[ شهروند ] روز گذشته خبرگزاری ایرنا مطلبی منتشر کرد تحت عنوان «کتابفروشیهای انگلیس منتظر تجدیدچاپ ترجمه آثار «فروغ فرخزاد» هستند» درباره استقبال مخاطبان غربی- و ایرانیهای خارج از کشور- از آثار این شاعره جوانمرگ شده که با هر متر و معیاری جزو بزرگترین نامهای ادبیات صد سال اخیر این سرزمین محسوب میشود. این مطلب که در آن هایده هادوی مترجم آثار فروغ به زبان انگلیسی درباره شعر فروغ، مخاطبین این شاعر در کشورهای غربی، دشواری ترجمه شعر و مسایلی از این دست؛ بهانهای میتواند باشد برای نوشتن از موضوع ترجمه آثار ادبیات معاصر ایران- چه شعر و چه داستان- به زبانهای دیگر و جذابیتها و موانع آن- و البته اینکه در این عرصه کدام نویسندگان و شعرا با اقبال و استقبال بیشتری مواجه شدهاند...
هایده هادوی مترجم گزیده اشعار فروغ به ایرنا گفته «اینکه مردم دیگر کشورها زیاد با شاعران و ادیبان ایرانی آشنا نیستند، بیشتر به این دلیل است که بخش محدودی از ادبیات فارسی به زبانهای دیگر ترجمه شده است. در واقع مردم دیگر کشورها بیشتر حافظ و خیام را میشناسند و آثار شاعران معاصر ایران خیلی کم ترجمه شده است. این در حالی است که بخش قابل توجهی از فرهنگ و ادب ایران معاصر هستند. ادبیات بخشی از فرهنگ ایران است، زمانی که به ترجمه آثار توجه نداشته باشیم، نمیتوانیم از مردم کشورهای دیگر با زبانهای دیگر توقع داشته باشیم که ما را بشناسند و اطلاعاتشان به خیام و حافظ محدود نباشد». صحبتهایی که لزوم ترجمه آثار ایرانی- و سیاهه قابل توجه آثار ترجمهشده فارسی- به زبانهای دیگر را یادآوری میکند.
از گذشته تا هنوز
نویسندگان معاصر ایران که آثار فاخر بسیاری به دنیای ادبیات و فرهنگ ارائه کرده و پای به فراسوی این سرزمین پهناور گذاشته و شهره شرق و غرب شدهاند، کم نیستند- و هیچگاه هم کم نبودهاند. در واقع از گذشته تا هنوز بسیار بسیار نویسندگان و شاعران بودهاند که آثارشان به زبانهای دیگر ترجمه شده و این اتفاق جدیدی نیست. بهخصوص که تقریبا در تمام تاریخ، ایران چهارراه فرهنگی شرق و غرب بوده و ترجمه آثار نویسندگان و دانشمندان این سرزمین به زبانهای دیگر نیز به نوعی بازتولید این ویژگی سرزمینی در سطح ادبا، حکما و علمای سرزمینهای مختلف بوده است. برای همین هم هست که کاهش تعداد آثار ترجمهشده ایرانی در سالهای اخیر به نوعی در حکم زنگ هشدار و خطر در زمینه کاهش نفوذ و تاثیرگذاری فرهنگی ارزیابی شده است.
فروغ به زبان عربی
اما اینکه در سالهای اخیر کدام آثار و آثار کدام نویسندگان بیشتر به زبانهای دیگر ترجمه شده؛ بحث جالب و جذابی است که هم به ظرفیت و توانایی نویسندگان و شاعرانی که آثارشان برای برگردان زبانی برگزیده شده، ربط دارد و هم به شمولیت فرهنگی آنها- که آثارشان را در سرزمینها و فرهنگهای دیگر هم قابل فهم و لذت میکند.
از این نظر؛ گذشته از آثار کلاسیک ایرانی و ادبای امتحان پسداده و از آب گذشتهای چون حافظ و سعدی و مولانا و بسیار ادیبانی از این سطح که میزان ترجمه آثارشان به حدی بوده که از مرزهای سرزمینی عبور کرده و در چهار گوشه جهان تبدیل به چهرههای برجسته تاریخ ادبیات شدهاند؛ اما، این واقعیت که بیشترین ترجمه آثار فارسی به زبان عربی صورت میگیرد و در این بین آثار شاعران و نویسندگان پرآوازهای مانند صادق هدایت، بزرگ علوی، فروغ فرخزاد و جلال آل احمد نیز مورد بیشترین تعداد ترجمه و تجدید چاپ قرار گرفته، حکایت از نزدیکی فرهنگی و قرابت حال و هوای این آثار با فرهنگ مقصد میکند.
گذشته از فروغ، هدایت و آل احمد که تقریبا تمام آثارشان به زبان عربی ترجمه شده و بارها و بارها تجدید چاپ شدهاند؛ از دیگر آثار و ادیبان ایرانی که در سرزمینهای عربی مورد استقبال قرار گرفتهاند، میتوان به «دیوان بلخی» نوشته بهرام بیضایی، «جای خالی سلوج» نوشته محمد دولتآبادی، «سووشون» و «داستان تصادف» نوشته سیمین دانشور، «عزاداران بیل» و «آی با کلاه، آی بی کلاه» نوشته غلامحسین ساعدی، «پیام مشرق» نوشته محمد اقبال، «طوفان اخیر» نوشته حسین اسرافیلی، «بازی با آتش» نوشته اشرف اسدی و «خریدار عشق» نوشته محمد علی بهزاد راد اشاره کرد که نه تنها در سالهای اخیر ترجمههای عربیشان پرفروش بوده، بلکه همین حالا هم در بسیاری از سایتهای فروش کتاب موجود هستند!
