انفجارها نشانه هستند.
بوم. و دوباره: بوم.
موج تلفات جمعی قریبالوقوع است.
یک هفته پیش (21ژوئن) در منطقه ساحلی المواسی، در انتهای جنوبی نوار غزه، آنگاه که خصومتها به یک اردوگاه آوارگان در نزدیکی اماکن کمیته بینالمللی صلیب سرخ رسید، دهها نفر کشته و شماری زخمی شدند. در عرض چند دقیقه همجوار این محل، بیمارستان صلیب سرخ که من در آن کار
می کنم، شروع به پذیرش بیماران کرد.
من در بخش اداری بیمارستان، و در جلسهای درباره کارکنان و فهرست انجام کارها نشسته بودم که مشخصاً صدای بلند انفجار را شنیدیم.
موج انفجار به من برخورد. دیوارهای چادر بیمارستان با شوک امواج تکان میخورد. متوجه شدیم که چه اتفاقی پیش روست و اکثر کارکنان (فلسطینی های محلی و بین المللی) برای آماده سازی به بخش اورژانس رفتند.
اما وقت نبود. در هرج و مرج جنگ، شما خودتان را سازگار می کنید.
من در ورودی بیمارستان ایستاده بودم و آمبولانسها به داخل می آمدند، مواقعی بهمعنای واقعی کلمه متوقف میشدند و امدادگران برای گرفتن برانکارد بیرون
میریختند و هر بیمار را به قسمتی از بیمارستان که لازم بود به آنجا بروند و براساس رنگ دسته بندی شده بود، هدایت می کردند.
منطقه قرمز: مرد جوانی که یکی از بازونش متصل به تکههایی پوست از شانه آویزان است و زخمهای ترکش در سراسر قفسه سینه و شکم دارد. نیازمند رسیدگی فوری. جانش در خطر است و بهاحتمال زیاد قطع عضو خواهد شد.
منطقه زرد: یک کودک نوپا که از درد جیغ میکشد، تمام اندامها متصل هستند، اما یک شکستگی واضح دیده میشود، و از بریدگیهای کمعمق خونریزی دارد. نیاز به اشعه ایکس و اسپلینت. شاید چند بخیه.
سردخانه: جسدی که چنان سوخته که قابل شناسایی نیست. پیچیده شده در یک ملحفه.
در این روز، بیش از ۵۰ بیمار مجروح به بیمارستان صحرایی ما آمدند و با وجود تمام تلاشهای ما، هشت نفر از آنها پس از ورود جان خود را از دست دادند. اجساد 14نفری که قبلاً کشته شده بودند نیز آورده شدند.
پزشکان و پرستارانی که من با آنها کار میکنم، چه کارکنان محلی و چه کارکنان بین المللی، با حوادث تلفات جمعی (شرایط بحرانی که معمولا بیشتر از تجهیزات استاندارد و سطح توان کارکنان است) ناآشنا نیستند. متأسفانه، در عرض پنج روز در طول هفته گذشته، سه مورد حادثه اینچنینی داشتیم.
وقتی چنین اتفاقی میافتد، ما روی کارمان (درمان کسانی که به آن نیاز دارند) تمرکز
میکنیم. داخل چادرهای گرم، شما تحلیل و بررسی می کنید، عمل می کنید، بخیه می زنید.
صدای شلیک گلوله و انفجار فاصله زیادی ندارد، که خود عنصر ترس را برای بیمارانی که تاکنون نیز در وحشت زندگی می کردند اضافه میکند. آنها که هوشیار هستند ممکن است وحشت زده یا هراسان باشند. برخی از آنها خاموش هستند (در شوک) یا برای خانواده شان فریاد می زنند. بعضی نیاز به آرام بخش دارند.
پس از کمک به یک بیمار، نوبت تخت بعدی است. ارزیابی می کنید، نوشتهها را
میخوانید، گچ می گیرید. و دوباره تخت بعدی. اعضای خانوادهها در اطراف شما فریاد
می زنند، مردم سوگواری میکنند، ناظران فریاد میکشند. کارکنان هم، هر چند به وضوح دچار تروما شدهاند، همچنان به کارشان ادامه
می دهند.
مردم بیمارستانها را (حتی آنهایی که از کرباس و برزنت ساخته شدهاند) به دید بهشتی امن حین جنگ می نگرند. طبق حقوق بین المللی بشردوستانه، بیمارستانها مکانهای محافظتشدهای هستند تا کسانی که به کمک نیاز دارند بتوانند مراقبتهای پزشکی و درمان دریافت کنند.
در جایی مانند غزه، که هیچ غیرنظامی احساس امنیت نمیکند، یک وضعیت دو سر باخت ایجاد شده. مردم میخواهند نزدیک بیمارستان باشند، تا از این طریق احساس کنند کمتر در معرض خطر قرار دارند. در عین حال، ما فضای محدودی داریم و در تلاشیم به شرایط اضطراری در مقیاس بزرگ که در آن جان دهها نفر در معرض خطر است پاسخ دهیم.
معمولا قبل از موج بزرگ مصدومان، شما زمان برای جمع کردن کارکنان و محول کردن نقش ها، آماده سازی تخت تریاژ و جعبههای کمک مصدومیت جمعی با تجهیزات اضافی، و اطلاع رسانی سریع از آنچه پیش روست دارید. اما هفته گذشته، از آنجا که انفجارها به بیمارستان صحرایی بسیار نزدیک بود، بیماران ظرف شش دقیقه به بیمارستان رسیدند.
جراحات مانند جراحاتی است که ما بهطور مداوم از زمان افتتاح بیمارستان صحرایی در اواسط ماه مه دیده ایم و مانند آنچه از ماه اکتبر در سراسر نوار غزه دیده شده است. برخی از آنها از لحاظ جسمی بهبود می یابند و بعضی بدون عضو زندگی خواهند کرد. اما آسیب های روانی، بهویژه برای کودکان، آنچنان سنگین است که برای سالها باقی خواهند ماند. این همیشه یک دغدغه بزرگ است و با من باقی می ماند.
برخی از مجروحان هفته گذشته، به جراحیهای بیشتری نیاز خواهند داشت. بسیاری از آنها برای بهبود به فیزیوتراپی و حمایت سلامت روان نیاز دارند.
بعد از رسیدگی به بیماران، نظافت
میکنیم، جعبههای کمک مصدومیت جمعی را با تجهیزات جدید دوباره بستهبندی
می کنیم، با اعضای خانواده صحبت می کنیم و در جلسه جمعبندی شرکت می کنیم.
سپس، برای وضعیت بعدی آماده
می شویم.
___
بیمارستان صحرایی 60تختخوابی صلیب سرخ، تلاش ترکیبی کمیته بین المللی صلیب سرخ و 12جمعیت ملی صلیب سرخ به همراه جمعیت هلال احمر فلسطین (PRCS) برای کمک به رسیدگی به نیازهای پزشکی طاقت فرسا در غزه است. این بیمارستان در اواسط ماه مه در نزدیکی شهر رفح راه اندازی شد.
*دکتر سندی اینگلیس، یک بومی آفریقای جنوبی، کارشناس ارشد پزشکی این بیمارستان صحرایی است.