بیکاری، اشتغال، تولید شغل، معیشت و موضوعات مشابه، فراوانترین کلمات و شعارهای فضای رسانهای و تبلیغاتی ایام انتخابات بوده است. حق هم همین است. تامین معیشت که شامل خوراک، پوشاک و مسکن میشود با برخورداری از شغل به دست میآید. اینها نیازهای اساسی زیستی است و چنانکه میدانیم در اولویت سلسله نیازهای بشر برای زندگی قرار دارند. تا زمانی که نیازهای اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضا نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص معطوف به تامین همین نیازها و در همین سطح بوده و بقیه نیازها ازجمله امنیت، نیازهای اجتماعی، کسب منزلت، خودشکوفایی و... انگیزش کمی در فرد ایجاد خواهد کرد. این حدیث منتسب به پیامبر اکرم(ص) در اصول کافى است که فرمود: «اگر ما نان نداشتیم، نمىتوانستیم نماز بخوانیم، نمىتوانستیم روزه بگیریم، نمىتوانستیم صدقه بدهیم»، موید این سخن است. با این حال و باوجود اهمیت اشتغال و نیز دربرگیری گسترده اجتماعی آن، نمیتوان از اهمیت سایر نیازها که برای اقشار و گروههای اجتماعی دیگر از اولویت برخوردار است، غافل ماند. جامعه معمولا ترکیبی ناهمگون از گروههای انسانی با موقعیتها، عقاید، گرایشها و سلایق متفاوت است. امروزه اولویتها برای همه یکسان نیست. اگر گروهی غم نان دارند، دیگرانِ بسیاری هم هستند که فضایی امن و آرام برای تامین نیازهای روحی - روانی و دغدغههای علمی، فرهنگی، هنری و اجتماعی خود جستوجو میکنند. فرهنگ و معنویت بهعنوان غذای روح و روان برای عدهای همان اهمیت را دارد که نان و برنج و خرما بهعنوان غذای جسم و بدن برای جمعی دیگر. به نظر میرسد که دو دلیل عمده برای تمرکز بیش از اندازه برخی از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری بر شعارهای صرفا اقتصادی از قبیل اشتغال و مسکن و پرداخت یارانه وجود داشته باشد: یک) آنکه سابقه اجرایی، پیشینه تجربی، هویت فکری و شخصیت سیاسی آنان بهگونهای است که اساسا قادر نیستند در بین اقشار و گروههای اجتماعی که از سطح سواد و معرفت اجتماعی بالایی برخوردارند، جاذبهای برای خود ایجاد کنند. انتخاب شعارهای اقتصادی، طرح وعدههای توخالی و بدون پشتوانه قانونی، ارایه آمارهای جعلی و دروغ، افراد و گروههایی را هدف گرفته است که تحت فشارهای زندگی ناشی از فقر و فلاکت و به امید بهبود وضع معیشتی خود، کمتر به درستی و نادرستی وعدهها توجه میکنند. سیلاب قولها و وعدههایی نظیر سه برابر کردن یارانهها، ایجاد پنجمیلیون شغل، افزایش وام ازدواج، وام مسکن، پرداخت حقوق 250هزار تومانی در دوران بیکاری جز رفتار غیرمسئولانه از جانب کسانی که خود سه دهه در موقعیتهای اجرایی و نظارتی بودهاند و در خوب و بد امور و به وجود آمدن نابسامانیهای اقتصادی و اجتماعی سهم داشتهاند، معنا و مفهوم دیگری ندارد؛ چرا که این سیلاب وعدهها، پیش از آنکه رأی دولت فعلی را کاهش دهد و بیش از آنکه رأی موثری برای کسی بیاورد، به دلیل افزایش سطح توقعات و انتظارات در جامعه، به تهدیدی جدی برای مجموعه نظام بدل خواهد شد. دوم) آنکه نوع نگرش و دیدگاه این نامزدها در زمینه مسائل فرهنگی بیشتر دافعه ایجاد میکند. آنها نهتنها از نظر برنامههای فرهنگی، حرف و ایدهای برای اکثریت مردم ایران ندارند، بلکه اساسا به اردوگاهی وابستهاند که حتی با برگزاری کنسرت هم مخالف است. نگرش سطحی برخی نامزدها درک بسته و محدود آنها از فرهنگ، هنر و مناسبات فرهنگی بین اقوام و ملل و نیز محدودیتهای بیوجهی که در فعالیتهای ورزشی و هنری برای زنان ایجاد کردهاند، مانع از آن میشود که بتوانند شعاری جذاب برای جامعه جوان، نوگرا و آزاداندیش ایران اسلامی ارایه کنند. بیدلیل نیست که این دسته از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری درباره فرهنگ، اعم از فعالیتهای ورزشی تا عرصه سینما، موسیقی، تئاتر و سایر فعالیتهای اجتماعی، یا سخنی نمیگویند یا سخنان و شعارهایشان در حد کلیات باقی میماند. از نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری که در همه فعالیتهای تبلیغاتی خود بر موضوع معیشت و اشتغال تمرکز میکنند، باید پرسید برای حل مشکلات فرهنگی جامعه چه برنامه و راه حلی دارید؟ قول چه تحولی را میدهید؟ چه وعده شیرینی برای جوانان در چنته دارید؟ اگر اشتغال مسأله سه تا پنجمیلیون خانوار است، موضوع آزادیهای فرهنگی و امنیت اجتماعی، نیاز و دغدغه 15میلیون خانوار ایرانی است. کارنامه دولت مستقر یازدهم در زمینه موضوعات فرهنگی ازجمله دسترسی به اینترنت و شبکههای مجازی، تولید کتاب، فیلم، تئاتر و مواردی از این قبیل نسبت به دوره بسته هشتساله پیش از آن، مثبت بوده است. دولت در حد توان با موانع مقابله کرده است و این از تغییرات ملموسی است که هر موبایل به دستی آن را به خوبی حس و لمس میکند. بیدلیل نیست که رئیس دولت فعلی در نظرسنجیهای جاری، در بین آن گروه از کسانی که گفتهاند در انتخابات شرکت میکنند، بیش از نیمی از آرا را به خود اختصاص میدهد.