ارتشبد حسین فردوست، دوست دوران کودکی محمدرضا پهلوی و رئیس دفتر اطلاعات او، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ماند و خاطرات خود از دوران مجالست با شاه، خاندان و دولتمردان رژیم پهلوی را به رشته تحریر درآورد. خاطرات فردوست تحت عنوان «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» منتشر شده است که در این ستون به تناوب برخی را مرور میکنیم.
شاپور جی، عنصر مرموز(2)
شاپور جی بدون تردید برجستهترین و مهمترین مقام اطلاعاتی انگلیس در رابطه با ایران بود. او هیچگاه شغل و سمت خود را در دستگاه انگلیسیها نگفت و بیشتر از ایرانی بودن خود صحبت میکرد. ولی روشن است که اهمیت و مقام شاپور جی به خاطر پست و سمت نبود، بلکه به خاطر خصوصیات خود او بود. من در طول حیات خود کسی را ندیدهام که مانند شاپور جی نزد انگلیسیها محترم باشد. طبق گفته خودش، با ملکه انگلیس بسیار خودمانی بود و ایادی (پزشک شاه) در یکی از سفرهای محمدرضا (که من نبودم) او را در حضور ملکه انگلیس، خیلی صمیمی و خودمانی، دیده بود و به من گفت. باز طبق گفته خودش، در جلسات سالانه محمدرضا با رئیس کل امآی سیکس، که هر سال موقع بازیهای زمستانی در سوئیس برگزار میشد، حضور داشت و در تمام ملاقاتها و بحثها شرکت میکرد. در سال 1349 که رئیس کل امآی سیکس به تهران آمده بود خودم شخصاً دیدم که در کنارش مینشست و شدیداً مورد احترام او بود. به نظر من هیچ چیز سیاست انگلیس در رابطه با ایران برای شاپور جی مخفی نبود و او به همه اسرار دسترسی داشت. مسلماً روسای امآی سیکس نمیتوانستند تسلط شاپور جی را داشته باشند و او نقش هدایت کننده آنها را به عهده میگرفت. شاپور جی به طور مدام در ایران بود، در حالی که مسئولین امآی سیکس سفارت یک دوره 4 ساله در ایران میماندند و سپس به مرکز باز میگشتند و البته ممکن بود بعدها نیز برای یک دوره 4 ساله دیگر اعزام شوند. شاپور جی کار اینها را تسهیل میکرد و اگر ملاقات با فردی را لازم میدانستند، شاپور جی سریعاً ترتیب ملاقات را میداد و خود نیز حضور مییافت که مبادا فرد انگلیسی اشتباه کند. شاپور جی پس از ازدواج محمدرضا با فرح، معلم انگلیسی فرح شد و هفتهای 3 بار در کاخ حاضر میشد و به او انگلیسی درس میداد و سپس معلم انگلیسی پسر فرح (رضا) شد. در نتیجه، انگلیسی فرح خیلی خوب شده بود و به احتمال زیاد این رابطه آنها تا انقلاب هم ادامه داشت. با وجودی که شاپور جی از همه وقایع دربار اطلاع داشت، در ملاقاتها با من میخواست که از زندگی خصوصی گذشته و حال محمدرضا، زنان و اطرافیان او بیشتر و بیشتر بداند و به این بخش از اخبار علاقه وافر نشان میداد. سبک او این بود که خودش شروع به صحبت میکرد و چند اطلاع دقیق از زندگی محمدرضا به من میداد که نمیدانستم و برای من جالب بود و بعد معلوم میشد که درست است. سپس میگفت: شما چه خبر دارید؟ من نیز آنچه میدانستم میگفتم. روش شاپور جی در بحث این بود که میگفت انگلیسیها همه چیز را میدانند.