اسدالله علم، وزیر دربار و از نزدیکترین چهرهها به محمدرضا شاه، تنها رجل سیاسی دوران پهلوی دوم است که خاطرات خود از ١٠ سال همنشینی نزدیک با شخص شاه و خاندان پهلوی را مکتوب کرده است. این تقریرات در ٧ جلد تحت عنوان «یادداشتهای علم» به چاپ رسیدهاند و ما در این ستون به تناوب این یادداشتها را مرور میکنیم.
التماس به سفیر آمریکا
پیامی به سفیر آمریکا فرمودند که به او بگو پس جایگزینی اف-۵ها که به ویتنام جنوبی دادیم چه شد؟ روسها محض خاطر ما چیزی فعلاً به عراق نمیفرستند. ولی پشت سر هم میسیون (هیأت) از طرف لهستان و مجارستان و بلغارستان - تمام هم میسیونهای نظامی - میفرستند که مسلماً دست روسها در آن است. ما نمیتوانیم غفلت کنیم و مخصوصاً تعلیمات نظامی را نمیتوانیم عقب بیندازیم. بعد مرخص شدم. ساعت ۱۲ قونسول آفریقای جنوبی دیدنم آمد، مرد فهمیدهای است. از شرفیابی پیشگاه همایونی خیلی راضی بود، میگفت شاهنشاه به من فرمودند که یک مثلث دفاعی بین آفریقای جنوبی، استرالیا و ایران باید تشکیل شود.51.9.7
کلاغکشی اعلای والاحضرت!
صبح سواری نرفتم، چون شاهنشاه امر فرمودند پس از شرفیابی سناتور ماتیاس آمریکایی شرفیاب شوم. ساعت ۱۲ به کاخ رفتم. صدای تیراندازی شنیدم، جای تعجب شد. معلوم شد والاحضرت همایونی تیراندازی به کلاغها میکنند. من بسیار خوشحال شدم که بالاخره والاحضرت با تفنگ سر و کار پیدا کردند. چون هنوز سناتور شرفیاب بود، رفتم حضور والاحضرت. ماشاءالله پسر مبادی آدابی است. به محض آن که چشم ایشان به من افتاد، فرمودند: «با تفنگی که به من دادهای تیراندازی میکنم (پارسال در تولد والاحضرت من یک تفنگ هلند هلند شماره ۱۶ حضورشان تقدیم کردم). ماشاءالله تیراندازی بسیار بسیار اعلاء بود. پنج تا کلاغ، تمام روی هوا زده بودند. برای ایشان که کمتر تیراندازی میفرمایند خیلی خیلی عالی است، تقریباً هیچ تیراندازی نمیکنند.53.9.8
گزارش ناجور عفو بینالملل
عرض کردم اعلامیه سازمان عفو بینالملل بسیار بد بود. فرمودند: «خیلی، ولی جواب پرویز راجی سفیر ما در انگلستان بسیار خوب بود.» عرض کردم عیب کار این است که نه رادیو تلویزیونها و نه جراید جواب ما را نمیگویند، ولی گزارش سازمان عفو بینالملل را میگویند، چون از بیبیسی خیلی به اختصار جواب راجی را شنیدم. فرمودند: «درست میگویی، اگر جواب راجی را ننویسند و نگویند، به صورت اعلان باید بدهد. فوری تلگراف کن.» رادیو فرانکفورت هم شرح مزخرفی راجع به ساواک گفته بود، به نظر مبارک رساندم. خُلقشان تنگ شد.55.9.10
گدایی «چیفتن» از انگلستان
صبح شرفیاب شدم. فرمودند: «سفیر انگلیس را احضار کن و چند موضوع از او بپرس. اول این که کار جزایر چه شد؟ دیگر این که بهتر است معامله تانک چیفتین را زودتر تمام کنند. این قدر چانه نزنند و نگویند اگر به ایران ارزان بفروشیم، سابقه برای کشورهای دیگر خواهد شد.»49.9.11