکز فنی
حرفه ای می تواند بهترین گزینه برای رسدن به این مقصود باشد.
اوسط هاشمی به جنبه دیگر این ماجرا یعنی صنعت اشاره کرده و می گوید: از سویی، صنعت نیز طی چند دهه اخیر به دلیل همین مدرک گرایی با کوهی از نیروهای فارغ التحصیل مواجه بوده که عملا مهارت و توانایی عملی کافی را برای کار در این مراکز و خلق محصولات مختلف و تولید ثروت نداشته اند. تمامی مدیران صنایع و واحدهای تولیدی اذعان می کنند که وقتی آگهی جذب نیرو می زنند، از هر 100 مراجعه کننده به زحمت می توان 2 تا 3 نفر را پیدا کرد که در عمل، بتوانند مهارت لازم برای کار در آن واحد صنعتی را داشته باشند. چرا؟ چون مدارس و حتی هنرستان های ما، ارتباط چندانی با صنعت و نیازهای آن ندارند. هنرستان های ما فقط یکسری سرفصل های کلی را آموزش می دهند و به صورت تخصصی، به آموزش صنایع مختلف نمی پردازند. رئیس اسبق سازمان فنی حرفه ای کشور تصریح می کند: البته تا وقتی که صنایع نیز نخواهند و از هنرستان ها حمایت نکنند و نیازهایشان را به آنها منعکس نکنند، این چرخه کامل نمی شود. حالا با دستور رئیس جمهور فرصتی تاریخی دست داده تا این حلقه کامل شود. با احداث هنرستان ها در کنار شهرک های صنعتی این فرصت مهیا می شود و حتی صنایع می توانند در تعامل با این مدارس نیروهای آتی خود را به خوبی تامین کنند. از این بالاتر حتی صنایع می توانند با تامین هزینه های یک رشته خاص مورد نیاز خودشان، از هنرستان ها بخواهند تا تعدادی نیروی کار در این حیطه ها تربیت کنند. در تمام کشورهای صنعتی و توسعه یافته نیز وضعیت به همین منوال است. یعنی ارتباط تنگاتنگی بین مدارس و هنرستان ها و صنعت وجود دارد. بنابراین حالا که این فرصت بی نظیر فراهم شده خوب است که همگی به دور از هر گونه دیدگاه سیاسی، از آن حمایت کنیم تا هم شاهد بالا رفتن کیفیت و کاربردی شدن دروس مدارس باشیم و هم صنایع مان از بحران کمبود نیروی کارآمد رهایی پیدا کنند و در عین حال از آمار بیکاران کشور نیز
کاسته شود.
نیاز به تغییر دیدگاه
محمد رضا نیک نژادی، کارشناس آموزشی اما معتقد است که برای تعامل بین صنایع و مدارس نیاز به این نیست که حتما مدارس در کنار شهرک های صنعتی بنا شوند. وی در این زمینه به «شهروند» می گوید: این تصمیم و اظهارات، در کل می تواند گام مثبتی برای نزدیکی بین صنعت و سیستم آموزشی ما باشد اما لزوما، ارتباط و تعامل بین این دو، نیاز به نزدیکی فیزیکی آنها نیست! بلکه باید ساختار سیستم آموزشی را تغییر دهیم و از آن مهمتر نگاه مان را نسبت به مدرسه و آموزش تصحیح کنیم. وی ادامه می دهد: باید کاری کرد که سیستم آموزشی ما به جای آنکه متکی بر حفظیات باشد، متکی بر آشنایی با مهارت های مورد نیاز صنایع باشد! یعنی در مدارس و چه در هنرستان ها، دانش آموزان در کنار دروس کنونی خود، با مهارت های مورد نیاز صنایع در کشور آشنا و به فردی ماهر بدل شوند. این هم نیازمند نزدیکی فیزیکی بین مدارس و صنایع نیست! بلکه باید ساختار را اصلاح کرد. این کارشناس آموزشی تصریح می کند: تغییر نگاه در سطح کلان بدین مبناست که باید اقتصاد حاکم مبتنی بر دلالی در کشور به سمت اقتصاد مبتنی بر تولید اصلاح شود. باید دولت و وزارت صمت نیازهای صنایع را به آموزش و پرورش منتقل کنند و وزارت آموزش و پرورش هم تربیت نیروی انسانی مورد نیاز صنایع را در اولویت کاری خود قرار دهد و براساس آن برنامه ریزی کند.البته وزارت صمت و صنایع نیز از مدارس و هنرستان ها برای تربیت نیروهای ماهرحمایت کنند.
