مهدی مالمیر روزنامهنگار
از کفرفتن جان 35 تن ازکارگران معدنی در معدن زغالسنگ «یورت» در استان گلستان، در اوج رقابتهای انتخاباتی؛ اگرچه «زهرغم بر جگر چاک چاک» چکاند اما، این رویداد تلخ شاید بتواند در رقابتهای انتخاباتی به موضع کاندیداهای محترم ریاستجمهوری درمورد وضع کارگران، کیفیت سندیکاهای کارگری و قوانین کار و نظایر اینها صراحت بیشتری ببخشد. به عبارت بهتر، چه زمانی بهتر از زمان کنونی که از کفرفتن چند 10 تن ازکارگران معدنی که با مشکلات گوناگونی از قبیل نداشتن بیمه منظم و عدم دریافت به موقع حقوق و مزایا و نداشتن آموزش کافی دست به گریبان بودند، بتواند بحث آموزش کارگران، بیمه و ایمنی در محل کار را به موضوعی داغ برای بحث و مناظره بدل کند! و باز شاید مرگ غمبار کارگرانی که محل کارشان به گور ابدیشان بدل شد، این ضرورت را درکاندیداهای محترم پدید آورد که درمناظرهها به معضلات فراوان قشر کارگر گوشه چشمی ویژه نشان دهند. کارگران ما امروز اگر از فلاکتِ بیکاری و شرمندگیِ سر و همسر رها باشند، از نداشتن بیمههای منظم و به تعویقافتادن دستمزد و نظایر اینها در رنج و شکنجه هستند. سالهاست که سندیکاهای کارگری با شرایط مطلوب فاصله اقیانوسی دارند و ازتوان استیفای حقوق کارگران رنجدیده برخوردار نیستند. قوانین کار نیز آنچنان بد نوشته میشود که نه فقط کارگران بلکه کارفرمایان کوچک و بزرگ را نیز نقره داغ میکند و هم از این رو، بازنگری اساسی درقوانین کار میتواند یکی از اولویتها درموضوع مشکلات کارگران باشد. کاندیدای محترمی که افتخارش داشتن پدری کارگر است و خود را پرورش یافته، سفره حلال پدر کارگرش میداند، نمیتواند رنج کارگران را ببیند و ساکت بنشیند و دستی به کمک برنیاورد! و باز شاید یکی از نتایج حادثهای که درمعدن گلستان رخ داد، این باشد که وعدههای کودکانه برخی کاندیداهای محترم را مبنی بر پدیدآوردن میلیونها شغل بر آفتابِ واقعیتهای ملموس افکند! کسی که یکشبه خوابنما شده و با یک حساب سرانگشتی شعار دوبرابرکردن فرصتهای شغلی را سر میدهد، شاید نمیداند که سیاست، بازی سرگرمکننده «سودوکو» نیست! دمزدن از پدیدآوردن هرشغل نیازمند تفکر و برنامهریزی و حساب و کتاب دقیق آماری دهها متفکر و استراتژیست و هماهنگی سیاست داخلی و خارجی و هزاران نکته باریکتر ازمویِ دیگر است! هرفرصت شغلی ابتدا محتاج آموزش صحیح، رونق اقتصادی، دیپلماسی فعال و پشتیبانیکننده ازمنافع اقتصادی، کمکردن از خامفروشی، هماهنگی کلیه قوا، توجه به خصوصیسازی و دقایقی نظیر اینهاست که نه از عهده قوهمجریه به تنهایی برمیآید و نه کار 2سال و 4سال است! که نه قوهمجریه رستم دستان است و نه اشتغالزایی با طرحها و شعارهای متناقص و به اصطلاح «خربزه عسلی» و فوری و فوتیشُدنی است! درحالی که شاغلان بهویژه کارگران درکشور ما هنوز با شرایط قابل قبول فاصله دارند و خانوادههایشان با انواع و اقسام مشکلات روحی و جسمی درجدال نابرابر به سر میبرند. ماجرای فروریزی معدن دراین یکی، دو روز گذشته شاید بتواند به نگاه ناظران نسبت به سخنان کاندیداها دقت بیشتری ببخشد و ازسوی دیگر کاندیداهای محترم را نیز نسبت به وعدههای بزرگی که گهگاه به مردم میدهد، محتاطتر و دست به عصاتر کند!