امین فرجپور-شهروند| خبر خیلی عجیب و البته جذاب بود: علاقهمندان یک رمان ایرانی برای خریدن یک نسخه از این کتاب به مدت هفت ساعت در صف ایستادند. باور کنید این از آن اخبار عجیب و غریب دنیای ادبیات ایران بود. برای مایی که همواره با حسرت به صفهای تشکیلشده برای خرید کتابهای جیکیرولینگ و این اواخر موراکامی نگاه میکردیم و آنها را با تیراژهای پانصد تایی و یا نهایتهزار تایی کتابهای فارسی قیاس میکردیم، این اتفاق که برای اثری از یک نویسنده ایرانی نیز چنین صفی تشکیل شود، شوقانگیز بود؛ حتی اگر مجموع نسخههایی که در این اتفاق به فروش رسیدند، فقط و فقطهزار و صد نسخه بوده باشد.
صفی که صحبتش شد، در مراسم جشن امضای کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اثر روزبه معین شکل گرفت؛ و چنان غیرمنتظره بود که ناشر این کتاب را شگفتزده کرده و مجبور به نشاندادن عکسالعمل کرد. علیرضا اسدی، مدیر نشر نیماژ که تحتتأثیر این اتفاق قرار گرفته بود، با اشاره به استقبال فوقالعاده از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده گفت: ایستادن مردم در صف برای خرید این کتاب و تمامشدن آن در کمتر از دو ساعت، اتفاق بسیار مبارکی است.
در شرایطی که تیراژهای کمتر از هزار نسخه برای ادبیات داستانی ایران بدل به اتفاقی عادی شده و همینهزار نسخه نیز گاه تا سالها در گوشه قفسههای کتابفروشیها خاک میخورند، این اتفاق که تمام چاپ هزاروصد نسخهای اول کتاب قهوه سرد آقای نویسنده در مراسم جشن امضای این کتاب در کمتر از دو ساعت به پایان رسید، چنان که بیشتر حاضران در صف دست خالی مراسم را ترک کردند، اتفاق کمی نیست. شاید به این دلیل نیز باشد که ناشر کتاب میخواهد این قضیه را از دل حاضران در آن جلسه پربار دربیاورد: باید شرایطی مهیا میشد تا همه علاقهمندان که از شهرهای مختلف برای شرکت در این مراسم آمده بودند، بتوانند این کتاب را تهیه کنند اما استقبال اهالی کتاب بیش از تصور بود، به همین دلیل از همه افرادی که به مراسم آمدند اما نتوانستند کتاب را تهیه کنند، عذرخواهی میکنم.
اما در ارتباط با این كتاب باید پرسید که چه اتفاقی رخ داده که کتابی از نویسندهای چون روزبه معین تا این حد مورد استقبال قرار میگیرد؛ که این را ناشر کتاب به تواناییهای نویسندهاش مربوط میکند: روزبه معین، قلم بسیار روانی دارد و مخاطبان به خوبی با نوشتههای او ارتباط برقرار میکنند، همین مسأله باعث شد تا شاهد فروش یکهزار و یکصد نسخه از کتاب این نویسنده در کمتر از دو ساعت باشیم.
روزبه معین نویسنده سرشناسی نیست. پیش از کتاب قهوه سرد آقای نویسنده تنها کتاب هنگامی که باران پیانو مینوازد از او منتشر شده است. اما باید درباره او این نکته را گفت که نوشتههای او در فضای مجازی بسیار پرطرفدارند و بهخصوص بخشهایی که در زمانهای مختلف از رمان پرفروشش در فضای مجازی آپلود کرده بود، خوانندگان پرشماری یافته بودند. درباره او باید این را گفت که توانسته از امکانات فضای مجازی به بهترین وجهی در بازاریابی و ایجاد کمپین مانند تبلیغاتی برای کتابش استفاده کند. این اتفاقی است که درنهایت او را به جایی رسانده که در دو ساعت تمام نسخههای چاپ اول کتابش به فروش رفته است.
معین می گوید: به نظرم ما باید از راههای نوین برای جذب مردم به کتاب و کتابخوانی استفاده کنیم؛ به همین دلیل سعی کردم باتوجه به علاقه جوانان به شبکههای مجازی از این شیوه استفاده کنم و خیلی خوشحالم که این کار جواب داد، آن هم در جامعهای که مردم علاقهای به کتاب و کتابخوانی ندارند.
