[ شهروند] امروز سالروز شهادت سردار دلهاست و گاه پیش خود می گوییم کاش به جای انتشار این جار و جنجالهای رسانه ای ، از عشق به میهن و اسلام
می نوشتیم و از حماسه ها و رشادتها و مردان عمل و میدان. با این همه به خود نهیب می زنیم که روشنگری و تبیین مواضع نیروها و معرفی راهبردها و ارائه دورنما از آینده نیز در همین راستاست و لابد که حتما و باید در بخش های دیگر روزنامه به زوایای مختلف میدان پرداخته شود و می شود . لذا امروز باز هم به بررسی اخبار و تحلیلهای روزانه رسانه ها می پردازیم که بعضی از وقتها نشان می دهد از مردم و بسیاری از جریانات سیاسی و اجتماعی عقب ترند و باید آرزو کرد که مرجعیت خود را بازیابند.
پُست جدید طیبنیا چیست؟ وزیر علوم حکم را صادر میکند؟
روزنامه دانشگاه آزاد خبری جدید درباره پست طیبنیا در دولت پزشکیان را منتشر کرده است.
روزنامه فرهیختگان در مطلبی به گزینه پیشنهادی از سوی سیمایی صراف، وزیر علوم، برای مدیریت دانشگاه تهران پرداخته و نوشته شنیدهها حکایت از گفتوگوی رئیسجمهور با وزیر علوم به منظور صدور حکم ریاست دانشگاه تهران برای وزیر پیشین اقتصاد دارد. علی طیبنیا، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران است که بهجز مسئولیت اجرایی در سطح ملی، سابقه عضویت در هیئت ممیزه، مدیریت گروه آموزشی اقتصاد اجتماعی این دانشگاه را در سالهای اخیر دارد. او تمام دوران تحصیل خود را در دانشگاه تهران گذرانده و از حامیان مسعود پزشکیان در انتخابات اخیر بود که پس از شکلگیری دولت به عنوان مشاور عالی رئیسجمهور منصوب شد و حالا به نظر میرسد اصلیترین گزینه اداره بزرگترین دانشگاه دولتی کشور است.
آقای نماینده این ادعاها را از کجا میآورید؟
اما از این خبر که بگذریم در مورد شایعات و دامن زدن به آنها باید به اخبار دیگری هم اشاره کنیم. مثلا این روزها بخش های مختلفی از اظهارات حمید رسایی، نماینده عضو جبهه پایداری، مورد انتقاد قرار می گیرد. خصوصاً ادعای اخیرش با قید عبارت «حذف رئیسی» درباره اتفاقی که بر سر رئیسجمهور پیشین روی داد، دادِ همه از جمله یک روزنامه اصولگرا را درآورده است، تا جاییکه این روزنامه خواستار برخورد هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان با رسایی و همفکرانش شد.
روزنامه خراسان در یادداشتی به ادعاهای تندوتیز حمید رسایی در مجلس خصوصاً اظهارنظرش درباره رئیسجمهور پیشین واکنش نشان داد.
این روزنامه در این زمینه نوشت: «اولین بار نیست که چنین سخنانی از افراد منسوب به یک طیف خاص گفته میشود. ادعاهایی مخالف روایت نهادهای رسمی که به دنبال ایجاد شائبه ترور شهید رئیسی است. پیرامون این گونه ادعاها چند سوال مهم نیز پررنگ میشود: آقای رسایی و همفکرانشان چه دلیل و مدرکی دارند که این ادعا را مطرح میکنند. اگر مدرکی دارند چرا رسانهای نمیکنند؟ و اگر مدرکی ندارند چرا و به چه علت به تولید چنین شبهاتی دامن میزنند؟ آیا واقعا معنای سخن خود و اهمیتش را دریافتهاند؟»
این روزنامه با اشاره به اظهاراتی که پیشتر کامران غضنفری مبنی بر ترور رئیسی مطرح کرده بود و واکنش سردار کوثری به آن، نوشت: «حالا سوال از آقای رسایی این است که به چه قیمتی خوراک برای رسانههای معاند فراهم میکند؟ آقای رسایی آیا شما که نماینده مجلس هستید حق دارید تبدیل به اپوزیسیون نظام شوید؟ در این روزگار متلاطم منطقهای این ادعا آن هم از سوی یک نماینده مجلس چه وزنی به صهیونیستها میدهد که به قول همفکران شما توانستهاند رئیس جمهور ایران را ترور کنند؟ با این اقدامات دیگر چه نیازی به اکانتهای عبری و عربی برای حمله روز افزون به ایران؟ شما بر سر شاخ نشستهاید لطفا بن نبرید! اما سوال مهمتر را باید از هیئت نظارت بر نمایندگان پرسید. چرا هر بار این ادعاهای هزینه ساز توسط برخی نمایندگان خانه ملت مطرح میشود و در عین حال برخوردی با آنان نمیشود؟ تا کی باید نظام و دولت هزینه این ندانم گوییها را بدهد و تا کی قرار است این هیئت فخیمه سکوت پیشه کند؟»
گلایه یک روزنامه از ساخت بنای یادبود
حالا که در مورد شهید رئیسی سخن گفتیم بد نیست به انتقاد یک روزنامه از ساخت بنای یادبود برای آن شهید و همراهانش اشاره کنیم. روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: «ساخت مزار و بارگاه برای شخصی که خود بهدلیل حضور در مناصب عالی کشور به خوبی از شرایط بحرانی اقتصادی آگاه بود، چه وجه منطقی و شرعی دارد؟»
این روزنامه در یادداشتی به نقد صرف هزینه برای احداث مکانی بهمنظور یادمان شهید رئیسی با وجود بحران اقتصادی و وضعیت بد معیشت مردم پرداخته است.
