علی پایا نویسنده و ناشر
1- بیاقبالی و سردی نسبت به کتاب و کتابخوانی خاصه میان جوانان از ابعاد و عوامل بسیاری برخوردار است. هر کوششی در این میان برای شناسایی این عوامل، گشاینده راهی خواهد شد که بتوان چارههای موثری برای رشد کتابخوانی جستوجو کرد. مهم آن است که نباید جامعه فکری و روشنفکری سپر بیندازد و از چارهجویی عقب بنشیند؛ به تعبیری آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید.
به بهانه کوششی خرد، این مقاله به یکی از عللی که به بیرونقی کتابخوانی منجر شده است، نظر میاندازد. طرح هر پرسشی اگر سنجیده صورت گیرد، میتواند در زمینه پاسخ به رشد کتابخوانی تأثیر گذارد و به خطمشیهایی منجر شود که روی آوری به کتاب و کتابخوانی را دامن میزند و موجب ارتقایش شود. این مقاله فرض را بر آن میگذارد که اهمیت رسانه کتاب بر خواننده آشکار است و نیاز به عرضه استدلال ندارد. تنها به ذکر این نکته در باب کتاب بسنده میکند که این رسانه، جهانی غیرفردی میآفریند. یعنی فرد را از انزوای خود خارج میسازد و به میدان گفتوگو و ارتباط تفاهمی دعوت میکند. منظور از کتاب تولیدی از فرآوردههای خلاق فکری است که در قالب نوشتاری منسجم، درک ما را از خود و جهان میگستراند و تازه میکند.
2-کهکشان دیجیتال و فضای مجازی در حیطه عمومی، عموما و البته دایما در قالب ابزارهایی خودنمایی میکند که با خود جبر سرعت و کوتاهی پیام را در قالب تنوع بر رسانهها تحمیل میسازد. اکنون رسانهها از ترس از دست دادن مخاطبان مجبورند به این جبر تن بسپارند. کوتاه کردن مطالب و تنوع بخشیدن به آنها راهی برای بقای رسانهها نزد نگاه مصرفکنندگان است. مصرفکنندگانی که به تنوع و سرعت معتاد شدهاند، عامل کوتاه شدن عمر کالاهای مصرفی هستند. همانند کنترل تلویزیونهایی با تعدد شبکههای بسیار، به بیننده امکانی میدهد تا از کانالی به کانال دیگر پرتاب شود و در این پرتابشدگی از سرمایه حوصلهاش دایما کاسته میشود.
سهل است که در این کهکشان، رسانه کتاب نمیتواند جایگاه رفیعی بیابد، بلکه مسأله این است که آیا اصلا جایی برای کتاب باقی خواهد ماند یا نه؟ روشن است که کتاب رسانهای استوار بر مفاهیم و ایدههای فکری است. راه یافتن به این ایدهها متکی است بر خلاقیت و قدرت تخیل خواننده؛ یعنی خواننده کتاب از طریق دقت و تخیلش که نیازمند طمأنینه و حوصله است بر موضوع کتاب اشراف و آشنایی مییابد. بررسی استدلالها و سیر تدریجی عبور از مقدمات به نتایج و تأمل بر روند دلیل آوریهایی که در لابهلای سطور کتاب مطرح میشوند، همگی نیازمند سلوکی تدریجی است که خواننده را مانند یک مسافر پس از طی مسافتی که عموما کوتاه نیست به مقصدی رساند. روند تدریجی انس خواننده با کتاب به مدد ابزار دقت، تخیل و صبوری با وسایل و ابزارهای مسلط دیجیتالی میان کاربران در بسیاری از اشکالش ناهمخوان و گاهی بسیار بیگانه است.
3- جوانی که غرق در بازیهای رایانهای و رسانههایی مانند وایبر و واتساپ و امثال آن است و کارش در کاربرد این وسایل از تفریح و سرگرمی فراتر میرود و به نوعی از اعتیاد و دلبستگی و اشتغال دایم بدل میشود، دیگر یک کاربر عادی محسوب نمیشود. چنین فردی در جبر و چنبره رسانههای مجازی اسیر میشود و منطق آنها ذهن مصرفکننده را شکل میدهد. ابزارها و ادوات دیجیتالی در قالب رسانه اگر کاربری به آنها اعتیاد پیدا کند، دیگر یک ابزار رام و مطیع نخواهند بود. موجودات سرکشی میشوند که به شیارها و عادات ذهنی کاربر شکل و قاعده میبخشند. ازجمله ذهن معتاد و کاربر را چنان به تنوع و سرعت گرفتن پیام و تصاویر خود عادت میدهند که دیگر چنین ذهنی برایش همنوایی با فضای رسانه کتاب بسیار سخت و دشوار خواهد شد.
