مجید زنوزی متولد 1362 و اهل بجنورد است. او به تازگی اولین دفتر شعر خود با عنوان «سکوت آخته رنگها» را منتشر کرده. این مجموعه در واقع گزیدهای از اشعار سپید او در چند سال اخیر است که توسط انتشارات کوله پشتی چاپ شده. اشعاری که عموما به شکل کوتاه و مینیمالیستی ارائه شدهاند و بعضاً تا حدودی متمایل به شعر هایکو هستند. هرچند هایکوهایی که باید آنها را به لحاظ محتوا هایکو دانست نه فرم. در هر حال میتوان این مجموعه را به سه قسمت مجزا تقسیم کرد؛ دسته اول شعرهای عاشقانه هستند: «روشن شو/و بگذار/که تمامی چراغهای این شهر/برای لحظهای هم که شده/آرام بگیرند». دسته دوم شعرهایی هستند که درونمایه فلسفی دارند: «در اعماق سیاهچاله کهکشان ذهن/نشستهام بر سکوی تنهایی/تنها روشناییام/گدازه آتشفشان نوک سیگاری است روشن.../کرکسهای افکار/دور ریسمان دود در کمین شکار/خرگوش احساس/منزوی/در کنج لانه جسم/و خفاش نگاه/چه دور میبیند/سپیدچاله عشق و محبت و نور را» دسته سوم نیز آثاری که به سادگی سعی دارند نقبی به جهان افکار شاعر بزنند: «خاطرات/برای همیشه عزیز است/حتا اگر/که بدون تو زندگی/این روزها/جنگی شده باشد/سخت نابرابر»