بر اساس این نوشته اخیراً در فضای مجازی کلیپی منتشر شده که حکایت از ساخت محلی به عنوان مزار یا نماد یادبود برای سرنشینان حادثه سقوط بالگرد رئیسجمهور رئیسی در محل حادثه دارد.
آنچه در این کلیپ قابل مشاهده است، اینست که در محل سقوط بالگرد یعنی حوالی روستای اوزی شهرستان ورزقان در شمال استان آذربایجان شرقی بهطور نمادین برای شخص رئیسجمهور فقید و همچنین خلبانان آن بالگرد و همینطور استاندار فقید آذربایجان شرقی، قبر نمادین ساخته شده و کمی آنطرفتر کانکسهایی هم برای محل اقامت و استراحت نگهبانان و محافظان این قبور و تجهیزات تعبیه شده است.
معلوم نیست چرا برخلاف منش و رفتار رئیسجمهور فقید رئیسی که برخی او را «سید محرومان» میگفتند، هزینه این تشریفات صرف محرومان همان منطقه و برای علمآموزی عدهای از اقشار ضعیف و محروم نشده که روح آن مرحوم هم از این اقدام پسندیده شاد گردد.
اتخاذ چنین رویکردهایی و انجام چنین اقداماتی بیش از آنکه یاد کسی را زنده نگه دارد یک حس بی اعتمادی و دل زدگی در مردم ایجاد می کند.
رمزگشایی از هدف تندروها برای حذف محمدجواد ظریف
از سوی دیگر یک روزنامه اصلاحطلب به بررسی چرایی تمرکز برخی جریانات تندرو به حذف ظریف پرداخته و بر آن است که این مواضع جز آنکه حمل بر تسویهحساب سیاسی و قدرتنمایی، بحث نفوذ و تأثیرگذاری وی در دولت و جامعه میشود، چه دلیل دیگری میتواند داشته باشد؟!
کمتر زمانی پیش میآید که یک جریان خاص با استفاده از تمام ابزارهای خود بخواهد به هر نحو ممکن که شده مسئولی را به زیر کشیده یا او را حذف کند و کنار بزند.
به گزارش آرمان ملی، اما روایت محمدجواد ظریف معاون راهبردی مسعود پزشکیان به نحوی است که آنها تمام هم و غم خود را گذاشتهاند تا هر جور شده رشته روابط ظریف با دولت پزشکیان را قطع کنند تا بهزعم خود بتوانند بیش از پیش دولت پزشکیان را به سمت خود کشیده و در اختیار بگیرند.
هر چند که این پروژه صرفا معطوف به محمدجواد ظریف نخواهد بود و پس از او شاهد تلاشها برای برکناری سایر افراد از دولت پزشکیان خواهیم بود. اما از آنجا که که ظریف برجستهترین و بارزترین چهره حاضر در دولت پزشکیان است و از قضا در جایگاه مهمی، چون معاونت راهبردی ریاست جمهوری نشسته و تولید اندیشه و فکر میکند تندروها و دلواپسان او را هدف قرار دادهاند که پروژه خود را از موثرترین چهره دولت شروع کنند تا از سویی پزشکیان را خلع ید کنند و از سوی دیگر مغز متفکر دولت را از کار بیندازند. اگر نه پرواضح است که هر کسی در این جایگاه قرار میگرفت تندروها و دلواپسان اصلا به او نمیپرداختند که بخواهند برای او هزینه و با او مقابله کنند؛ لذا مساله چه در معاونت راهبردی باشد، چه معاونت اول، یا هر نقطه دیگر از دولت برنامه تندروها عدم حضور ظریف در دولت است.
نقد سخنان زیباکلام و ظریف و جهانگیری
اما شاید موضوع فوق سویه دیگری هم داشته باشد. در همین زمینه روزنامه جوان نوشت: زیباکلام در مقام استاد تمامی، چهلسال است که برای تیرهای چراغبرق کشور نظریههای کیلویی و کیلومتری میدهد و دیده میشود. چون حرف مفت در بخشی از بدنه کشور ما خریدار دارد.
