یاسر نوروزی: اول تکذیب کردند که چنین پدیدهای اساسا نیست! بعد به خونسردی برگزار کردند و پروتکلهای بهداشتی را مسکوت گذاشتند. ماسک نزدند، به دید و بازدید ادامه دادند و چندان جدی نگرفتند. کم کم با سرخ شدن وضعیت شهرها اما باز عدهای راه را در بیراههای دیگر جستند؛ فضولات شتر، روغن گیاهی، آب شفابخش و از این قبیل درمانهایی که مورد تأیید پزشکان خبره نبود. غرض از این نوشته و این مصاحبه، نفی رویکردهای دیگر طب نیست، بلکه ایستادن علیه خرافات است؛ زمانی که ناآگاهانه درباره پذیرش خطر، مقاومت نشان میدهیم و وقتی شعله به خانه افتاد، دلایل را کتمان میکنیم. از شایعات حرف میزنیم، خرافات و هر آنچه ریشه در ناآگاهی، ناپختگی و تعصبات بیهوده دارد. اول کرونا را تکذیب کردیم و حالا در مقابل واکسیناسیون ایستادهایم. در این گفتوگو با دکتر مهدیار سعیدیان در اینباره صحبت کردهایم؛ پزشکی که سالها همراه با رسانهها بوده و گزارشهای پزشکی او در صداوسیما و مطبوعات، راهگشا. او در حال حاضر مسئول روابط عمومی انجمن پزشکان عمومی خراسانرضوی است. سعیدیان چندین مؤلفه را در توسل به خرافات در موضوع کرونا دخیل میداند؛ توهماتی که باعث شده هنوز به غمانگیزترین شکلی درگیر این ویروس خطرناک باشیم.
کرونا از همان ابتدا با انبوهی خرافه و ناآگاهی همراه بود. چرا؟
خرافات از همان اول شروع شد. توسط چه کسانی؟ بعضی مدعیان طب سنتی. آقایانی که همه میشناسیم؛ اشخاصی نظیر تبریزیان و روازاده. تأسف اینجاست که بعضی از این عده حتی خودشان پزشک بودند. اینها اول آمدند گفتند کرونا توطئه استکبار است و سازمان بهداشت جهانی برای برانداختن نسل ما توطئه چیده است. میخواهند ما را نابارور و عقیم کنند و از این قبیل حرفها. فردی در سخنرانیاش گفت کرونا دروغ است و بعد هم که خودش گرفتار کرونا شد و درگذشت. یکی دیگر از اینها که میرفت بیمارستانهای مختلف و به مردم داروی دستساز میداد، خودش کرونا گرفت. مقصودم این است اولین عده در نشر خرافات کسانی بودند که آگاهانه یا ناآگاهانه از دین و مذهب سوءاستفاده کردند. بعد هم واکسن را تخطئه کردند که هنوز هم آثار حرفهایشان را میبینیم.
ما در کل با نوعی آشفتگی مواجه بودیم که اصلا نمیشد به اخبار اعتماد کرد؛ چه کسانی که علیه کرونا حرف میزدند و آن را از پایه تکذیب میکردند، چه کسانی که کاملا علمی با ماجرا برخورد میکردند. شما دلیل این آشفتگیها را در چه چیزی میدیدید؟
علت اصلی بخشی از شایعاتی که مطرح شد و به دامن زدن خرافات منتهی شد، خود دولت و بهخصوص دانشگاههای علوم پزشکی بود. حراستهای دانشگاه مشهد، بیرجند، قم و... نامه نوشت برای کادر درمان دولتی در درمانگاهها که ماسک نزنید!
چه زمانی؟
همان ابتدا. اسفند 98.
