علی اکبرزاده روزنامه نگار
مادر: 4ساله که داری شب و روز کار میکنی. این چه وضعیه حتی یه پرایدم نتونستی بخری.
پسر: مادر من مگه پیشرفت به پرایده؟
مادر: بعله. پسر دوست من 3سال کارکرده الان پراید داره. پس معلومه که تو به فکر زندگی نیستی.
پسر: خب منم تو این چندسال کلی تجربه پیدا کردم، با آدمای جدید آشنا شدم و بالاخره یه پیشرفتایی در حد خودم داشتم.
مادر: اما پراید نخریدی.
پسر: سکوت، تعجب و تفکر.
این دیالوگ مادرانه تشریح شرایطی است که بسیاری از جوانان کشورمان را در مقام مقایسه با همسن و سالانشان قرار میدهد. اتفاقی که با یک ملاک عوامانه که همان دارایی کمارزش یک خودرو ارزانقیمت است، شکل میگیرد و دستاوردهای یک دوره کاری، از تجربه گرفته تا ارتباطات را در مقام یک داشته عمومی تنزل میدهد. در این شرایط فرد غرق در بحران بیفایدگی به این میاندیشد که آیا باید نتایج کوشش روزانهاش به شکل دادههای ارزشمند ذهنی و بلوغ فکری و ارتباطی تجلی پیدا کند یا اینکه با ایجاد یک ویترین (که در اینجا به پراید تشبیه شده است) ماحصل فعالیت خود را برای دیگران آشکار کند. گذشته از این تناقض فکری باید اشاره کرد که افراد با توجه به انتخاب سبک زندگیشان میتوانند بعد از حضور در مسیر کاری خود، به یک داشته ارزشمند برسند، حال فردی به لحاظ سختافزاری احساس نیاز میکند و اقدام به خرید خودرو یا یک دارایی میکند و فرد دیگر اندوخته حاصل از کارش را صرف افزایش دانستههایش و پیشرفت در بلوغ فکری و ارتباطی خود میکند. بدونشک هر دو این رویکردها، حرکت در مسیر پیشرفت است و بیحاصل خواندن یکی موجب بیتوجهی به دیگری خواهد بود. زیرا احتمال دارد که شما بعد از آغاز سالهای اولیه کاریتان پراید نداشته باشید اما این به دلیل ناتوانی شما نیست، این موضوع تنها به سبک زندگی، اولویت و برنامهریزیهای شما بازمیگردد. اتفاقی که در نگاه مادرانه (یا به نوعی تصویر بیرونی از فعالیتهای شما) به بیفایده بودن اعمالتان تعبیر میشود. درنهایت باید گفت که لزوم به دستآوردن داراییهای دمدستی ملاک موفقیت نیست و به واسطه آن نمیتوان بر فردی که پراید ندارد اما پیشرفتهای پنهانی را کسب کرده، خرده گرفت. درهمین باب صائب تبریزی چه زیبا سروده است: دود اگر بالا نشيند كســـرشــأن شــعـله نيست/ جاي چشم، ابرو نگيرد چونكه او بالاتر است. داشتههای دمدستی و همگانی که بالاخره دیر یا زود برای همگان فراهم میشود مهم این است فرد در مسیری حرکت کند که برای آن برنامهریزی منسجمی طرح کرده است، نه مسیری که برای فریب دوست و آشنا و سوارشدن برخواستههای آنان روی اولویتهای کمارزش مادی موج سواری کند.