محمدمهدی اقبالی|اعظمالسادات فلاح تفتی، متولد آذرماه 1368 و دانشجوی ارشد روانشناسی از دیار کویر استان یزد شهرستان تفت است. او درحال حاضر نجاتگر اول هلالاحمر و مربی امدادونجات است. خانم فلاح ازمقطع تحصیلی ابتدایی دربرخی ازکلاسهای تابستانی هلالاحمر شرکت میکند. ابتدای آشناییاش با جمعیت مربوط به همان زمان بود، اما شروع فعالیتش بهطور فعال و مستمر را باید ازسال 1387 دانست که ازطریق تبلیغات تلویزیون علاقهمند به فعالیت هلالاحمر شد و خود را به عضویت این سازمان مردمنهاد درآورد تا به صورت داوطلبانه درفعالیتهای این جمعیت شرکت کند. خانم فلاح در ادامه از انگیزه و فعالیتهای داوطلبانه خود به «شهروند» میگوید.
انگیزه ورود شما به فعالیتهای داوطلبانه؟
انگیزه من از ورود به جمعیت و کارهای داوطلبانه چندجانبه بود؛ حضور درجمعی دوستانه و صمیمی و آشنایی با افرادی که همگی یک هدف را دنبال میکنند؛ و همینطور انجام فعالیتهای داوطلبانه و خالصانه برای همنوعانم، حتی درحدی ناچیز؛ و مهمترین انگیزهام علاقه زیادی بود که به یادگیری امداد و کمکهای اولیه داشتم.
خب تا بهحال چه فعالیتهایی داشته و چه دورههایی را گذراندهاید؟
دورههایی که تاکنون گذراندهام، شامل مقدمات امداد و کمکهای اولیه، غیرحضوری امداد، عمومی امداد، عمومی نجات، پیشبیمارستانی، حمایتهای روانی، تغذیه و سلامت، اسکان اضطراری، پشتیبانی و عملیات و دوره تربیت مربی امدادونجات میشود. بیشترین فعالیتم هم تاکنون درجمعیت بهعنوان امدادگر درسفرها و مراسمات مختلف را بوده است و جدا ازهمه این فعالیتها، شیرینی فعالیتهای داوطلبانه برای من چیز دیگریست که در وصف نمیگنجد.
برخی معتقدند زنها فقط برای حمایت روانی مناسب هستند و نمیتوانند کار امدادی انجام دهند، شما چه پاسخی برای این گروه دارید؟
مخالفم. زنان علاوه برحمایت روانی که در آن خدادادی مهارت دارند، درعرصه امداد هم میتوانند بسیار مثمرثمر باشند، همه ما هلالاحمریها شاهد فعالیتهای امدادونجات بانوان درسطح کوچک و شهری هستیم، پس منصفانه نیست که بانوان را دراین زمینه محدود کنیم و نگذاریم توانایی خود را در سطح وسیعتر، به تجلی برسانند.
خود شما چه کارهای امدادی انجام دادهاید؟
به وفور کارهای مختلف امدادی انجام دادهام و چه لذتی دارد زمانی که نتیجه کار خود را دیدهام. مطمئنا از قبل، این توانایی را درخود احساس کرده بودم که قدم دراین راه گذاشتم و همیشه آرزو دارم بتوانم از حداقل دانشی که دراین زمینه دارم، بیشترین استفاده را داشته باشم.
چه شد که قدم در راه امداد گذاشتهاید؟
حیف بود که خودم را از این نعمت بینصیب میکردم، چه لذتی بالاتر از اینکه یک فرد بتواند ازجان همنوع خود محافظت کند و او را درسختی حوادث پشتیبانی و حمایت نماید. مگر نه اینکه میگویند نجات جان یک انسان به منزله حفظ جان تمام انسانهاست (سوره مائده آیه32)
و دنیای امدادگری همان بود که تصور داشتید؟
هرچیزی، هم بدی دارد هم خوبی هم تلخی دارد هم شیرینی... . دنیای امدادگری با وجود تلخیهای سوانحی که دارد، خیلیخیلی شیرینتر از آن چیزی بود که تصورش را میکردم.
از خاطرات شیرین و تلخ خود درجمعیت بگویید.
لحظه به لحظه حضور درجمعیت خاطره است. شاید سهسال حضور پی درپی درمسابقات کشوری و کسب مقام یکی از خاطرات شیرین آن باشد و نتیجهبخشبودن خدمات امدادی که به مصدومی دادم و لبخند را بر چهره او دیدم و اما یکی از تلخیها، اشک چشمان دختربچهای بود که نمیدانست آیا مادرش بعد از صحنه تصادف بار دیگر چشم باز میکند یا نه. هرگز نگاه معصومش را از یاد نبردم.
خانوادهتان هم هلالاحمری هستند؟ نظر آنها درمورد حضور شما درجمعیت چیست؟
خانواده من هم عضوی از هلالاحمر هستند. شاید در ابتدا سختگیریهایی با حضور من درجمعیت داشتند ولی بعد از آشنایی با فعالیتهای هلالاحمر بسیار مشوق و حامی من دراین زمینه بودند.
پیشنهاد شما برای وضع امداد و آموزش چیست؟
به نظر من سختگیری در آموزشهای امدادونجات ضرورت دارد و همچنین بهروزرسانی دانش و اطلاعات بچههای امدادگر- برگزاری مانورهای مختلف برای آمادهسازی لازم امدادگران در هرلحظه میتواند بسیار مثمرثمر باشد.
به نظر شما چگونه میتوان فرهنگ داوطلبی و کارهای نوعدوستانه را بین مردم رواج داد؟
بیشترین تأثیر را رسانهها دارند، ولی هرکدام از ما به نوبه خود با معرفی کارهای داوطلبانهای که انجام دادهایم، درسایرین میتوانیم باعث تشویق آنها به این کار شویم و سهمی درجذب مردم به انجام کارهای داوطلبانه داشته باشیم.
برای آینده خود درجمعیت چه برنامهای دارید؟
همچنان مربی و امدادگر هلالاحمر خواهم ماند و هر زمان بتوانم کوچکترین قدمی برای جمعیت بردارم، با افتخار پیشقدم خواهم شد.
خودتان تا بهحال کسی را به عضویت جمعیت تشویق کردهاید؟
بله. چند نفر از دوستانم درحال حاضر از فعالان امدادونجات هستند.
یک آرزو؟
آرزو دارم بتوانم ازتمام ظرفیتم درجهت خدمترسانی به همنوعانم استفاده کنم و دانش خود را درسطح عمل به کار بندم.
حرف آخر؟
به جرأت میتوانم بگویم؛ مهمترین قدمی که در زندگی برداشتم، ورود به عرصه امدادرسانی بود و خدا را به خاطر این نعمت شاکرم و امیدوارم بتوانم دین خود را نسبت به جمعیت هلالاحمر ادا کنم.