چرا میگفتند ماسک نزنید؟ به حراست چه ارتباطی داشت؟
گفتند باعث تشویش اذهان عمومی میشود. و به خاطر این رویکردهای غلط ما تعداد زیادی از کادر درمانمان را در همان فروردین از دست دادیم؛ مثل دکتر رضا کوچکینیا یا همان خانم پرستار جوانی که جزو اولین قربانیان کرونا در ایران بودند. اینها به خاطر همان دیدگاه امنیتی بود که ایجاد کردند. گفتند تشویق اذهان عمومی میشود، درحالیکه ما باید ترس آگاهانه را نسبت به این موضوع خطرناک در مردم ایجاد میکردیم تا ساده از کنار ماجرا عبور نکنند. بعد از آن هم که شاهد موضعگیریهای متناقض وزارتخانه بودیم؛ بهخصوص گروه رسانهای آنها. من علت اصلی شیوع شایعات مختلف را در همین موضعگیریهای متناقض و دلایل دیگری که گفتم میبینم. مثلا شما به موضوع قرنطینه فکر کنید. در تمام دنیا، راهکار پیشگیری اولیه را در تمام اپیدمیها قرنطینه میدانند. با این حال آمدند گفتند قرنطینه، قرون وسطایی است. چه اتفاقی افتاد؟ ما فرصت عالی نوروز 98 را که میتوانستیم قرنطینه کامل را اجرا کنیم، از دست دادیم. میتوانستیم لاک دان کنیم؛ به معنی حکومت نظامی برای جلوگیری از شیوع کرونا. چون آن زمان هنوز فشار اقتصادی مثل حالا نبود. اما این فرصت را هم از دست دادند. در نوروز 99 هم دوباره فرصتسوزی کردند.
پس علت اصلی انتشار اکاذیب و خرافات را مدیران میدانید؟
من اول از همه مدیران را مسئول میدانم. بعد هم شخص وزیر بهداشت. ایشان ادبیات نامناسبی در این زمینه وارد جامعه کرد. مصاحبههای نادرستی داشت که گاهی باعث نگرانی مردم شد. کاش لااقل کسانی که به کار رسانه وارد هستند، کمی کمکش میکردند. یک عده دیگر هم بودند که اخبار زشتی منتشر کردند.
مقصودتان چه کسانی است؟
مدیران و مشاوران رسانهای وزارت بهداشت. اینها اعتماد عمومی مردم را سلب کردند و باعث شدند مردم به خرافات و شایعات پناه ببرند. در مجموع وزارت بهداشت و مدیران رسانهایشان در این زمینه مقصر بودند. بعضی از مدیران رسانهای حتی تحصیلات پزشکی هم نداشتند. اینها را پیش از این اصلا به وزارتخانه راه نمیدادند. اما متأسفانه ناگهان آمدند، مسئولیتهایی در رسانههای وزارت بهداشت گرفتند و با ندانمکاری، اعتماد مردم را از بین بردند. در کدام کشور برای مقابله با یک اپیدمی بزرگ، رسانهها را جداسازی میکنند؟ یک عده که همراهان رسانهای وزیر بودند، فقط به رسانههای خاصی خوراک میدادند و کاری به کار کسانی که سالهاست به شکل حرفهای در رسانه کار میکنند، نداشتند. در مجموع تمام اینها منجر به سلب اعتماد عمومی شد.
البته این سلب اعتماد که درباره آن میگویید، مختص به ایران نیست. در یکسری کشورهای توسعهیافته هم مردم مثلا همین حالا در مقابل واکسیناسیون موضع گرفتهاند. در اخبار خواندم که مثلا چند نفر از کارکنان سی.ان.ان هم حاضر به زدن واکسن نشدهاند. پس این موضوع فقط در ایران نبوده. چرا؟
این باورها عموما مربوط به گروههای تندروی مذهبی یا عقیدتی است که در همه جای جهان وجود دارد. بهطور مشخص میشود به بعضی تندروهای مذهبی در اسراییل اشاره کرد که بسیار مخالف واکسیناسیون هستند. یا در کشوری مثل آمریکا مثلا آمدهاند و مشوق 100 دلاری برای واکسیناسیون گذاشتهاند. چرا؟ به خاطر شایعاتی که آنها هم درگیرش هستند. در واقع اگر بخواهیم این موضوع را در بعضی کشورهای دیگر آسیبشناسی کنیم، بخشی از ماجرا شاید به خستگی مردم از قرنطینه مربوط میشد. چون بعضی کشورها مثل ما دچار فشار اقتصادی نبودند. اما همانطور که گفتم اگر قرنطینه را به معنای لاک دان یا قرنطینه سطح 4، در نوروز 99 اجرا میکردیم، الان شاهد موج چهارم و پنجم نبودیم.