نیک نژادی با اشاره به تجارب کشورهای موفق در این زمینه می گوید: مثلا در آلمان کارخانه را به مدرسه می آورند و انواع دستگاه های صنعتی مثل تراشکاری در کارگاه های مدارس وجود دارند و نحوه کار با آن به دانش آموزان آموزش داده می شود. ما نیز زمانیکه هنرستان ها در کشور افتتاح شدند، تجهیزات خوبی به آنها تزریق کردیم ولی به مرور به خاطر آنکه اولویت های آموزش و پرورش تغییر و بودجه ها کاهش پیدا کرد، نتوانستند تجهیزات آنها را به روز کرده یا مطابق با نیازهای صنایع توسعه دهند. برای همین است که معتقدم تا وقتی این تغییر نگرش رخ ندهد، نمی توان به نزدیکی دو قطب صنعت و آموزش به یکدیگر امیدوار بود!
تجربه جهانی
اما شاید بد نباشد که بدانید تجربه همکاری هنرستان ها و مدارس فنی و حرفه ای در دنیا سابقه ای طولانی دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.
آلمان و نظام آموزش دوگانه فنیوحرفهای
کشور آلمان پایهگذار این نظام است و بیش از 80 کشور دنیا از دستاوردهای این کشور در این حوزه استفاده میکنند. این نظام دوگانه نامیده میشود، زیرا آموزش در دو محیط آموزشی به انجام میرسد (در مراکز اقتصادی و صنعتی و در مدارس حرفهای). وظایف این نظام ایجاد کیفیتهای مهارتی منطبق بر قانون آموزش حرفهای و جهتگیری شغلی فرایند آموزش است]. هدف آموزش در سیستم دوگانه این است که آموزشهای پایه مربوط به شغل، تواناییها و صلاحیتهایی را که برای اجرای فعالیتهای حرفهای در دنیای دائماً در حال تغییر، مورد نیاز است، در یک دوره آموزشی مدون ارائه کند.
بررسی نظام آموزش دوگانه کشور فنلاند
خطمشیهای آموزش فنیوحرفهای براساس پیشبینیهای کیفی و کمی بنا نهاده شدهاند. پیشبینیهای کمی به تقاضاهای بلندمدت برای نیروی کار و نیازهای آموزشی و پیشبینیهای کیفی به نیازهای مهارتی مربوط هستند. دولت براساس این پیشبینیها به تولید و جمعآوری اطلاعات در زمینه انواع مهارتهای مورد نیاز در بازار کار آینده و راههای پاسخ به این تقاضاها از طریق نظام آموزشی میپردازند. هدف دولت انجام پیشبینیهای لازم برای توسعه چارچوب کیفیت مهارتهای حرفهای مورد نیاز و تدوین دستورالعملهایی برای تطبیق مناسب مهارتهای مورد نیاز در بازار کار آینده است.
در کشور فنلاند آموزش فنیوحرفهای در سطوح دبیرستان آغاز میشود که بیش از 40 درصد افراد واجد شرایط بعد از پایان دورههای پایه بلافاصله آن را شروع میکنند.
مراکز فنی وحرفه ای در آمریکا
هدف از آموزش فنیوحرفهای در آمریکا آموزش، درباره کار و برای کار، و آموزش به واسطه کار است. علاوه بر این، هنرستان های هر ایالتی بر مبنای نیاز بازار کار اهداف خاص خود را دارد. اهداف راهبردی در آموزش فنیوحرفهای به این صورت تعریف شدهاند: افزایش دسترسی و تسهیل ورود به کالج، آموزش نیروی کار، ارتقای کیفیت به واسطه تقویت آموزشگاهها و افزایش نرخ فارغالتحصیلی و نرخ استخدام در جاهایی که نیاز به مهارتهای بالا وجود دارد.در این کشور اکثر دانشآموزان دبیرستان گواهیهای آموزش فنیوحرفهای دریافت میکنند.
تحول بنیادین در امارات متحده عربی
در خاورمیانه نیز، امارات متحده عربی در طول چند سال اخیر به
پیشرفت های قابل توجهی در آموزش دست یافته است،دولت امارات روی گسترش مهارتهای عمومی تأکید دارد، با این هدف که دستیابی به آموزشهای عالی بهبود یابد. در سال 2010 شورای اجرایی ابوظبی یک مرکز آموزش فنیوحرفهای تأسیس کرد که به مثابه سازمان مسئول آموزش فنیوحرفهای عمل میکند. از سال 2000 آموزش پایه به دو بخش آموزش ابتدایی (کلاسهای اول تا پنجم) و آموزش راهنمایی (کلاسهای ششم تا نهم) تقسیم شده است که هر دو دوره اجباری هستند. آموزش دوره راهنمایی در مدارس عمومی یا مدارس فنی ارائه میشود. در مدارس عمومی یک سال اول را مباحث عمومی تشکیل میدهند و برای دو سال بعد، دانشآموزان از دو شاخه علوم و هنر یکی را میتوانند ادامه دهند. در مدارس فنی این کشور سه شاخه تحصیلی وجود دارد: فنی، کشاورزی و اقتصاد. دورههای بالاتر در مؤسسات آموزشی یا کالجهای تکنولوژی
ارائه میشوند.