مهدی یساولی- دبیر روایت نو| پدیدهای تازه در ایران گویی رواج نمییابد، مگر آنکه با گرفتاری و بحران همنشین و همراه شود. آزادیخواهی و دادخواهی که دیگر جای خود دارد. آغاز حرکت کاروان 111ساله «انتخاب» و «انتخابات» درتاریخ ایران با تنشهایی سیاسی و اجتماعی درهمآمیخته شده که گویی بر این کاروان تا دهههای بعد سایه خود را گسترانیده و همراه ساخته است. از نخستین انتخابات که به شیوهای طبقاتی و نخبهگزینی درنخستین سال پیروزی جنبش مشروطه برگزار شد تا روزگار کنونی که عوامفریبی (پوپولیسم) سکه رایج زمانه شده است، «رأی مردم» گویی چنان بهایی یافته که دستیابی بدان به دستاویز هر نیرنگ و فریب میارزد. با کاروان تاریخی انتخابات، به گذشته میرویم تا «روایت»هایی دگرگونه از این فرآیند جذاب عرضه کنیم.
جنبش مشروطیت ایران در 14 مرداد 1285 خورشیدی آنگاه که پس ازجنبشها و کوششهای بسیارِ آزادیخواهان و عدالتجویان کامیاب و پیروز شد، از مهمترین دستاورد خود برای جامعه ایران پرده برداشت؛ انتخابات! این جنبش نیکو، حقی برای جامعه استبداد زده و مردم استبدادکشیده پدید آورده و به او ارایه کرده بود که تا آن روزگار، معنایی برایشان نداشت؛ ایرانیان پس از آن دریافتند حقشان ازحکومت، گرفتنی است و این «استیفای حق» ازمسیر «انتخاب» و «انتخابات» میگذرد. نخستین انتخاب تاریخ برای مردم ایران، با هدف بنیانگذاری مجلس شورای ملی انجام شد. نظامنامه انتخابات به تندی پس ازپیروزی جنبش تهیه و تصویب شد؛ از آنرو که مرگ مظفرالدینشاه رنجور و بیمار، پیشبینیپذیر بود و بیم بازگشت ساختار کهنه استبداد و خودکامگی و زخمزنی بر تن مشروطه جوان میرفت. نخستین نظامنامه انتخابات درتاریخ ایران، آنگونه که مخبرالسلطنه هدایت درکتاب «خاطرات و خطرات» روایت کرده است، مقرر میکرد 60نفر نماینده برای طهران و 60نفر برای ولایات درنظر گرفته شود. «در طهران 30نفر از اصناف، 10نفر از تجار، 20نفر از اعیان، و نوشته شد که انتخاب 60نفر از طهران برای افتتاح مجلس کافی است». انتخابات نخستین دوره مجلس شورای ملی درشرایطی ویژه آغاز شد. روال اجرایی برگزاری نخستین انتخابات درتاریخ ایران پس از امضای نظامنامه انتخابات، شتابان آغاز شد. بسیاری از وابستگان دربار و مخالفان مشروطیت، با وجود پیروزی جنبش اما همچنان برآن بودند به شیوههای گوناگون جلوی تداوم آن را گرفته، همچنین مانعهایی دربرابر برگزاری انتخابات و تشکیل مجلس شورا بهعنوان نماد برجسته حضور مردم درگستره سیاست و تصمیمسازی حکومتی پدید آورند.