چرا قرنطینه به شکلی که میگویید اجرا نشد؟ دلیلش را در چه چیزی میبینید؟
من دلیل آن را بهطور مشخص به ناکارآمدی وزیر بهداشت و مدیران رسانهایاش مربوط میدانم. شخص وزیر بهداشت هر جا خواست روی اشتباهاتش سرپوش بگذارد، پشت حاکمیت پنهان شد. این رویکرد واقعا خجالتآور است. گاهی مشاورههای درستی هم در بخش حاکمیتی ارایه نشد. اشتباه بزرگی که در این زمینه رخ داد، خودی و غیرخودی کردن کارشناسان بود. ما استادان بسیار برجستهای در زمینه واکسیناسیون، اپیدمیولوژی و همهگیرشناسی در ایران داریم، ولی متأسفانه به اینها توجه نشد و اینها را خودی حساب کردند و عدهای ناگهان حذف شدند. این وسط اشخاصی مثل خانم دکتر محرز هم متأسفانه درگیر سیاسیون شدند. دکتر محرز یک چهره وزین علمی بود. ایشان برای اولین بار ایدز را در ایران معرفی کرد و ایدز را از آن تابوی بیماری جنسی درآورد و درمانها را شروع و حمایتها را جلب کرد ولی متأسفانه به هر دلیلی مواضعش تغییر کرد. امثال ما هم که آمدیم اطلاعرسانی علمی انجام دادیم، مورد تهدید قرار گرفتیم و محکوم به شایعهپراکنی شدیم. بعد هم شروع کردند به پروندهسازی علیهمان. در واقع نوعی جو امنیتی ایجاد شد که دلسوزان سلامت نتوانستند اطلاعرسانی علمی کنند. خب در این شرایط چه اتفاقی میافتد؟ مردم به سمت خرافات میروند. وقتی تناقضگوییها را میبینند، دیگر حرف هیچکس را باور نمیکنند. میروند به سمت شایعات و حرفهای بیپایه. به خاطر همین هم دستور پزشکان را جدی نمیگیرند و ما به شرایطی میافتیم که متأسفانه الان درگیرش هستیم. من نمیدانم شما مراسم تحلیف را دیدید یا نه. بسیار انتقادبرانگیز بود. یک عده ماسک ندارند، رئیس مجلس هم ایستاده و با مابقی دست میدهد. این رفتار یعنی چه؟ یعنی مراسم تحلیف عملا مراسم پخش کرونا شده بود. بنده البته این موضوع را به دفتر رهبری اطلاع دادم.
خرافات الان از موضوع کرونا به موضوع واکسن کشیده شده. چرا؟
من بارها گفتهام که ما باید در مردم ترس آگاهانه به وجود بیاوریم. درباره واکسیناسیون هم همین را گفتهام. ما باید به مردم حقیقت را بگوییم. این حق ما به عنوان فعالان صنفی و رسانهای نبود که به ما تهمت تشویش اذهان عمومی بزنند. نتیجهاش چه شد؟ وقتی ترس آگاهانه در مردم به وجود نیاوردند، مردم تناقضگویی را دیدند، وزیر یک چیزی گفت، جهانپور یک چیزی گفت، آن یکی حرف دیگری زد و درنهایت هیچکس حرفشان را باور نکرد.
