| بهروز مهدیزاده |
ما در کشوری زندگی میکنیم که ذاتاً خشک است. از هزارانسال پیش خشکسالی معضل عمده تمدن ایران بوده و هست چرا که این کشور در کمربند خشک جهان قرار گرفته است، یعنی موقعیت جغرافیایی آن طوی واقع شده که این کشور را به یکی از خشکترین کشورهای جهان مبدل کرده است. 20درصد مساحت ایران بیابان مطلق است، نیمی از مساحت این کشور خشک را بیابان فرا گرفته و دوسوم کل ایران اقلیم خشک و نیمهخشک دارد. ناسا هم اعلام کرده تا 30سال آینده قسمتهای بیشتری از ایران به بیابان تبدیل میشوند آن هم بیابان مطلق که هیچگونه زادآوری ندارد. سرعت بیابانزایی در ایران طی چندسال اخیر زیاد شده است، منابع آبی این سرزمین درحال اتمام است، چیزی از آب زیرزمینی در برخی از مناطق باقی نمانده، آب پشت سدها به طرز باورنکردنی کم شده است، اما ما هیچ خیالمان نیست. دایم آب مصرف میکنیم، کسی بحران را جدی نگرفته، هم مسئولان و هم مردم. باز هم کشاورزیمان اکثر این آب حیاتی را میبلعد و باز بیشترش را به صورت پرت هدر میدهد. خشکسالی یک پدیده طبیعی است ولی فقط ایران نیست که با این پدیده روبهرو شده است. در آمریکا، سراسر اروپا، استرالیا، آمریکای جنوبی، هند، روسیه و بخش زیادی از آفریقا با آن مواجه شده ولی آیا همه با بحرانهای زیستمحیطی ناشی از خشکسالی هم مواجه هستند. باید گفت بسته به میزان توسعهیافتگی و مدیریت کارآمد و توسعهگرای هر کشوری این بحرانها متفاوت است. بله، مشکل ما تنها خشکسالی نیست، بخش اعظم این گرفتاری مدیریت زیبای ما در استفاده از آب، کشاورزی و خیلی از مسائل کلان مدیریتی کشور است. خشکسالی فقط منابع آبی ما را محدود نکرده بلکه بخش زیادی از حیات وحش ایران به دلیل گستردگی بیابانزایی در ایران به مناطق دیگر مهاجرت کردند یا حیواناتی که در آن منطقه ماندند به دلیل کمبود آب و غذا تلف شدند و این برای گونههای درحال انقراض یا در معرض خطر بسیار بااهمیت است. بنابر تحقیقات ناسا خشکسالی در ایران تا 30سال ادامه دارد و این یعنی، اگر با همین شیوه مدیریتی پیش رویم، همین اندک پوشش گیاهی که داریم از بین میرود. جنگل به درختزار و درختزار به بیابان تبدیل میشود. خاکها خشک میشوند و ذراتی که توسط آب به یکدیگر متصل میشدند بیپناه در برابر باد قرار میگیرند و درنهایت بر فراز شهرها و روستاها با نیروی باد پرواز میکنند. مشکلات ریزگردها چندبرابر میشود و در همه اینها جای مدیریت عاقلانه خالی است. بنا بر گزارشهای سازمانهای بینالمللی همچون سازمان ملل، سازمان اطلاعات اقلیمی و هواشناسی، سازمان جهانی خشکسالی و سازمان هواشناسی ایران، بحران کمآبی و کاهش میزان نزولات آسمانی تا 30سال آینده در ایران ادامه خواهد یافت. بنابراین نظام مدیریت آب ایران علاوه بر خشکسالی طبیعی که شدت بیسابقه آن ناشی از گرمایش زمین است، در تشدید اثرات خشکسالی و افزایش بحران کمآبی در ایران بسیار موثر است. بیش از 90درصد آب در بخش کشاورزی مصرف میشود که بالای 50درصد آن بیهوده هدر میرود. در سرزمینی چنین خشک چنین راندمان آبیاری یک فاجعه است.
