حمیدرضا ترقی فعال سیاسی
مردم در انتخابات یک حق شخصی دارند و آن حق اعمال حق حاکمیت آنهاست که اگر بخواهند طبق قانون اساسی در سرنوشت کشور خود دخالتی داشته باشند، لازمه آن شرکت در انتخابات و دادن رأی است و درنهایت بدانند که باید تابع رأی اکثریت باشند. رأیدادن به تنهایی خود معنی مشارکت در سرنوشت کشور میدهد.
اما اگر بخواهند حقوقی را که طبق اصل 3 به آن اشاره شده است، بهدستبیاورند، باید به کسی رأی بدهند که بتواند این حقوق را تامین کند. بهعنوان مثال اگر بانوان ایرانی به دنبال کاندیدای زنی باشند، باید این کاندیدا تامین حقوق زنان را طبق اصل بیستویکم متضمن شود.
حقوق متعدد و فراوانی وجود دارند که تنها افرادی به آنها دست خواهند یافت و ثمره آن را در زندگی فردی خواهند یافت که مشارکت در انتخابات را به منصه ظهور برسانند. مجموع حقوق در اصل 3 بیانگر این نکته هستند که مردم باید مشارکت سیاسی داشته باشند.
هم تامین منافع فردی و هم اجتماعی در انتخابات مهم هستند. طبیعتا یکی از نتایج اولیه منافع جمعی تامین امنیت در ایران است که در بسیاری از کشورهای همسایه این امنیت وجود ندارد و هر روز شاهد انفجار بمب و کشته و مجروحشدن هزاران نفر از مردم هستیم. این امنیت ناشی از حضور مردم در صحنه و صفوف رأیگیری است. مردم با ایستادن در صفوف به همگان این پیام را میدهند که آماده پشتیبانی از نظام هستند. اما در ناامنیها منافع فردی و اجتماعی ضایع خواهند شد و اگر این تباهی رخ دهد چه منافعی وجود خواهد داشت؟ حضور در صحنه هم امنیت فردی و هم اجتماعی را به همراه خواهد داشت و در طول این سالها همین حضور قدرت بازدارندگی را برای کشور به ارمغان آورده است.
در این میان ممکن است مردم دقت لازم و کافی را برای انتخاب کاندیدای شایسته با هدف تامین منافع اجتماعی و فردی نداشته باشند که این مستلزم افزایش بصیرت، آگاهی و دقت است و بدانند که اگر رأی ندهند، جایی برای اعتراض و شکایت نسبت به وضع جامعه نخواهند داشت. همه باید بدانند که همین رأیها سرنوشت کشور را خواهند ساخت. در همین جامعه مردم باید مدافع حقوق خود و اجتماع باشند. حتی با همراهی منافع اجتماعی و فردی باید دانست که مصالح جمعی و عمومی بر مصالح فردی ارجحیت دارند. در جامعهای که ایثار و ازخودگذشتگی با انطباق ارزشها و معیارهای دینی به همگان ثابتشده، منافع جمعی با وجود همراهی با منافع فردی، در اولویت است.