شهروند| در سالهای اخیر بارها و بارها در مسابقات جهانی رشتههای مختلف یا بازیهای آسیایی و مسابقات المپیک شاهد ناداوریها علیه ورزشکاران کشورمان بودیم که هضم آن کمی برای مردم و حتی خود ورزشکاران سخت است. در ریشهیابی و اعتراض به این موارد نیز درنهایت همواره به یک نکته رسیدیم که ضعف ورزش ایران را نشان میدهد؛ نداشتن کرسیهای بینالمللی.
با کرسیها شاید چهارم میشدیم
در بازیهای آسیایی 2014 اینچئون که ایران با 7 مدال طلا کمتر نسبت به قزاقستان به کارش پایان داد و در رده پنجم ایستاد، برخی از کارشناسان معتقد بودند اگر ناداوریها وجود نداشت، حتی امکان داشت تعداد مدالهای طلای ایران به قزاقستان هم برسد. درواقع اگر در شورای المپیک آسیا یا حتی در کنفدراسیونهای آسیایی کشتی و بوکس جایگاهی داشتیم، احتمالا از اعمال این ناداوریهای بعضا عجیب علیه ورزشکاران کشورمان خبری نبود و با مدالهای طلای بیشتری میتوانستیم مقام چهارمی را هم تکرار کنیم.
داشتهها هم حمایت نمیشوند
در سالهای اخیر نهتنها از ورزش ما کسی نتوانسته در سطح آسیا و جهان کرسی بینالمللی به دست آورد، بلکه همان جایگاههایی که در اختیار داریم نیز حمایت نمیشوند. اکثرا این افراد اگر در فدراسیون داخلی کشورمان پست نداشته باشند، حمایتی از داخل از آنها انجام نمیشود و چهبسا گاهی اوقات فدراسیونهای داخلی در راه آنها سنگاندازی نیز میکنند. نمونهاش را میتوان علی مرادی، دبیرکل کنفدراسیون وزنهبرداری آسیا یا عباس پناهی، عضو کنفدراسیون کاراته آسیا که به هیچوجه رابطه خوبی با فدراسیونهای داخلی ندارند. شاید همین اتفاقات بود که باعث شد هاشمیطبا، تنها عضو ایرانی کمیته بینالمللی المپیک در تاریخ به راحتی این کرسی را از دست بدهد یا توکل از هیأترئیسه فیلا کنار برود. اینها نشان میدهد که قبل از هر چیز باید به فکر حفظ کرسیهای فعلیمان باشیم.
تسلط به زبان انگلیسی
هیچگاه در ورزش ایران برای به دست آوردن جایگاه مدیریت هر نهادی در هر سطح به فاکتورهایی همچون مسلط بودن به زبان انگلیسی توجه نشده و شاید توجیه مدیران در برابر چنین مسائلی هم این باشد که علم مدیریت جدا از تحصیلات دانشگاهی است و تسلط بر زبان انگلیسی فقط از ملزومات فردی است که در روابط بینالملل فعالیت میکند. این درحالی است که همین افراد پس از چند سال ادعای کرسی بینالمللی دارند اما تسلط به زبان انگلیسی را که یکی از فاکتورهای لازم است ندارند و همین ضعف ساده خیلی مواقع از رسیدن به کرسیهای بینالمللی جلوگیری میکند.
کرسیهایی به ضرر ورزش
شاید هنوز هیچکدام از مسئولان ورزش ایران برای این سوال که روسای فدراسیونها گزینههای بهتری برای معرفی به نهادهای بینالمللی هستند یا اینکه شخصی خارج از چرخه فدراسیون، جوابی ندارند. برخی مشغله کاری را بزرگترین مشکل برای روسای فدراسیونهایی که قصد کاندیداتوری برای کرسیهای بینالمللی دارند، میدانند. از سوی دیگر با نگاهی به سابقه افرادی که خارج از چرخه فدراسیون هستند و در فدراسیونهای بینالمللی و آسیایی جایگاهی را دارا هستند، درمییابیم که با روند فعلی حتی این کرسیها اکثر اوقات به ضرر آن رشته در سطح ملی نیز کار میکنند.