آثار خشکسالی را در همه جای ایران میتوان به وضوح دید. از خشک شدن 100هزار هکتار از جنگلهای بلوط ایلام گرفته تا خشکیدگی رو به افزون تالابهای متنوع ایران. استان ایلام با بیش از 80درصد عرصههای طبیعی یکی از مناطق مهم محیطزیستی این سرزمین به شمار میرود. جنگلهای بلوط این استان 642هزار هکتار وسعت دارد که در تابستان گذشته بیش از صدهزار هکتار آن به دلایل مختلف ناشی از خشکسالی و عدم مدیریت کارآمد خشک شد. حتی وزیر نیرو درخصوص پدیده خشکسالی در ایران طی اظهار نظری در اردیبهشت 93 گفت که کشور در شرایط بحرانی آبی قرار گرفته و خشک شدن تالابها و رودخانهها و کاهش سطح سفرههای زیر زمینی ناشی از خشکسالی و فشار بیش از حد بر منابع آبی هست. هم اکنون میزان بارندگی در ایران یک چهارم متوسط جهانی است. تغییر اقلیم و جهان گرمایی بهشدت در ایران محسوس است. میانگین دما در ایران افزایش داشته و تفاوت دمای روز و شب هم افزایش پیدا کرده است. اینها همه نشان از تغییر اقلیم و خشک شدن اقلیم ایران دارد. براساس شاخص استاندارد SPI در 9 ماه گذشته، شمال و شرق کشور شامل استانهای خراسان رضوی، خراسان شمالی، گلستان، تهران و البرز دچار خشکسالی شدهاند. همچنین رئیس هواشناسی کشور عنوان کرد که 18 استان کشور دچار کمبارشی 15 تا 20درصد هستند. به دلیل خشکسالی و عدم مدیریت بر منابع طبیعی، حدود 80درصد دشتهای کشور با کاهش شدید آب زیرزمینی مواجه شدند و در معرض نابودی قرار گرفتند از آن جمله دشت قره خان بیگلو در اردبیل که فرونشستهای زیادی در آن قابل مشاهده است. این خشکسالی در برخی از مناطق ایران آثار بیشتری از خود به جا گذاشته است. بنا بر گزارش سازمان جهانی خشکسالی، در سراسر جهان مناطقی که خشک هستند به دلیل خشکسالی خشکتر میشوند و مناطق مرطوب، مرطوبتر خواهند شد. استان سیستان که یکی از خشکترین استانهای ایران به شمار میرود با بحران شدید کمآبی مواجه است. خشکسالیهای پیدرپی این استان و خشکی رودخانه هیرمند و تالاب بین المللیهامون منجر شده که ساکنین این استان هرسال با پدیده طوفانهای شن و گرد و غبار دست و پنجه نرم کنند. زندگی در برخی از مناطق این استان به کلی سخت شده است. ریزگردها مشکلات تنفسی زیادی برای ساکنان این استان به همراه آورده است. خشک شدن دریاچه ارومیه هم که دیگر نیازی به تشریح آن نیست. در اصفهان به دلیل درست مصرف نکردن آب و پدیده خشکسالی ناشی از گرمایش زمین، تالابهای این استان درحال خشک شدن است. تالاب گاوخونی با بحران کم آبی روبه رو است. زاینده رود خشک شده و حتی آب آشامیدنی و آب مصرفی برای کشاورزی به شدت دچار افت شده است.
تالابها
و دشتهای درحال خشکیدگی ایران
محمدرضا درویش یکی از متخصصان حوزه بیابانزایی و اثرات خشکسالی بر عرصههای طبیعی ایران است. این فعال محیطزیست با بیان اینکه کشور ما به دلیل پدیده خشکسالی و کمبود آب ناشی از آن در رنج است تصریح کرد: خشکسالی بهشدت بر اقلیم و محیطزیست ما تأثیر گذاشته است. دشتها، رودخانهها، تالابها و جنگلهای ما بهشدت متاثر از پدیده خشکسالی قرار دارند و اگر استراتژی و مدیریت درستی در این زمینه نداشته باشیم کشور تبدیل به یک بیابان بزرگ خواهد شد.
زایندهرود: محمدرضا درویش در رابطه با تأثیر خشکسالی بر محیطزیست به زایندهرود اشاره میکند و خشک شدن آن را ناشی از مدیریت ناکارآمد و خشکسالی میداند. حوزه آبی زایندهرود درحال خشک شدن است. در استان اصفهان در مورد بحران خشکسالی نهتنها تالاب گاوخونی از دست رفته بلکه دشت ورزنه که حدود 300هزار کشاورز از آن ارتزاق میکردند درحال خشک شدن است.
پارک ملی کلاه قاضی اصفهان: این منطقه به دلیل دارا بودن تنوع بومشناختی و حفاظت از تنوع زیستی و ذخیرهگاه ژنتیکی از اهمیت ویژهای برخوردار است. محمدرضا درویش با اشاره به نشست زمین در این پارک اذعان میکند: ما حتی در پارک ملی کلاه قاضی در جنوب اصفهان شاهد نشست زمین هستیم که یکی از نتایج افزایش روند خشکسالی است. همینطور شکافهای عمیق در دل پارک به وجود آمده که نشاندهنده بیسابقه بودن بحران در منطقه اصفهان است.
حوزه آبخیز بختگان استان فارس: این حوزه مهم که شامل دریاچه بختگان و رودخانه بااهمیت کر و سیوند است از حوزههای آبریز مهم کشور به شمار میرود. دریاچه بختگان متاسفانه کاملا خشک شده است. دریاچه بختگان زیستگاه زمستانه پرندگانی است که از روسیه به ایران مهاجرت میکردند. درویش درمورد این حوزه آبریز چنین اظهار میدارد: حوزه آبخیز بختگان به شدت درحال خشک شدن است. بعد از اصفهان همین معضل را در حوزه آبخیز بختگان و رودخانه کر و سیوند داریم. خشکسالی در شرق استان فارس سبب شده که انجیرستانهای بزرگ استهبان در آستانه خشکی کامل قرار بگیرند.