به زبان انگلیسی
انگلیسی اما به عنوان دومین مقصد ترجمه آثار ادبی ایرانی به دلایل مختلفی از قبیل هژمونی جهانی این زبان، افزایش مهاجرت ایرانیان، محبوبیت این زبان در ایران و تعاملات فرهنگی ایران با کشورهای آنگلوساکسون مهمتر از بقیه زبانها قلمداد شده- و همین هم باعث شده سیل عظیمی از آثار ادبی کهن و معاصر به این زبان ترجمه شود- که بخش قابل توجهی هم ایرانی هستند.
در این زمینه گذشته از نویسندگان شهیری چون محمود دولتآبادی، احمد محمود، هوشنگ گلشیری، جلال آلاحمد، غلامحسین ساعدی، عبدالحسین زرینکوب، سیمین دانشور، بهرام بیضایی، احمد دهقان و بسیاری دیگر از جمله شاعرانی چون فروغ، سهراب سپهری، احمد شاملو، پروین اعتصامی و شهریار که شماری- یا حداقل یکی- از آثارشان به زبان انگلیسی ترجمه شده؛ در سالهای اخیر شاهد ترجمه آثاری مانند «زنده باد کمیل» نوشته محسن مطلق، «پا به پای باران» نوشته هدایت اله بهبودی و مرتضی سرهنگی و «پروانه در چراغانی» گردآوری بنیاد آثار دفاع مقدس نیز بودهایم- که ادامه این روند میتواند ادبیات دفاع مقدس را به عنوان یک ژانر ادبی جدید در سطح جهان معرفی کند. «برزخ ژوری» نوشته داریوش مهرجویی، «بردیا و گولاخها» نوشته مهدی رجبی، «دروازه مردگان، قبرستان عمودی» نوشته حمیدرضا شهابادی و «ناقوسها به صدا در میآیند» نوشته ابراهیم حسنبیگی نیز شماری دیگر از آثار ترجمهشده در سالهای جدید هستند.
جز این فهرست آثار بسیاری نیز به زبانهای فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، هندی، روسی، ترکی استانبولی، کردی، چینی، ژاپنی و به تازگی نیز اسپانیولی ترجمه شده- که ادامه این روند میتواند گسترش میراث فرهنگی ایران را در سطح جهان سرعت بیشتری دهد. مشکل بزرگ در تنظیم چنین گزارشی ولی آنجا بروز میکند که کمتر نهاد یا گروهی به ثبت اطلاعات موجود در این زمینه میپردازند و گزارشنویسی که به عنوان مثال باید دنبال آثار ترجمهشده فارسی به زبان چینی باشد، خود باید به نبرد این غول بزرگ برود و کسی نیست که او را در این مسیر یاری کند...
پرفروشترینها
سهم ما از دنیا
اما در بین رمانهای ترجمهشده؛ مرور فهرست پرفروشترین و تحسینشدهترین رمانهای ایرانی ترجمهشده به زبان انگلیسی میتواند جذاب باشد. البته در این زمینه جز یک گزارش مطبوعاتی درباره پرفروشترین آثار نویسندگان زن ایرانی در سطح جهان اطلاعات رسمی دیگری وجود ندارد... طبق این گزارش؛ پرفروشترین رمان در این عرصه «سووشون» سیمین دانشور است که تا به امروز به هفده زبان زنده دنیا ترجمه شده است. رمان «پرنده من» از فریبا وفی درباره زنی که میخواهد در کنار همسر خود بماند، درحالی که همسر او تمام فکر و ذکرش ترک کردن او است؛ دیگر رمان ایرانی است که در بازار جهانی کتاب مورد توجه بسیاری قرار گرفته است. «چراغها را من خاموش میکنم» اثر زویا پیرزاد که به زبانهای انگلیسی، آلمانی، ترکی، یونانی، فرانسوی، چینی و نروژی ترجمه شده؛ رمان زیبا و تکاندهنده «نگران نباش» اثر مهسا محبعلی؛ رمان «سال درخت» اثر ضحی کاظمی درباره زندگی چند نسل از یک خانواده ایرانی؛ و «خواب زمستانی» گلی ترقی دیگر آثار ترجمهشده پرفروش ایرانی هستند.
از زبان کارشناس
رمانهای ایرانی باید ترجمه شوند
[جان دان، نویسنده سیاسی] هنوز کتابهای ایرانی مانند فیلمهای این کشور در جهان معروف نشدهاند. فیلمها و بهطور کل سینمای ایران بیشتر از کتابهای ایران در خارج از کشور مطرح هستند. بنابراین باید در معرفی و ترجمه کتابهای ایرانی به جهانیان بیشتر بکوشید. البته من متأسفانه نمیدانم چه طیفی از کتابهای غربی به فارسی ترجمه میشوند یا اینکه چه تعداد از آثار مدرن فارسی فرصت ترجمه به زبانهای غیرایرانی را پیدا میکنند. همچنین اطلاعات چندانی درباره ترجمه رمانهای ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی ندارم. ولی معتقدم رمانهای ایرانی با هر کیفیتی که دارند باید ترجمه شوند و مخاطبان غیرایرانی را با ادبیات داستانی معاصر ایران آشنا کنند. اگر این رمانها ترجمه شوند اتفاق بسیار ارزشمندی از نظر فرهنگی رخ خواهد داد. به خصوص با این که هنوز هم تحقیقات جدی درباره تاریخ و فرهنگ ایران در بریتانیا و اروپا انجام میشود؛ اما این عمل به میزان قابل توجهی کمتر از گذشته صورت میگیرد و من بیم دارم این موضوع باعث محدودیت کلی دامنه فرهنگی اروپا و بریتانیا شود.