بعد از پخش اولین مناظره «مشتاقان» نشستن بر صندلی ریاست جمهوری و رفتن به «پاستور»، و جدا از بازنده و برنده که در قاموس اینگونه مناظرهها، دست کم در کشور ما آنچنان مبنای دقیقی ندارد، چه که بسان بازی اول هر تیمی در ورزشهای گروهی و یا انفرادی که ممکن است طرف بازی ابتدایی را ببازد ولی در فرجام کار قهرمان شود، نکتهای کمی خود را زیاد نشان میدهد و آن نبود «عامه» و یا همان «شهروند» معمولی در استودیویی چنین است تا صحت و سقم برخی آمارهای «4 و 96 شش درصدی» و بیکاری میلیونی و خیلی از امور دیگر مشخص شود! هماره نامزدها در چنین هماوردهایی آنچنان افراط و تفریطی در بیان آمار دارند؛ حال چه درست و چه نادرست که مصداقی برای آن متصور نمیشود. ولی وقتی در گردونه اینگونه حرف زدن، مخاطبی عادی به بیان دغدغههای روزانه و امور زندگیاش بپردازد؛ تا حدود زیادی میتوان به ساختاری اصولی و علمی دست یافت. چه که عموم هستند باید بپذیرند اگر نامزدی میگوید فاصله بالای شهر تا پایین آن مرتفع شده، درست است و یا غلط؟ و یا در بارندگی و برف آمدن زمستانه و بهاره، چقدر وسیله نقلیه موجود است و یا اصولاً خیابانهای شهر توان جذب آن را دارد؟ و یا تاکسی و اتوبوسهای شهری سر موقع و درست به جابهجایی مسافر عمل میکنند و مثالهایی از این دست... و یا در ادارهها و مکانهای عمومی ارباب رجوع مورد احترام قرار دارد و یا خیر؟ آری اگر باشند افرادی که فارغ از جناح بندی مرسوم و بده بستان سیاسی شرح زندگی روزانهشان را دهند؛ آنگاه مشخص میشود که مدیری تا چه حد توانسته در زیر مجموعههایش موفق باشد که در سر شور بالاتری میپروراند. این نوشته در مدح و ذم نامزدها نیست و میتواند مرجع ضمیرش را پیدا نماید و میشود از سکانداران فعلی تا قبلی را در بر گیرد. مراد عوض شدن صورت مناظرههاست که عینیتر و باور پذیرتر باشد. وقتی مجری میداند پرسش چیست و یا مقام بالاتر آن از قبل در جریان پرسشهاست چه ایرادی دارد در پیرامون آن سئوالها، افراد عادی جامعه را از قبل در آن مکان آماده داشته باشد از برای رو نوشت برابر اصل...؟ وقتی صحبت از محیط زیست میشود چند نفری باشند از نقاط مختلف کشور؛ حرف از واردات میشود از گمرک باشند؛ صحبت از وام بانکها و دلالی و زیر میزی میشود، باشند توده مغفول جامعه تا نوک انتقادها را به خوبی جواب دهند... هر چند شاید این خواسته سالها طول بکشد ولی میتوان دربارهاش اندیشید تا احساسی و هیجانی و در لحظه رأی را عوض نکرد تا سودا گران بهشت به پاستور نرسند ....