دشت خان میرزا در استان چهارمحال و بختیاری: منطقه بعدی که درویش به آن اشاره میکند دشت خان میرزا در استان چهار محال و بختیاری است. این فعال محیطزیست با تأکید بر اینکه این منطقه فوقالعاده در معرض خطر خشکی قرار گرفته است اشاره میکند: خان میرزا در استان چهارمحال و بختیاری سال گذشته به دلیل برداشت بیش از حد از منابع آبی و دوره سخت خشکسالی در این منطقه دچار پدیده خودسوزی زمین شد و به شدت منابع آبی خود را از دست داده است. دشت خانمیرزا یکی از بخشهای حاصلخیز وسیع در استان چهارمحال و بختیاری ایران است. از لحاظ زیستمحیطی بسیار باارزش است. مطالعات خاکشناسی در دشت خانمیرزا نشان میدهد که منابع غنی خاک به میزان کافی در این منطقه وجود دارد و اگر تأمین آب لازم برای آبیاری آنها میسر باشد، رونق فعالیتهای کشاورزی و افزایش حجم تولیدات زراعی در این منطقه اهدافی قابل دستیابی خواهد بود. دشت خان میرزا دارای منطقه حفاظت شدهای به نام سبزکوه است. براساس مصوبه برنامه انسان و کره مسکون، منطقه حفاظتشده سبز کوه در استان چهار محال و بختیاری بهعنوان یازدهمین ذخیره گاه زیستکره ایران به دبیرخانه برنامه یونسکو در پاریس معرفی شده است.
خان بیگلو در اردبیل: محمدرضا درویش در ادامه به روند تأثیرات مخرب خشکسالی به فرونشست زمین در منطقه خان بیگلو اردبیل اشاره و تصریح کرد: ما در منطقه قره خان بیگلو در اردبیل با پدیده بی سابقه نشست زمین روبهرو بودیم. وی در ادامه یادآور شد: در این منطقه ما قبلا بهترین منابع آبی را داشتیم ولی به علت فشار بیش از حد به این منابع ما با بحران جدی در این منطقه مواجه شدیم. زمانی ما هیچ محدودیت آبی در استان اردبیل نداشتیم ولی اکنون پدیده فرونشست زمین -ناشی از خشکسالی و برداشت بیرویه - به وضوح قابل رؤیت است.
علیآباد کتول در استان گلستان: درویش با اشاره به تأثیر خشکسالی بر علیآباد کتول در استان گلستان یادآور میشود: زمانی ما در علیآباد کتول با خیز آب روبهرو بودیم. زمینهای آن منطقه با خطر جدی ماندابی شدن مواجه بودند. ولی تخلیه بیش از حد سفرههای آب زیرزمینی باعث شد که کمبود آب در این منطقه خیلی شدید شود. حال زمانی که کشور در بحران خشکسالی 30 ساله قرار میگیرد این کمبود آب هم بیشتر میشود.
محمدرضا درویش در ادامه اظهار داشت: من همه اینها را گفتم که نشان دهم تقریباً در هر اقلیم، با هر میزان جمعیت، وسعت و با هر ارتفاع و موقعیتی در کشور به شدت با بیآبی کمسابقه و بحران خشکسالی روبه رو هستیم. در این مورد عاملی که بیش از اقلیم در بروز این بحران نقش دارد فشارهای انسانی بر منابع طبیعی بدون توجه به محیطزیست است که سبب افزایش بارگذاری بر منابع آب زیرزمینی شده است. دولت با توجه بیشتر به همین کارگروه طرح احیای دریاچه ارومیه میتواند در قسمتهای دیگر ایران دست کم بهطور موقت مشکل را حل کند. به موجب این طرح دولت، باید بهطور موقت به طبیعت ایران آیش دهیم تا حقابه دریاچهها و تالابها تأمین شود و میزان نفوذ آب به سفرههای زیر زمینی افزایش یابد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم ایران یک سرزمین خشک است و با دعا و صلوات نمیتوان باران و آب را به این سرزمین آن طور که دلمان میخواهد برگردانیم. 30سال خشکسالی خودبه خود بحران عظیم آبی و غذایی ایجاد میکند چه برسد به اینکه خودمان با عملکرد غیرمسئولانه و بدون تفکر بر شدت این بحران بیفزاییم. اکنون باید به فکر راه حلهای بلند مدت باشیم مثل اصلاح الگوی کشت مطابق با توان و ظرفیت اکولوژیکی هر منطقه از ایران، جابه جایی از کشاورزی سنتی به سمت کشاورزی نوین و پایدار، استفاده درست و بهینه از منابع فوقالعاده با ارزش آب. این دوره از خشکسالی یکی از طولانیترین دورههای خشکسالی در ایران است. اگر این تابستان داغ بدون آب را با هر هزینهای که بود به سلامت پشتسر گذراندیم، تابستانهای به مراتب سختتر از گذشته در راهند. باید به فکر چاره بود تا آب از دست رفته را به جوی بازگرداند.