[شهروند] «...آن حضرت واقفاند که برنامه این دولت از صدر تا ذیل کاملاً و جزئاً همان مطالبی است که طی سالیان دراز دوران اخافه و ارعاب و اختناق موردنظر آن وجود مقدس و سایر مبارزان و شهیدان راه حق و آزادی بوده است و به محض تصدی نخستوزیری بلافاصله با توکل به خدای متعال با کمال اشتیاق و اخلاص شروع به اجرای آن کردم و جای هیچگونه تردید نیست که اگر مهلت معقولی داده شود، به خاطر صیانت حقوق حقه ملت مسلمان و مبارز ایران به حرمت روان پاک شهیدان راه آزادی و به حکم ۲۵ سال سابقه مبارزات سیاسی و برای حفظ استقلال و تمامیت خاک میهنم، به خواست خدای متعال، تمام جزئیات این برنامه را مردانه و مخلصانه به موقع اجرا خواهم گذاشت. این کار البته در گروی توفیق الهی است. امیدوارم در این راه از برکت انفاس قدسیه آن حضرت و دعای خیر همه نیکخواهان این مرز و بوم برخوردار شوم...» متنی که خواندید بخشی از نامه شاپور بختیار، آخرین نخستوزیر رژیم پهلوی خطاب به امام خمینی(ره) است که 4 بهمن 1357 در نوفل لوشاتو تقدیم شد و هدف از نگارش آن به تاخیر انداختن سفر امام به ایران و همچنین گرفتن تاییدیه ایشان برای دولت جدید بود. این ترفند اما کارگر نیفتاد و امام ضمن رد هر دو درخواست، بر موضع قبلی خود یعنی استعفای دولت غیرقانونی بختیار پافشاری کردند.
نامزد منصبی که هیچ کس خواهان آن نبود
46 سال پیش در چنین روزی، برابر 9 دی ١٣٥٧ خورشیدی، محمدرضا شاه با صدور حکمی، شاپور بختیار را مأمور تشکیل کابینه کرد. بختیار به سبب سابقه عضویت در جبهه ملی، شخصیتی مقابل رژیم پهلوی و نه همسو با آن تلقی میشد، اما این تا زمانی اعتبار داشت که پیشنها شاه برای تکیه زدن بر اریکه قدرت را نپذیرفته بود. در واقع حس قدرتطلبی بختیار به اندازهای حجاب دیدهاش شده بود که نمیفهمید پذیرفتن حکم نخستوزیری به معنای همکاری با رژیمی است که او و دوستانش در جبهه ملی سالها داعیه مبارزه و مقاومت در برابرش را داشتند. البته بیدلیل نبود که قبل از بختیار برخی چهرههای به اصطلاح موجه از قبول پیشنهاد شاه برای تشکیل کابینه سر باز زده بودند. در حقیقت هنگامی که غلامحسین صدیقی، احمد بنیاحمد، مظفر بقایی و کریم سنجابی یکی یکی دعوت شاه را برای حضور در ساختمان نخستوزیری رد کردند، قرعه فال به نام قدرتطلبترین و بلندپروازترین چهره سیاسی در بین اپوزیسیون کمخطر موجود، یعنی شاپور بختیار افتاد.
آخرین تیر ترکش شاه که به هدف ننشست
بختیار پس از تشکیل کابینه و آغاز رسمی فعالیت دولتش از 16 دی 1357 خورشیدی، همه سعی خود را برای جلب اعتماد افکار عمومی در ظاهر، و در باطن ایجاد شکاف و دو دستگی در صفوف مردم و میان مخالفان رژیم به کار گرفت. او ساواک را منحل و باقیمانده زندانیان سیاسی را از زندانهای رژیم آزاد کرد. همچنین با اعلام تعلیق روابط ایران واسرائیل، قول پرداخت غرامتهای مالی گزاف به بازماندگان قربانیان راهپیماییهای ماههای اخیر را داد. بختیار برخلاف نخستوزیران پیشین همه سعی خود را کرد تا به مردم ثابت کند احترامی فراوان برای امام قائل است. او اما وقتی به پایان راه رسید که امام خمینی(ره) شرط دیدار حضوری را استعفایش از منصب غیرقانونی نخستوزیری اعلام کردند. شرطی که چهره واقعی بختیار را به مردم شناساند. از اینجا به بعد لحنش تغییر کرد، زبان به تهدید گشود، فرودگاهها را بست، اما از هیچ کدام حاصلی نبرد و پس از 37 روز، در 22 بهمن 57 ساختمان نخستوزیری را برای همیشه ترک کرد.