[عبدالباسط انصاری] تغییرات نظم جهانی در سالهای اخیر شتابی حیرت انگیز بهخود گرفته است. نظم قریب به سه دهه اخیر را با اندکی اغماض میتوان نظم آمریکا محور مبتنی بر جهان تک قطبی خواند. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در ابتدای دهه 90قرن پیش، جورج بوش پدر، رئیسجمهور وقت آمریکا، سخن از جهان تک قطبی به میان آورد. فروپاشی بلوک شرق و غلتیدن کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی به دامن آمریکا از یک سو، تمرکز چین بر اصلاح ساختاری داخلی و حل بحرانهای به جا مانده از دوران مائوئیسم، ضعف و وابستگی آشکار یلتسین در برابر آمریکا و دست بسته شدن مسکو و اروپای سرشار از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و خو کرده به وابستگی به واشنگتن بهمدت قریب 5دهه، سبب شد نظم جهانی به محوریت آمریکا در دهه انتهایی قرن بیستم شکل بگیرد. نظمی که شاید بتوان گفت قریب به ربع قرن و تا اواسط دهه دوم قرن 21بر مناسبات بینالمللی حاکم بود اما از حدود یک دهه قبل به مرور دچار چالش شد و اکنون نشانههای افول و بر هم خوردن آن هویدا شده است.
قدرتگیری روسیه پوتین با حکمرانی انرژی و نقش آفرینی مناسب در تحولات جهان و خاورمیانه، ظهور سرمایهداری چینی قدرتمند، بر هم زدن طرحهای آمریکا در خاورمیانه به رهبری ایران و محور مقاومت، مانور قدرتهای نوظهوری چون بریکس، به چالش کشیدن اعتبار دلار بهعنوان ابزار قدرت و سرمایهداری آمریکایی و مواردی از این دست را میتوان از نشانههای تغییرات نظم جهانی برشمرد. روی کار آمدن ترامپ، تضعیف چندجانبه گرایی در روابط بینالملل و جنگ اوکراین را میتوان از دیگر عوامل شتاب بخش تغییرات محیط بینالملل ارزیابی کرد.
با نگاهی به کلان رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی در ادوار پیشین میتوان ادوار ذیل را برای آن برشمرد:
دوره اول از 57تا 68؛ دوره انقلابی گری، عدمتعهد و صدور انقلاب. دوره دوم از 68تا 76؛ نزدیک شدن به اروپا، بسط روابط منطقهای و تلاش برای پذیرفته شدن در محیط بینالملل. دوره سوم از 76تا 84؛ تنش زدایی با غرب، گفتوگو با جهان و بازیگری مثبت در سازمانهای بینالمللی. دوره چهارم از 84تا 92؛ سیاست خارجی تهاجمی، در جهت تقویت بازدارندگی کشور و به چالش کشیدن مشروعیت غرب و ساختار بینالملل. دوره پنجم از 92تا 1400؛ تعامل سازنده با جهان، تنش زدایی با غرب و تلاش برای حساسیت زدایی از تحرکات منطقهای و بینالمللی ایران و دوره ششم از 1400تا 1403؛ منطقه گرایی و سیاست همسایگی، شرق گرایی و تلاش برای پیوستن به ساختارهای ضدآمریکایی و نقش آفرینی در تحولات در حالگذار و نظم جدید در حال شکلگیری.
نفوذ منطقهای فوق العاده و توان نظامی بالا ازجمله مولفههای قدرت جمهوری اسلامی است که به مثابه ابزارهای تأثیرگذاری و نقش آفرینی در تحولات آتی جهان کاربرد ویژهای دارند. تقویت بازدارندگی کشور با توسعه صنعت هستهای و موشکی از دهه 80که یقینا تداوم خواهد یافت نیز امکان مانور ایران را افزایش میدهد. پیوستن ایران به کشورهای بریکس، سازمان شانگهای و پیوستن قریب الوقوع به اتحادیه اقتصادی اوراسیا امکان گستردهای برای مقابله با تحریمها و کاهش فشارهای اقتصادی بر ایران فراهم خواهد کرد. افزون بر آن، عملیات وعده صادق و ضرب شست جمهوری اسلامی به رژیم صهیونیستی معادله بازدارندگی ایران را تقویت و سطح منازعه قدرت در منطقه را افزایش داد که دولت چهاردهم نیز میتواند از آثار و دستاوردهای آن استفاده گستردهای به عمل آورد.
اخیرا اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا در تحلیلی با عنوان: «نظم جهانی در چرخه نزولی و سراشیبی است» از قدرتگیری سه کشور ایران، روسیه و چین نوشت و عنوان کرد با اتحاد این کشورها سرعت افول نظم آمریکایی تشدید میشود. اندیشکدههای غربی در دو سال اخیر ایران را در کنار روسیه و چین یکی از اضلاع نظم جدید جهانی معرفی کردند که موارد آن بسیار است.
بر همین مبنا در شرایط کنونی تنظیم راهبردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با حفظ اصول کلی و خطوط قرمز و با درنظر گرفتن تغییرات نظم جهانی و محیط بینالمللی اهمیت فراوانی مییابد. جمهوری اسلامی در جهان کنونی و مطابق برآورد اندیشکده مطرح غربی یک قدرت نوظهور است که میتواند در نظم آتی بینالملل نقش آفرین باشد. نظمی که دیگر آمریکا محور نیست. در چنین شرایطی جمهوری اسلامی قاعدتا باید کلان راهبرد سیاست خارجی خود را در جهت تسریع درگذار از نظم کنونی و تضعیف نظم موجود و در عین حال برای نقش آفرینی وسیع و محوری در نظم جدید جهان تعریف کند.
بر این اساس تعیین تکلیف پرونده هستهای با توجه به در پیش بودن پایان مهلت زمانی ده سال قطعنامه 2231و کشاکش برای عادی شدن پرونده هستهای یا فعال شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامههای دهه 80از نقاط عطف سیاست خارجی ایران و شکلدهنده روندهای سالها و یا دهههای آتی است. در برآورد اندیشکدههای غربی پس از انتخابات اخیر، اغلب آنان از خوش بینی به یک توافق اما نه به سبک برجام سخن گفته و بر همسویی موضع دولت جدید و نظام در مسئله هستهای -با توجه به تجربه برجام- تأکید کردهاند. این مهم است که چه تصوری از سیاست خارجی دولت جدید در جهان وجود دارد. این برآوردها جهتدهنده رویکردهای دوستان و دشمنان خواهد بود به شرطی که دولت چهاردهم نیز در مسائل کلان روابط خارجی، این برآوردها را درنظر بگیرد و هوشمندانهترین شیوهها را برای نقش آفرینی در مسائل گوناگون خارجی در پیش بگیرد.
یادداشت دکتر پزشکیان در تهران تایمز نشان داد درک وی و دولتش از سیاست خارجی مناسب است و ماحصل تجارب مثبت و منفی دولتهای پیشین است. با توجه به این یادداشت، محتملا رویکردهای مثبت سیاست خارجی کشور در سالهای اخیر ازجمله شرق گرایی و همسایه محوری ادامه خواهد یافت و توازن بخشی به روابط خارجی در دستور کار خواهد بود. این مهم است که بدانیم هر رویکردی باید معطوف به تحولات در حالگذار و نظم جدید جهان تنظیم شود و نگاه استراتژیک بر دستگاه دیپلماسی حاکم شود. موقعیت منطقهای و بینالمللی ایران یقینا بسیار بالاتر از دهه 80و 90است و نباید در سیاست خارجی دولت چهاردهم؛ از این موقعیت غفلت صورت گیرد.