حمیدرضا شکوهی| هرچند تبلیغات انتخاباتی کاندیداهای ریاستجمهوری دوازدهم، از یک هفته پیش آغاز شده بود، اما مناظره روزجمعه کاندیداهای انتخابات، استارت پرشوری برای تبلیغات بود. مناظره را میشد به دوبخش تقسیم کرد. بخشی که حاوی سخنان ابراهیم رئیسی، مصطفی هاشمیطبا و مصطفی میرسلیم بود و تب و تاب چندانی نداشت. آنها بدون آنکه توسط رقبا وارد حواشی شوند یا قصد داشته باشند حاشیه ایجاد کنند، صرفا به بیان طرحها و نظرات خود پرداختند. لحن آنها گاه انشاگونه و غیرمتناسب با روند یک مناظره انتخاباتی به نظر میرسید، اما بخش دیگر مناظره زمانی بود که محمدباقر قالیباف همچون گفتوگوی تلویزیونی خود وارد حاشیه شد و با تمام وجود تلاش کرد حسن روحانی و اسحاق جهانگیری را نیز وارد حاشیه کند. روحانی و جهانگیری سعی کردند وارد حاشیه نشوند اما جهانگیری با قالیباف وارد چالش شد و همین امر مناظره را وارد نقطه پرشور کرد. درمناظرههای انتخاباتی، نه صرفا در ایران، بلکه درهمه نقاط جهان، آنچه بیش از دراختیارداشتن برنامه مدون و قوی اداره امور کشور، برای موفقیت یک کاندیدا مفید است، توان اقناع مخاطب ازطریق بیان و لحن مناسب و مقابله با رقیبان ازطریق گفتار است. طبیعتا این ویژگی مناظره، هم میتواند آن را وارد حاشیه کند و هم میتواند برجذابیت آن برای مخاطب بیفزاید. در انتخاباتی که ایجاد شور دربین مردم برای حضور درپای صندوقهای رأی دارای اهمیت است، طبیعتا مناظرههای رودرروی کاندیداها، ابزار مناسبی برای ایجاد این شور و اشتیاق درمیان مردم محسوب میشود. به همین دلیل، از این منظر میتوان مناظره روزجمعه و بهتبع آن دومناظره بعدی را در افزایش مشارکت مردم در انتخابات موثر دانست. اما فرصت کوتاه کاندیداها از یکسو و واردشدن به بحث با ۵ کاندیدای دیگر بهطور همزمان ازسویی دیگر، امکان تبیین برنامهها، پرسشگری از رقیب و پاسخگویی متقابل را بهطور همزمان فراهم نمیکند؛ چراکه وقتی کاندیدا مقدمات بحث را مطرح میکند و قصد دارد وارد مباحث دیگر شود، فرصت به پایان میرسد و آنگاه رقبای انتخاباتی مسائل دیگری را مطرح میکنند که همگی جمع میشوند و آنگاه کاندیدای یادشده صرفا باید در ۵دقیقه به ابهامات ایجادشده توسط رقبا پاسخ دهد که دراین زمان کوتاه غیرممکن است. به همین دلیل عموما مباحث ابتر میماند. به همین دلیل برگزاری مناظرههای دو به دو بهترین راهکار برای ارایه برنامههای کاندیداها، به چالشکشیدن برنامههای رقیب و پاسخگویی است که یکبار در سال ۸۸ تجربه شد که اگرچه توسط یک کاندیدا به حواشی فراوانی منجر شد، اما درمجموع تجربه ناکامی نبود. به همین دلیل به نظر میرسد باید برای مناظرات دو به دو که هم جذابتر است هم داشتههای هر کاندیدا را برای افکار عمومی بیشتر روشن میکند و هم فرصت مناسبتری برای افکار عمومی به منظور داوری درباره هر کاندیدا ایجاد میکند، برنامهریزی شود. البته یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه مناظرههای انتخاباتی درکشورهای توسعهیافته و دموکراتیکی که احزاب درآنها نقش اصلی را ایفا میکنند، جایی برای ارایه ریز برنامهها نیست و صرفا محل به چالشکشیدن رقیب است؛ چراکه احزاب برنامههای مشخصی برای خود و کاندیدای مورد حمایت خود دارند و برمبنای همان برنامه، پیش میروند و مردم نیز ازبرنامههای روشن احزاب و کاندیداهای آنها برای اداره کشور به خوبی آگاهند، اما درکشور ما که احزاب هیچگاه نقش اصلی را نیافتهاند و گاه درمقاطعی توسط برخی مسئولان طرد شدهاند، طبیعتا جایگاه احزاب چندان پررنگ نیست و با توجه به عدم احراز صلاحیت چند کاندیدای حزبی ازجمله دبیرکل یک حزب اصلاحطلب برای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، صرفا یک کاندیدای حزبی ازحزبی قدیمی که غالبا طرفدارانی سنتی دارد، وارد عرصه رقابتها شده است. بنابراین درچنین رقابتی نمیتوان انتظار داشت برنامههای روشنی ازسوی کاندیداهای احراز صلاحیت شده، بهویژه کاندیداهایی که سابقه امور اجرایی درکشور ندارند، ارایه شود و نتیجه آن میشود که صحبت برخی ازکاندیداها حول محور وعدههای عجیب و غریب و گاه غیرکارشناسی شکل میگیرد و مناظرهها از شکل کارشناسی خارج میشود. البته کارشناسیبودن مناظرهها منافی جذابیت آنها نیست. اگر مناظرهها دو به دو برگزار میشد، هم کارشناسیتر میشد و هم جذابیتش افزایش مییافت. اما در انتخاباتی غیرحزبی به همین حداقلها باید اکتفا کرد. مناظرههای رودررو اگرچه میتواند شور و اشتیاق عمومی برای مشارکت در انتخابات را افزایش دهد اما درعین حال، این خطر را هم دارد که با طرح وعدههای غیرکارشناسی و بهویژه اتهامزنیها و برچسبزنیهای بیپایه و اساس، بخشی از واجدان شرایط رأیدادن را به کل ناامید کند که این میتواند میزان مشارکت را کاهش دهد. حال از ورود به بحث ضرورت رعایت اخلاق انتخاباتی که نقطه تمایز انتخابات درجمهوری اسلامی با سایر کشورهای جهان است، خودداری میکنیم که خود واضح و روشن است.