صادق روحانی روزنامهنگار
«در شرایط فعلی نظام سیاسی کشور، ریاستی است و رئیسجمهوری با انتخاب مستقیم مردم برگزیده میشود که شیوه خوب و موثری است؛ اما اگر روزی در آینده احتمالا دور، احساس شود که نظام پارلمانی برای انتخاب مسئولان قوه مجریه بهتر است، هیچ اشکالی در تغییر سازوکار فعلی وجود ندارد.» این سخنان سال 90 رهبری در کرمانشاه سرآغاز بحثی دامنهدار در فضای سیاسی کشور شد. بحثهایی که هر از چندی به سرخط رسانهها میآیند و بعد از چند روز دوباره لابهلای اخبار گم میشود.
نگاهی به استدلالات موافقان و مخالفان هر کدام از این سیستمهای حکومتداری نشان میدهد که ماهیت مخالفتها و موافقتها بیشتر سیاسی است. مهمترین استدلال طرفداران سیستم ریاستی که به نوعی نقدشان به سیستم پارلمانی هم هست این است که به خاطر شرایط ویژه سیاسی کشور وجود رئیسجمهوری که منتخب مستقیم مردم باشد، به واسطه پشتوانه مردمی و سبد رأیی که دارد، مانع از انحصار قدرت در کشور میشود.
در مقابل طرفداران نظام پارلمانی با بزرگکردن هزینههایی که هر دوره از انتخابات ریاستجمهوری و قطبیشدن فضای سیاسی کشور ایجاد میکند، معتقدند که نظام پارلمانی با تخصصیکردن پستهای حساس از بارکردن این هزینه به کشور جلوگیری میکند. همچنین در نظامهای پارلمانی به دلیل آنکه قوه مجریه از دل پارلمان بیرون میآید میان سیاستهای دو قوه هماهنگی بیشتری وجود خواهد داشت و از تنشهای غیرضرور جلوگیری میکند. اما در کل اکثر بحثهایی که در موافقت و مخالفت با این دو سیستم حکومتداری زده میشود، بحثهای غیرکارشناسی و بیشتر سیاستزده است.
نظامهای حکومتداری پارلمانی و ریاستی هر کدام مزیتها و معایبی دارند. همچنین کشورهای مختلفی در جهان وجود دارند که نمونههای موفق هر کدام از این دو سیستم یا ترکیبی از این دو سیستم هستند و همگی آنها هم کشورهای دموکراتیکی هستند. نظام سیاسی حاکم بر انگلستان نمونه سنتی و بارز یک سیستم دموکراتیک بر اساس شیوه پارلمانی است. نظام حکومتی آمریکا نیز نمونه کامل یک نظام ریاستی است. همچنین نظام انتخاباتی فرانسه هم نمونهای از ترکیب این دو نظام است که هم رئیسجمهوری دارد و هم نخست وزیر. در کشور ما هم هرکدام از این دو سیستم میتواند مزایا و معایبی داشته باشد. بهعنوان مثال نظام حکومتی ریاستی میتواند در کشور ما که تنوع قومی و نژادی و دینی زیادی دارد منشأ وحدت باشد. از سوی دیگر نظام سیاسی پارلمانی در کشور ما که سابقه تحزب زیادی ندارد و خلأ احزاب قدرتمند در آن احساس میشود، میتواند منشأ ظهور و قدرتگرفتن احزاب شود و به تشکیل جامعه مدنی سازمانیافته و منسجم کمک کند. اما آنچه بیش و پیش از بررسی نظام سیاسی پارلمانی یا ریاستی برای یک کشور اهمیت دارد، مبانی دموکراتیک است که یک نظام (چه پارلمانی و چه ریاستی) بر پایه آنها قوام میگیرد. مبانی چون: انتخابات آزاد، سالم و شفاف، آزادی عمل احزاب و گروهها، آزادی عمل رسانههای مستقل و آزاد بهعنوان دیدهبانهای مردمسالاری، تضمین حقوق اقلیتها و صیانت از آزادیهای فردی و....