شهروند| راز قتل زن جوانی که در باغی در دماوند به قتل رسیده بود، با انکار تنها متهم پرونده پس از گذشت 5سال همچنان درهالهای از ابهام قرار دارد. نگهبان باغ، متهم شماره یک این پرونده است که براساس شواهد و مدارک این زن را به قتل رسانده است.
اوایل شهریور سال 90 بود که این پرونده پیشروی پلیس پایتخت قرار گرفت. مرد جوانی با مراجعه به پلیس خبر از ناپدیدشدن همسرش داد و گفت: «همسر 40سالهام به نام مهتاب، از دیروز که برای خرید بیرون رفت، دیگر بازنگشت و هیچ خبری از او ندارم. 20سال است که با هم ازدواج کردهایم و دوفرزند داریم. دراین مدت اصلا سابقه نداشته که همسرم به خانه برنگردد.»
با اعلام این شکایت، موضوع در دستور کار مأموران قرار گرفت و تلاش برای پیداکردن ردی از این زن آغاز شد. در ادامه مأموران پلیس شماره تماس این زن را ردیابی کردند و در تماسهای وی یک مرد جوان به نام نورالله را شناسایی کردند. نورالله که نگهبان یک باغ بود، چند باری با زن جوان تماس گرفته بود و شواهد نشان میداد این مرد همزمان با ناپدیدشدن مهتاب متواری شده و به مکان نامعلومی رفته است. بنابراین مأموران به او مظنون شدند و دستور بازداشت وی نیز صادر شد. درنهایت این مرد شناسایی و بازداشت شد اما در بازجوییها، قتل مهتاب را انکار کرد. این مرد حتی منکر ارتباط و برقراری تماس با مقتول شد و ادعا کرد که از چهارماه قبل در باغ کار میکرده و به درخواست صاحب باغ آنجا را ترک کرده تا به تهران برود.
با ادعاهای این مظنون، پلیس تحقیقات خود را دراین زمینه بیشتر کرد تا اینکه بعد از گذشت 8ماه بقایای جسد زن جوان درهمان باغی که نورالله نگهبانش بود، کشف شد و پزشکی قانونی نیز تأیید کرد که این جسد متعلق به مهتاب است. به همین دلیل نورالله بار دیگر در مظان اتهام قرار گرفت و بازجویی شد، اما باز هم هرگونه ارتباط با قتل مهتاب را انکار کرد. این درحالی بود که همسایهها هم شهادت دادند زن جوانی چند بار به این باغ آمده و همراه نورالله دیده شده است. بنابراین از آنجایی که تمام شواهد بر علیه نورالله بود، کیفرخواست پرونده وی صادر و برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
صبح دیروزجلسه رسیدگی به این پرونده درشعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. دراین جلسه پس از قرائت کیفرخواست، پدر و مادر و دوفرزند قربانی برای نورالله تقاضای قصاص کردند. در ادامه متهم نیز درجایگاه ایستاد و بار دیگر منکر قتل شد. وی به قضات گفت: «من زن جوان را نمیشناختم. شماره تلفنی که این زن با او تماس گرفته و من ازطریق آن ردیابی شدم، هم متعلق به یکی از دوستانم بود، اما از او خبری ندارم. آن زمان هم به درخواست صاحب باغ آنجا را ترک کردم تا برای کار به باغ دیگری در شهریار بروم. 5سال است که بیگناه بازداشت شدهام.»
درپایان این جلسه نیز هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.