صادق زیباکلام در مصاحبهای نسبت به بررسی عواقب روی کار آمدن طیف تندرو پرداخته و گفته که اگر جلیلی رئیس جمهور شده بود هم قانون حجاب را اجرا میکرد و هم سر هر تیر چراغ برق یک حجاببان میگذاشت.
روزنامه «جوان» در واکنش نوشته: «در محیطهای دانشگاهی رسم است که اگر کسی از این دست جملات بگوید که مثلاً ریاستجمهوری فلانی ما را سی سال به عقب راند، مستمعان پا میشوند و جلسه را ترک میکنند و دیگر با آن سخنران همکلام نمیشوند، اما زیباکلام در مقام استاد تمامی، چهلسال است که برای تیرهای چراغبرق کشور نظریههای کیلویی و کیلومتری میدهد و دیده میشود. چون حرف مفت در بخشی از بدنه کشور ما خریدار دارد.
نویسنده جوان در واکنش به این سخن زیباکلام که گفته رئیسی سی سال ما را به عقب برد، نوشته: «شما نمیتوانید یکباره بگویید فلانی کشور را سیسال عقب برد یا فلانی چهلسال جلو برد. این یعنی ذهن و حتی قلب شما مریض است.»
این روزنامه اصولگرا از قوه قضاییه هم خواسته که با چنین افرادی برخورد کند و نوشته: «حالا سخنگوی قوه قضائیه دو، سه روز است دربهدر دنبال کسی میگردد که هراسافکنی میکند و دل مردم را خالی میکند. این همه آدم اهل حرف بیحساب و کتاب و بیارزش. ما نمیگوییم بریزید و اینها را بگیرید. ولی دستکم اسم بیاورید و برای حرفهایشان طلب سند و مدرک معقول کنید. وگرنه فردا نظریهای بیرون میدهند که اگر با ترامپ مذاکره سریع نکنیم و چون اینبار حوصلهاش کم شده هرچه گفت قبول نکنیم، میآید و سر هر تیرچراغبرق در ایران یک لانه کلاغ میسازد و آن وقت ما چه کنیم با این همه بچهکلاغ خبرچین زشتکلام و ناهنجارآواز؟!»
دوستان ایتایی و برخی نمایندگان بگویند وزیر اقتصاد باید چه می کرده که نکرده
شاید علاوه بر ظریف لازم باشد به همتی هم اشاره کنیم که این روزها زیر تیغ نقد است. روزنامه خراسان نوشت: دو هفته است که دوستان ایتایی و برخی نمایندگان تنها یک راهحل برای کاهش قیمت ارز دارند و آن هم استیضاح همتی است.بیایید فرض کنیم این اتفاق امروز در مجلس رقم خورده. بعد از آن چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟
اولین کار این است که رئیس جمهور باید به سرعت یک شخص احتمالا دمدستی را به عنوان سرپرست وزارت اقتصاد معرفی کند. تا یک ماه و نیم آینده هم وقت دارد تا شخصی برای وزارت را به مجلس معرفی کند.
احتمالا در بین اصلاحطلبان و همفکران پزشکیان، کسی قویتر از همتی نخواهد بود، لذا شخصی ضعیفتر و باتجربه کمتر معرفی میشود.تا زمان برگزاری جلسه رای اعتماد به فرد معرفی شده، حداقل دو ماه زمان خواهد برد. یعنی دقیقا وسط یک بحران ارزی، اصلیترین جایگاه اقتصادی کشور، بدون متصدی است. بعد از آن هم بین دو تا پنج ماه طول میکشد تا معاونین او منصوب شوند تا تازه کار واقعی را شروع کنند.
نکته مهم دیگر که طرفداران استیضاح به آن پاسخی نمیدهند، این است که مسئله ارز و ابزارهای کنترل آن، در دست بانک مرکزی است و وزارت اقتصاد همکار در این ماجرا است. لذا تغییر وزیر اقتصاد، به تغییر سیاست ارزی بانک مرکزی منجر نخواهد شد.مشکل این جاست که پیگیری کنندگان استیضاح، عموما هیچ ایده اجرایی برای رفع مسئله ارز ندارند و صرفا به دنبال گذاشتن یک مشکل (بیتصدی بودن یک جایگاه مهم اقتصادی کشور) روی مشکلات موجود هستند.
آن ها نمیگویند همتی باید چه میکرده که نکرده؛ چون مسئلهشان انتخاباتی و سیاسی است و تنها به دنبال فشار آوردن به دولت برای ناقص کردن آن هستند. اما قالیباف در این میان، به دنبال نمایش سیاسی و رسانهای نیست و میگوید باید کار از ریشه حل شود. ریشه هم یعنی ابزارهای موجود که مجلس قبل به دولت داده. در این مسیر هم از ابزارهای مختلف نظارتی مجلس به جز استیضاح استفاده کرده و خواهد کرد.