بلقیس سلیمانی نویسنده و عضو هیأت علمی جایزه ادبی جلال آلاحمد در اینباره ضمن خوشحالی از چنین اتفاقی در وادی ادبیات ایران، در حالی که آن را بیارتباط با بازاریابی نویسنده در فضای مجازی نمیداند، خواننده ایرانی را خوانندهای بیمهر به ادبیات ایران نامیده و میگوید: البته در مورد عدم اقبال به تألیفات داخلی برخی عواملی مانند ممیزی را مطرح میکنند که به نظر من صحیح نیست و برخی هم میگویند رقابت در بازار کتاب عادلانه نیست، یعنی نمیتوان ادبیات همه دنیا را در یک سو و ادبیات ایران را در سوی دیگر گذاشت و از مخاطب خواست که ایرانی را هم انتخاب کند. با این همه من بر این باورم که از دیرباز نوعی شیفتگی به تولیدات فرهنگی غیرایرانی و غربی در میان ما باب بوده است و همیشه بهاصطلاح مرغ همسایه را غاز دیدهایم. وی در ادامه میگوید: واقعیت این است که ادبیات ما نیز مانند ادبیات در سایر دنیاست. ما هم کار متوسط و ضعیف داریم و غرب و هم دارد. منتهی شیوه ارایه ما است که موجب میشود برخی بیشتر از برخی دیگر مورد توجه قرار بگیرند. روزبه معین در این زمینه گامهای خوبی برداشته است. این نویسنده با این حال تأکید دارد که در وضع فعلی بازار کتاب نویسنده ایرانی در حال تحقیرشدن و از دستدادن عزت نفس است و باید با دیده نگرانی به آن نگاه کرد.
عباس پژمان، نویسنده و منتقد و داور جایزه ادبی جلالآل احمد نیز در این زمینه میگوید: در ایران و در حوزه ترجمه معمولا بهترین آثار جهان دستچین شده و برای ترجمه در اختیار ما قرار میگیرد. مخاطب ایرانی هم آنها را میشناسد و به خاطر شهرت و نیز تضمین کیفیت کتاب، آن را میخرد و میخواند اما وضع درباره کتابهای تألیفی به شکل دیگری است. برای خرید کتاب مردم ما در بیشتر موارد به شهرت نویسنده توجه میکنند و حتی شهرت مترجم. البته برخی هم براساس تبلیغات دست به انتخاب کتاب میزنند. وقتی کتابی آن هم در یک مدت زمان کوتاه پرفروش میشود، میتواند به این معنا باشد که در این زمینهها به خوبی روی مخاطبیابی آن کتاب کار شده است.
در حالی که نگاهها به صف تشکیلشده و فروش بالای این کتاب مثبت و حاکی از خوشحالی است، معلوم نیست چرا علیرضا اسدی از برخی رفتارها و انتقادات نادرست در این موقعیت زمانی انتقاد میکند: در وضعیتی که سرانه مطالعه در کشور دو دقیقه است و همه جا صحبت از عدم استقبال مخاطبان از کتاب ایرانی و توجه آنها به کتابهای ترجمه است، امیدوارم که منتقدان و رسانهها از این اتفاق مهم استقبال کنند و با کنار گذاشتن علایق شخصی به سلیقه و نظر مخاطبان احترام گذاشته و صف ایستادن مردم برای خرید کتاب را به فال نیک بگیرند.
وی با اشاره به برنامههای آینده این نشر برای توزیع کتاب پرمخاطب قهوه سرد آقای نویسنده گفت: فروش بینظیر کتاب قهوه سرد آقای نویسنده اتفاق منحصر به فردی در سالهای اخیر است و به نوعی یک رکورد محسوب میشود اما پایان ماجرا نیست زیرا ما در نشر نیماژ برنامه ویژهای برای ادبیات داستانی داریم. طبق برنامهریزیهای انجامشده تا قبل از شروع نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، جشن امضای دیگری برای این کتاب برگزار خواهد شد؛ مراسمی نیز در نمایشگاه کتاب تهران خواهیم داشت تا مخاطبان بتوانند کتاب را در حضور نویسنده تهیه کنند.
به گفته این فعال عرصه نشر، در سالهای گذشته شعر در وضع نابسامانی بود تا جایی که کتابفروشان حاضر نبودند، قفسهای را به آن اختصاص دهند اما امروز کار به جایی رسیده که کتابهای شعر در صدر پرفروشها قرار میگیرند و شاهد چاپ بیستم و سیام کتابهای شعر هستیم.