شماره ۳۲۷۳ | ۱۴۰۳ شنبه ۶ بهمن
صفحه را ببند
درباره شهید یادگار امیدی که علیه گروهک فرسان ایستاد
اسطوره صبر و ایستادگی

 شهید یادگار امیدی در سال ۱۳۳۳ در روستای «چشمه رشید» بخش کارزان از توابع شهرستان سیروان ایلام در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد.بعد از پیروزی انقلاب، با تشکیل کمیته‌ها، شهید امیدی به عضویت آن‌ها درآمد. همچنین همراه با دوستان کارگر، اقدام به تشکیل شرکت تعاونی کارگران کرد تا لوله‌کشی و آبرسانی مناطق محروم ایلام از جمله روستاهای دره‌شهر را آغاز کند. اما جنگ شروع شده بود و یادگار امیدی هم به عنوان نیروی داوطلب، راهی مناطق مرزی مهران و میمک شد. او در قالب گروه‌های گشتی و شناسایی در بسیاری از عملیات‌های نفوذ به عمق مواضع عراقی‌ها شرکت داشت. مدتی بعد و با اصرار دوستان و همرزمانش، لباس پاسداری پوشید و علیه قوای متجاوز به خدمت خود ادامه داد. هم‌زمان با تشکیل یگان رزم و تیپ ۱۱۴ امیرالمومنین (ع)، به این یگان پیوست و در واحد اطلاعات و عملیات به کار خود ادامه داد. پس از مدتی هم به عنوان جانشین این واحد معرفی و در نهایت به عنوان مسئول اطلاعات و عملیات لشکر ۱۱ امیرالمومنین (ع) منصوب شد.

آغاز مقابله با فرسان
شهید یادگار امیدی بنا به اظهارات نیروها و هم رزمانش در ۱۵۰ عملیات شناسایی و نفوذ به پشت خطوط ارتش عراق، حضوری فعال و انکارناشدنی داشت. در تمامی ماموریت‌های شناسایی عملیات‌ها نیز همواره جلودار و سرستون نیروها بود؛ طوری که نیروهای رزمنده به او لقب «یادگار ماندگار» دادند. یکی از دغدغه‌های امیدی تشکیل گروهی اطلاعاتی-رزمی تحت عنوان مقابله با گروه فرسان بود. شهید یادگار امیدی هم برای کم کردن شر این گروهک، خود را برای نابودی آن‌ها آماده کرد. به این ترتیب برنامه‌ریزی‌ها انجام شد تا با عملیات‌های مختلف تعقیب و شناسایی، اطلاعاتی درباره محل فعالیت‌شان به دست بیاید.

 صبر و شجاعت
سرهنگ پاسدار، علی رشیدی درباره خصوصیات اخلاقی شهید امیدی می‌گوید: ‌«آدمی شجاع و نترس و بی‌ادعا بود. حین درگیری هیچ‌وقت دستپاچه نمی‌شد و خودش را نمی‌باخت. خصلت باارزش دیگرش این بود که بسیار صبور بود و با دقت همه جوانب را بررسی و سپس اقدام می‌کرد؛ مثلاً برای شلیک یک گلوله در حین درگیری تا مطمئن نمی‌شد که این گلوله به هدف نمی‌خورد آن را شلیک نمی‌کرد. بارها از او پرسیدم که چرا زمان شلیک گلوله آنقدر خساست به خرج می‌دهد، در جواب گفت برای این گلوله‌ها از دسترنج مردم پول زیادی صرف شده و نباید بیهوده آن را به هدر داد. واقعیت هم این است حین درگیری، فردی که صبر و حوصله داشته باشد عموماً در موقعیت برتر قرار می‌گیرد و کسی که صبور نباشد و ترس به دلش راه بدهد، زود شکست می‌خورد. یادگار هم فردی صبور بود. تمامی جوانب را رعایت می‌کرد و هروقت عملیاتی علیه دموکرات‌ها صورت می‌گرفت، اکثر بچه‌ها علاقه‌مند بودند در گروهی باشند که حاج یادگار در آن قرار دارد. چون در کنارش احساس امنیت می‌کردند.»

پیشقدم در استقبال از خطر
همچنین سرهنگ پاسدار، مجید تنهایی درباره شهید امیدی می‌گوید:‌ «در کارش خبره بود و تا چیزی را به چشم خودش نمی‌دید، به نقل از این و آن حرفی نمی‌زد. یکی دیگر از ویژگی‌های بارز یادگار این بود که هر کاری که می‌خواست شروع کند، اول از خودش شروع می‌کرد؛ حتی در کارهایی مثل پذیرایی از نیرو و کارهای خدماتی خودش همیشه پیشقدم بود. باتمام توصیفاتی که از شجاعت و صلابت این مرد می‌کنند، من جذب مکارم اخلاقی این انسان بزرگوار شدم؛ آدمی که بسیار صبور و متین بود و هیچ‌وقت عصبیت و غضب در چهره نورانی‌اش ندیدم. در هیچ شرایطی حاضر نبود برای اهداف ماموریتی به سادگی جان نیروهایش را به خطر بیندازد، بلکه خودش اولین نفری بود که به استقبال خطر می‌رفت.»

