شماره ۱۱۰۶ | ۱۳۹۶ شنبه ۲ ارديبهشت
صفحه را ببند
در ستايش بازى

|  آتوسا اسکویی| روزنامه‌نگار |

خیلی‌ها امیدوارند روزی فرا برسد که دنیا رنگ صلح و صفا به خود ببیند. خیلی‌ها امیدوارند روزی جنگ و خونریزی تمام شود. خیلی‌ها امیدوارند و خیلی‌ها حتی ایمان دارند که آن روز بالاخره می‌رسد. این روزها اما شاید در بی‌ربط‌ترین و بی‌ادعاترین جای ممکن، فرهنگی در حال نزج گرفتن است که نمی‌توان ندیده‌اش گرفت. اگر تا به حال اسم بازی «کلش رویال» را نشنیده باشید به جز در جریان نبودن‌تان! می‌توان گفت که آدمی منزوی هم هستید و بهتر است تا دیر نشده کاری برای خود بکنید! البته نگارنده به هیچ وجه قصد ندارد شما را از مطالعات و ملاقات‌های روزانه منع و به بازی تشویق کند ولی نکته غیرقابل انکار این است که این بازی ویدیویی بسیار پرطرفدار است و هرچند شاید سن و سال نوجوانی، محدوده و نقطه هدف اولیه‌ سازندگانش بوده اما به تدریج در دل تمامی سنین جای خود را باز و مشتری‌های خاص خود را پیدا کرده است. اما این که چگونه ممکن است یک بازی به اصطلاح جنگی، فرهنگ «صلح طلبی» را رواج بدهد خود جای تعجب دارد که در ادامه کمی در خصوص آن توضیح می‌دهم. به نظر می‌رسد سازندگان کلش رویال استراتژی‌های مفیدی در این راستا دارند. بازی جدید برخلاف ورژن قبلی آپشن انتقام‌گیری ندارد و طرف مقابل در نبرد‌ها هر بار به صورت اتفاقی انتخاب می‌شود. مزیت ورژن جدید نسبت به قبلی در این است که در میانه‌ نبرد امکان برقراری ارتباطی بسیار ساده و البته کافی و گویا با طرف مقابل (حریف) وجود دارد و تمام نکته در نوعِ این ارتباط نهفته است. به طور مثال 4 صورتک وجود دارد که پادشاه را در حالت‌های خوشحال، عصبانی، گریان و خیلی خندان نشان می‌دهد و هر لحظه از بازی می‌توان برای طرف مقابل یکی از این‌ها را فرستاد؛ مثلاً هنگامی که حریف ضربه‌ای به یکی از 3 قلعه این پادشاه زده باشد یا زمانی که ما در این نبرد از او جلو باشیم... خلاصه این خندیدن و گریه کردن و... با افکت صوتی کمیکی نیز همراه است که باعث جالب‌تر و جذاب‌تر شدن بازی شده است. اما در دو خط پایینیِ این صورتک‌های صدادار، 6 مستطیل کوچک به چشم می‌خورد که حاوی جملات معترضه‌ کوتاه با مفهوم مناسب هستند که با ترجمه‌ ساده عبارتند از: «موفق باشی!»، «عالی بازی کردی!»، «wow!»، «ممنون!»، «بازی خوبی بود!» و «oops!». خب همانطور که ملاحظه می‌کنید هیچکدام دارای معانی خشونت طلبانه نیستند و این فوق‌العاده است. در واقع شما به تدریج و در خلال بازی متوجه می‌شوید که آن خندیدن‌ها و خوشحالی‌ها هم به ندرت برای مسخره کردن به کار می‌روند و حتی گاهی احساس همدردی طرف مقابل را می‌رسانند. در مجموع این پل ارتباطی هرچند اندک به نظر می‌رسد اما زبانی با الفبای محدود را بین شمار فراوانی که به این بازی مشغول هستند جاانداخته است که حتی بازی جنگی را هم شوخی بگیرند و تنها با آن خوش بگذرانند... ای کاش به زودی روزی برسد که لذت بردن از چیزهای ساده‌ زندگی و احترام به ساده‌ترین حیات‌ها حتى برگ یک گیاه چنان در انسان تقویت شود که هیچ انسانی هرگز دست به اسلحه نبرد.


تعداد بازدید :  275