نخستین نامنویسی انتخابات درتاریخ ایران اما بدون دردسر و حاشیه انجام نشد، تا آنجا که پای رشوه و تقلب نیز به میان آمد. ناظمالاسلام کرمانی، ازمشروطهخواهان سرشناس، درکتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» روایتی جذاب در اینباره دارد؛ «روز چهارشنبه هفتم شعبان 1324- دراین روز، مردم درمدرسه نظامیه مشغول امر انتخاب هستند، لکن بعضی میگویند: این مجلس انتخاب بر وفق نظامنامه نیست و دست تقلب و تدلیس در کار داخل شده است. بعضی از متمولان و تجار پولدار، بنای رشوه و تعارف را درکار گذاردهاند. ارباب جمشید پولی به بعض آقایان داده است. حاجی معین بوشهری هم به بعض اشخاص پول داد. از آن جمله به انجمن مخفی ما هم چیزی داد که جناب آقامیرزا محمدصادق گرفته و میل فرمودند و عمده خرابی کار اهل ایران، همین رشوه و پول است که آنان را ازهمه چیز انداخته و خواهد انداخت». این تاریخنگار رخدادهای جنبش مشروطیت ایران که خود از کنشگران مهم آن به شمار میآمده است، انتقادهای خود را نسبت به پارهای تخلفهای نخستین انتخابات تاریخ ایران و برگزیدگان آن اینگونه ادامه میدهد؛ «با اینکه درتهران مردمان کافی و عالم و جوانان باتربیت و باهوش و تحصیلکرده، موجود و متعدد و بیشمارند. سبب اینکه آنها وکیل و منتخب نشدند و اینگونه مردمان جاهل و بیتربیت داخل دراین امر خطیر شدند، چند چیز بود: اول اینکه هنوز اهل تهران معنی مجلس و وکالت و منتخب و امین را ندانسته و نفهمیدهاند. به گمانشان اینکه وکیل ملت باید مثل وکیلهای دارالشرع و د خانههای ملاها و قضات باشد. از بس که از وکیل مرافعات میترسند و از بس که از آنها صدمه و اذیت و ضرر دیدهاند، لذا به اینگونه اشخاص راضی شدهاند، دوم آنکه دست تقلب و رشوه درکار آمد. به این جهت جناب آقامیرزا محمدتقی گرکانی که وکیل علما بود، استعفا داد و درجایش آقامیرزا محسن برادر صدرالعلما و داماد آقای بهبهانی وارد شد، بدون انتخاب و بدون شرایط. همینقدر که آقامیرزا محمدتقی استعفا داد، جناب آقاسیدعبدالله [بهبهانی، از سران پرآوازه مشروطه]، داماد خویش را به جای او منصوب کرد. هرقدر عقلا داد و فریاد کردند، به جایی نرسید و همچنین نصرهالسلطان و دبیرالسلطان که هر دو جوانان باکفایت و دانا بودند، از وکالت به اصرار مردم استعفا دادند. بیچاره دبیرالسلطان هم از نوکری افتاد و هم از وکالت». او درجایی دیگر از کتاب ارزشمند «تاریخ بیداری ایرانیان» گوشههایی دیگر از تخلفهای انتخاباتی نخستین دوره مجلس شورای ملی را اینچنین بیان میدارد؛ «همین که هیأت مجلس نظار... تشکیل یافت، عموم طبقات وکلا خود را معین و منتخب کرده و میکنند و به اکثریت آرا و به اعانت قرعه مطابق نظامنامه منتخب شدند لکن باز دست تقلب و رشوه درکار است. چه[،] امجدالسلطان سنش 21سال است و برحسب نظامنامه که باید سن منتخب 25سال و 30سال، درمورد امجد تخلف ورزید، هیاهو و ایراد وارد میآورند، ولی کسی اعتنا نمیکند؛ چراکه مجدالدوله ایلخانی و رئیس طایفه قاجاریه است». ناظمالاسلام کرمانی دستاورد آن بیتوجهیها به برگزاری دقیق انتخابات و تخلفهای انجامشده را وضعیتی ناخوشایند برمیشمرد؛ «اهالی تهران خود را تسلی میدادند، به اینکه اگر وکلای طهران صحیح و درست و کافی و عالم نیستند، وکلای بلاد البته خوب و صحیح و عالم خواهند بود. درمجلسی که 200نفر اجزای آن مجلس باشد، 50نفر جاهل چه میتوانند بکنند؟ ولی افسوس که وکلای سایر بلاد هم همین درد و همین خیال را داشتند. در آنجاها هم بعینه مانند تهران شد».
* اشاره به مبتذلترین گونه پوپولیسم که وعدههای نقدی مالی و ريالی- نه البته صرفا اقتصادی-ِ پارهای نامزدهای انتخاباتی در روزگار کنونی، انتخابات را به مزایدهای برای فروش «اعتبار» و خرید «رأی» بدل کرده است.