کرونا البته بعد از مدتی کوتاه به نظر میرسید تبدیل به موضوعی سیاسی شد. هرچند در بعضی کشورهای دیگر هم چنین چیزی را میدیدیم. به هر حال یک همهگیری از این شکل، کاملا سیاسی میشود و گریزی هم از آن نیست.
من هم اعتقاد دارم که کرونا سیاسی شد، اما حرفم این است به کرونا به شکل یک بیماری نگاه نکردند، به شکل ابزار درآمد نگاه کردند. کسانی هم این وسط سوءاستفادههای کلان کردند. اگر بتوانید رسانهای کنید، من مستندات فراوانی در این زمینه دارم.
ما بیشتر میخواهیم جلوی خرافات را بگیریم. بهخصوص که الان قضیه واکسیناسیون درگیر این موضوع شده.
درباره واکسن هم متأسفانه شاهد چنین قضیهای هستیم. اوایل اکثر بخش دولتی اسپوتنیک روسیه را گرفتند. به یک تعداد هم همان ابتدا واکسن بهارات هند توزیع شد که واکسن بسیار خوبی بود، اما هند خودش به موج سنگین کرونا خورد و دیگر به ایران نداد. بعد بحث واکسن آسترازنکا پیش آمد و شایعاتی که دربارهاش شنیدهاید.
بله، لخته شدن خون در بعضی کسانی که واکسن زدهاند. با این موارد چطور باید برخورد کرد؟ خب مردم میشنوند و موضعگیری میکنند.
همانطور که گفتم باید حقیقت را به مردم گفت. احتمال لخته شدن خون در واکسن آسترازنکا، چهار نفر در یک میلیون یا به تعبیر دیگر، یک در 250 نفر است. این عدد، عدد غیر قابل پوششی است. تازه مردم باید بدانند که احتمال پرتاب لخته در بعضی داروها بدتر است. مثلا همین احتمال در داروهای ضدبارداری خیلی بیشتر است. اصلا خود کرونا، حتی کرونای ضعیف، 10 برابر احتمال پرتاب لخته را بالا میبرد. برای همین شاهد سکتههای مغزی و قلبی بعد از بهبود در مبتلاشدگان هستیم. من در خانواده خودم، مهرماه به علایم کرونا برخوردیم و درمان کردیم، اما پدرم سکته کرد؛ ایشان سن زیادی هم نداشت، 65 سالش بود که درگذشت. پس اگر مردم بدانند که احتمال لختگی خون در ابتلای کرونا اصلا قابل مقایسه با واکسنی نظیر آسترازنکا نیست، با واقعیت مواجه میشوند. اما وقتی چیزی نمیگوییم، به شایعات پناه میبرند و حرفهای ضد و نقیض میشنوند. متأسفانه حتی کادر درمان ما هم به این معضلات دچار شدند. مثلا در روابط عمومی نظام پزشکی، بخش خصوصی نظام پزشکی که واکسن میزد، پزشک خیلی سرشناسی بود که آمده بود التماس میکرد پارتیبازی شود تا به جای آسترازنکا، اسپوتنیک بزند! این روند گذشت و بعد ثابت شد که عوارض آسترازنکا زیاد نیست. حالا هم که شروع کردهاند به پخش شایعات درباره سینوفارم که عوارض دارد و آب مقطر است و چه و چه! البته یک عده از این حرفها هدفمند است؛ هم از طرف طرفداران طب سنتی و هم افراد خارج از کشوری که نشستهاند و ناآگاهانه به این شایعات دامن میزنند. باید دقیق برای مردم درباره تمام واکسنها توضیح داد. ضمن اینکه بگوییم واکسیناسیون این نیست که فرد دیگر مبتلا به بیماری نمیشود، بلکه احتمال بستری شدن و خطر مرگ را بهشدت پایین میآورد. این هم نکته بسیار مهمی است که باید درباره واکسیناسیون برای مردم اطلاعرسانی شود.