مرادی: وزارت ورزش
باید رایزنیها را انجام دهد
علی مرادی، دبیرکل کنفدراسیون وزنهبرداری آسیا در رابطه با اینکه برای کسب کرسیهای بینالمللی باید چه کرد، به «شهروند» میگوید: «فردی که از سوی ایران به نهادهای بینالمللی معرفی میشود، باید حداقل در همان رشته و زمینه کاری سابقه درخشانی داشته باشد. کسانی مثل من که هماکنون در مجامع بینالمللی صاحب کرسی هستیم، صرفا با شایستگیهای خودمان به این جایگاه رسیدیم و هیچ حمایتی از داخل نشده است. حتی طبق قانون چون دبیرخانه کنفدراسیون وزنهبرداری آسیا با مدیریت بنده مقرش در ایران است، باید از کمیته ملی المپیک بودجه دریافت کند اما در این 12سال که من این پست را دارم، هیچ حمایتی از سوی هیچ سازمانی نشده است و حتی برخی سنگاندازی هم کردهاند.» وی همچنین میافزاید: «به عقیده من فدراسیونها و روسایشان به دلیل مشغله بالایی که دارند، نمیتوانند رایزنیهای لازم را برای کسب کرسیها داشته باشند و وزارت ورزش باید بخش بینالمللی را با تصویب هیأت دولت و مجلس راهاندازی کند که چنین کاری را انجام دهد. وقتی کمیته المپیک و فدراسیونها نیز با این قانون همسو شوند، ناخودآگاه وزارت خارجه و دیگر ارگانها نیز دراین زمینه کمک خواهند کرد.»
هاشمیطبا: حسود نباشیم
مصطفی هاشمیطبا، نماینده سابق ایران در کمیته بینالمللی المپیک گام نخست در کسب کرسیهای بینالمللی را در گفتوگو با «شهروند» اینطور توصیف میکند: «ابتدا باید حسود نباشیم. وقتی دیدیم کسی در جایی کرسی بینالمللی کسب کرده، به او حسادت نکنیم و از او حمایت کنیم. به دست آوردن جایگاههای بینالمللی طبق فرمول خاصی انجام نمیشود و از مهمتر حضور نمایندگان ایران در مجامع بینالمللی است. ضمن اینکه هیچوقت نباید برای به دست آوردن کرسی به کسی باج بدهیم و مدافع ارزشهای خودمان باشیم. مثلا هندیها را میبینیم که در تمام مجامع با همان کلاههای مخصوص خود حاضر میشوند.»وی همچنین میافزاید: « این کار یکی، دوروزه نیست که مثل دوی 100 متر برای آن خیز برداریم و به آن برسیم. شخصی مثل علی دایی اگر با یک برنامهریزی پیش میرفت و از سوی فدراسیون حمایت میشد، الان میتوانست رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا باشد. اگر هم کرسی بینالمللی به دست بیاوریم، نباید این نگاه را داشته باشیم که از طریق آن میتوانیم برای منافع ورزشکارانمان سوءاستفاده کنیم، بلکه باید مقابل اعمال نفوذ سایر کشورها بایستیم. مثلا اگر در کشتی یک کرسی داشتیم، مطمئن باشید امکان نداشت چنین بلایی سر عبدولی بیاید.»
از حالا برای 10سال بعد
یکی از دلایلی که شاید باعث عدم موفقیت ایرانیها در کسب کرسیهای بینالمللی میشود، طاقت کم آنهاست. وزیر ورزش، رئیس کمیته المپیک یا رئیس فدراسیونی که الان سرکار هستند نباید با برنامهریزی کوتاهمدت به دنبال کسب کرسیهای بینالمللی باشند تا اگر در این زمینه ناکام بودند، نفر بعدی کار را دوباره از سر بگیرد. چه بسا همین الان هم دیر نباشد و برنامه درازمدتی ترسیم شود تا حداکثر تا 10سال دیگر که المپیک 2024 برگزار میشود، نتیجه آن را ببینیم.