دشواری‌های عملیات‌های اطلاعات و شناسایی
سرهنگ پاسدار حمید الماسی درباره دشواری‌های نظامی‌گری می‌گوید: «همه کسانی که با رسته‌های نظامی آشنایی دارند، به خوبی می‌دانند که مسئولیت و مدیریت اطلاعات و عملیات، نیازمند مهارت و آموزش‌های تخصصی، به‌ویژه تحصیل در دانشکده‌های ارشد نظامی است. مثلاً در ارتش این سمت را به کسی می‌دهند که حداقل چهار سال در دانشکده افسری آموزش تخصصی این رشته را دیده باشد. در کنار آموزش، فرد باید از ضریب هوشی بالایی برخوردار باشد. شما در نظر بگیرید وقتی که در شب تاریک یک نیروی اطلاعات و عملیات بخواهد در بیابان یا در مناطقی که تپه ماهورهایی شبیه به هم و حلزونی‌شکل دارد، نیرو را عبور بدهد و آنها را دوباره به مقر بازگرداند، اگر مسلط به علم و دانش نقشه‌خوانی و قطب‌نما نباشد، چه باید بکند؟ اگر مسلط باشد و این ابزار را در اختیار نداشته باشد چه کار باید بکند؟ باید با استفاده از هوش و ذهن خود، از علائم محیطی به عنوان نشانه استفاده کند. اگر این هوش را نداشته باشد و تسلطی هم بر نقشه‌خوانی و استفاده از قطب‌نما نداشته باشد، چگونه می‌تواند در کار خودش موفق شود و نیروها را سالم به پایگاه برگرداند؟»
 نخبه‌ای نظامی بود...
سرهنگ پاسدار حمید الماسی همچنین درباره شهید امیدی می‌گوید: «نکته قابل تامل این است کسی که سواد آن در حد پنجم ابتدایی و در دانشکده نظامی تحصیل نکرده، همین شخص به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات یک تیپ و لشکر در تمامی شناسایی‌ها به عنوان فرمانده و در نقش یک نیرو عمل می‌کند. شهید یادگار امیدی در تمام کار و مسئولیت خودش یک نخبه بود. چون در هیچ مأموریتی کم نیاورد و همیشه درست و دقیق عمل می‌کرد. حاج یادگار مغز متفکری در کار و رسته خود بود. همین نخبه با بقیه در رفتار و گفتار هیچ تفاوتی نداشت؛ نه مغرور بود، نه خودخواه. خودش را پشت عناوین پنهان نمی‌کرد. رفتار و کردارش مثل ساده‌ترین نیروها بود؛ با آنها سر یک سفره می‌نشست و خیلی خودمانی شوخی می‌کرد. در مورد یادگار، من او را علاوه بر نخبه بودن به عنوان صابر لشکر ۱۱ امیرالمومنین (ع) می‌شناسم، چون در اوج خستگی‌ها، کمبودها، سختی‌ها و مصیبت‌ها همواره صبور بود. هیچگاه ندیدم که از کسی یا چیزی عصبانی شود.»

آخرین نبرد
شهید یادگار امیدی در طول مقابله با گروهک ضد انقلاب فرسان توانست بارها آنها را محاصره کند و به دام بیندازد. در طول این عملیات‌ها هم به‌تدریج بسیاری از اعضای گروهک فرسان به هلاکت رسیدند. این مجاهد خستگی‌ناپذیر تنها کسی بود که به اتفاق هم‌رزمانش توانست شالوده گروه فرسان یا همان گوش‌برها را درهم بشکند و مانع از نفوذ و تداوم عملیات آنان در پشت خطوط عملیاتی شود. شهید امیدی در آخرین درگیری با این گروه مزدور در تاریخ ۸ آذر ۱۳۶۴ در منطقه بادام سفید، در نبردی جانانه چند نفر از این مزدوران را به هلاکت رساند و بعد از آن رخت شهادت پوشید و به لقای معبود شتافت. بعد از شهادت شهید امیدی، مابقی اعضای این گروهک هم توسط رزمندگان در همان درگیری به هلاکت رسیدند و به این ترتیب شر این گروهک جنایتکار از سر مردم و رزمندگان کم شد. مزار شهید امیدی در جوار امامزاده علی صالح (ع) قرار دارد.

 


تعداد بازدید :  27