محمدعلی پیوند استاد دانشگاه
تعلیم و تربیت یکی از ویژگیهای فرهنگی ایرانیان بوده و هست. چنانچه به تاریخ فرهنگیمان نگاه کنیم خواهیم دید که مردمان ایرانزمین به تربیت فرزندانشان همت میگمارده و آنها را به مکتبخانهها میفرستادند و همچنین معلم خصوصی برای آنها استخدام میکردهاند.
در گذشته پدران برای تربیت فرزندانشان وقت بسیاری را صرف میکردهاند، البته این تقسیم کار نیز بین اولیاء (پدران و مادران) وجود داشت. یعنی پسرها بیشتر تحت تعلیم و تربیت پدرها رشد و نمو پیدا میکردند و از نصایح و دستورات آن بهره میگرفتند. فرزندان در بیشتر مکانها در کنار پدربودند و از راه و رسمشان پند میگرفتند. دختران در کنار مادران و زیرنظر آنها بزرگ میشدند و طبق دستورالعمل آنها عمل میکردند.
شرایط و وضع و موقعیتها در سازندگی کودکان دخیل بوده و هست. دانشمندان و صاحبنظران مانند «چامسکی» جامعه بشری را پویا میدانند. بهنظر آنها هیچ جامعهای به عقب باز نمیگردد، حتی ایستا باقی نمیماند همه درحال تغییر و رو به جلو در حرکت هستند. با پیشرفت و توسعه تکنولوژی و فناوری جوامع نیز دگرگون میشوند، شاید بیان اینکه تکنولوژی و فناوری چه ربطی به تعلیم و تربیت دارد سوالی عوامانه باشد، زیرا این دو خود باعث آن نیستند، اما شرایطی که دراثر آنها جامعه را متحول کرده بر زندگی انسانها تأثیر گذاشته است. در گذشته رسانهها بهخصوص رسانههای سمعی - بصری چقدر زندگی شبانهروز ما را پر و تکمیل میکردند؟ آنها زمان مشخصی را در اختیار داشتند پس اوقات بدون حضور آنها همیشه وجود داشت. اما امروز رسانهها لحظات شبانهروز ما را پر میکنند، جای خالی برای اوقات فراغت یا تصمیمگیری نمیگذارند.
پدر و مادر یا لااقل یکی ازاین گوهران شب چراغ، همیشه در کنار کودکان حضور داشتند. یعنی هنگامی که پدر برای کسب روزی حلال بیرون از محیط خانه بسر میبرد، مادر، فرزندان را در آغوش خود نگهداری میکرد و پندهای مادرانه را به آنها انتقال میداد. هم اوضاع مالی و اقتصادی خوب بود هم توقعات در حد قابلتوجهی بین مردم نمود داشت، مردم به درآمد خود قانع بودند و هم دست کمک و یاری بهم میدادند. آبرو، شرف، حیا و پاکدامنی سرلوحه زندگی همگان بود خانوادهها سعی میکردند سلامت زندگی کنند، برای بهدست آوردن روزی هر راهی را نمیرفتند، برای مثال خوبی افراد میگفتند: فلانی سرسفره پدر و مادر بزرگ شده است پدر و مادر اولیاء ما هستند. دیروز و امروز ندارد، آنها سعی میکنند برای فرزندانشان شرایط مناسب و خوبی را محیا کنند آنها رادر وضعیتهای خوب تربیت کنند اما همانطوریکه قبلا عنوان شد موقعیتها در تعلیم و تربیت ما تأثیر گذارند.
اوضاع و احوال اقتصادی در شرایط امروز بهگونهای است که اولیاء (پدر و مادر) هردو در گیر اشتغال روزمره هستند فرزندان یا تحت سرپرستی اقوام یا مکانهای تربیتی دیگر مثل مهدکودکها و ... بسر میبرند. هنگامی که از محل کار به سوی خانه باز میگردند، خسته و بیحوصله هستند، بیشتر از آنکه بهفکر تعلیم و تربیت باشند به فکر تغذیه و سلامتی فرزندان هستند و اینگونه است که کمکم ادب و تربیت به فراموشی سپرده میشود و هدف فقط کسب درآمد و اداره فرزندان در جهت سرپناه، تغذیه، پوشش تهیه لباس و تحصیل آنها میشود.
با توجه به مطالب فوق چه کسی مقصر است، آیا وضیعت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی؟ مطمئنا هیچ عقل سلیمی قبول نمیکند که کسی بخواهد فرزندی بی ادب، بی مسئولیت و بینزاکت تحویل جامعه دهد. اینجاست که رسانهها بهخصوص رسانههای تصویری جایگاه خود را نشان میدهند. آنها با آموزشهای مفید و به موقع و برنامهریزی شده هم میتوانند افرادی لایق با مسئولیت مودب و.... تحویل جامعه دهند و هم برعکس.
تلویزیون بهعنوان یکی از پرمصرفترین و پرقدرتترین رسانهها میبایستی با ارایه برنامههای متنوع و اخلاقی کودکان، این آیندهسازان جوامع بشری را در مسیر راه درست و صحیح یاری و کمک کند. البته اولیاء امروز ما نباید موارد فوق را بهانه کرده از زیر بار مسئولیت تربیتی کودکان خود شانه خالی کنند. باید موارد تربیتی را به آنها آموزش دهند و اخلاق حسنه را به آنها آموزش دهند.
امروز صدا و سیمای جمهوری اسلامی در ایران وظیفه خطیری را بعهده دارد؛ آموزش. آموزش برای همه - آموزش همهجا.
این سازمان قدرتمند با توجه به جایگاهی که در جامعه دارد میبایستی در کلیه زمینهها به مردم یاری رساند که ازجمله پراهمیتترین آنها مسأله اخلاق و تربیت کودکان است.
صداوسیما، هم خانواده است، هم مدرسه، هم دانشگاه است، هم رسانه.
در گذشته اگر اولیاء به فرزندان میگفتند نزد بزرگترها پایتان را دراز نکنید. امروز وظیفه این سازمان حساس و استراتژیک است که این موارد را به همه مردم بهخصوص کودکان انتقال دهد. کودکان آینده سازان این مرز و بوم هستند و تربیت آنها نشاندهنده
شخصیت آنهاست.