سرعتخواهی و تنوعطلبی ذهن کاربر، قدرت تخیل و توان بازسازی استدلال و دنبال کردن یک موضوع منسجم در زمانی نسبتا بلند را دچار رکود و فرسایش میکند. کاربر معتاد به تجهیزات و رسانههای دیجیتالی در برابر رسانه کتاب تنگ حوصله است و کتاب برایش جذاب نیست.
اگر چنین شخصی مجبور به تحمل فضایی مانند رسانه کتاب باشد، دچار خواب آلودگی و خمیازه میشود. یعنی ارتباطش با محیط کتاب قطع میشود. عادت به فعالیت تکراری با ابزار و آلات دیجیتال ذهن را به کلیشه معتاد و مبتلا میسازد. از طریق سرعت تصاویر و مطالب که از جلو منظر و نگاه کاربر میگذرد، موقعیت تکرار شونده و کلیشهوار پوشانده و پنهان میشود. اعتیاد به فضای کلیشه و تکرار و خو کردن با تعدد مطالب و تصاویر کوتاه و ناپیوسته، جهان آکنده و مملو از فریمها (Frame) و قطعات پراکنده بهوجود میآورد.
جهان برساخته از فریمها و قابهای بیارتباط و منقطع، توان فرد را بر ارتباط و فرم(From) بخشیدن به فریمها را کاهش میدهد. ذهن پراکنده و آکنده از فریمهای منقطع از قدرت خلاقه و تخیل که عامل فرم دهنده به پراکندگیهاست محروم و بیگانه میشود و این قوای مهم در او رو به نزول و نقصان میگذارد. توان فرم بخشی قابلیت ارتباط و مفاهمه با دیگران و خروج از انزوا و بیرون آمدن از جهان بیربط و گسسته است. ذهن منقطع و پراکنده، جهان را منقطع و پراکنده و بیارتباط بازسازی میکند و جهان واقعی برایش بیگانه و بیارتباط جلوه میکند. در خروج از ارتباط و زاویه گرفتن در انزوا، همزیستی مسالمتآمیز و مسئولانه با پرتگاه بیتفاوتی و بدتر از آن نفرت نسبت به امر بیگانه تهدید میشود.
4- راه غلبه بر بیگانگی، انزوا و خشونتطلبی که اشکال حادش در جنگهای مولکولی امروز بهشدت به چشم میآید، برخورد حذفی با رسانههای دیجیتال و تبلیغ شعارآمیز کتابخوانی نیست. برای راه جستن و یافتن راهحلهای منطقی، نیازمند محتوای تازه برای رسانهها هستیم که با ابزار قوی دیجیتال، بخش مهمی از این کهکشان با جذابیتهایش قدرت فرم دادن به اذهان را افزایش بخشد. برای تولید چنین قابلیتهایی نیازمند به مشارکت اذهان خلاق و ناشناختهای هستیم که استعداد آنها در جامعه بسته و بیتفاوت نسبت به جانهای خلاق و مسئول از فعالیت باز میماند و حل مسائلی از این دست را بیارتباط با زیست جهانش میشمارد.
محتوا بخشیدن به رسانههای بسیار قدرتمند و به سرعت دگرگون شونده، صرفا از طریق جامعهای باز و مشارکت جو تأمین میشود. جامعهای که برای حل مشکلاتش آخرین منطقه تلاش و کوشش خود را به حذف و برخورد اختصاص میدهد. جامعهای که باور دارد هرجا پرسشی طرح میشود و مسأله رخ میدهد، حتما راهحلی در نقطهای که اکنون پدیدار نیست سوسو میزند. در زیست بومی که به روی نقد و گفت وگو باز است و منزلت افراد بهعنوان عاملان موثر و نه مقصر بازشناسی میشود، راهحلها در کاستن مشکلات و آلام به تدریج یافته خواهد شد. رشد کتابخوانی محصول چنین زیست بومی خواهد بود و در کهکشان دیجیتال نیز جایگاه رفیعش را حفظ خواهد کرد.