سپهر دادجوی توکلی روزنامهنگار
ترامپ نه اولین نفر است و نه آخرین نفر. او نماد جریانی است که کمابیش دیگران هم تجربهاش کردهاند؛ مثلاً همین آقای دوترته در فیلیپین یا پیشتر آقای چاوز «خودمان» در ونزوئلا. مورد آقای ترامپ را نمیتوان مورد عجیب «باتن» نامید اما به هر حال کمابیش به نمادی تبدیل شده است که در روزهای پیش رو نهتنها کار را برای مردمش بلکه مردم سراسر جهان کمی پیچیده میکند. این هزارتو زمانی بی راهِ خروج مینماید که بدانیم یک سر دعواهای ترامپ، به ناحق یا به حق، رسانهها هستند. دشمنی که اگر نتواند شما را مانند سیل از جای بکند، مانند چشمهای ظریف آنقدر بر بدنتان جریان مییابد که سوراخ شوید و راه خود پی میگیرد.
به فاصله یک هفته و یک روز، پس از آنکه رسانهها را «دشمن» مردم خواند، اعلام کرد که به جشن سالانه خبرنگاران در کاخ سفید نمیرود. کاری که اوباما 8 بار و رئیسجمهوران پیش از او بهطور میانگین حداقل 4 بار، دوسال یک بار، انجام دادهاند. این بار او در تويیت خود با نامبردن از رسانههای معتبر آمریکایی، مشخصاً آنها را به انتشار «اخبار جعلی» متهم کرده و خاضعانه ادامه میدهد «اینها دشمن من نیستند بلکه دشمن مردم آمریکا هستند». او در کنفرانسی پس از این توییت میگوید که رسانهها اخبار موفقیتهای دولت تازه شکلگرفته او را منعکس نمیکنند و بنابراین آنها را به «بیصداقتی» متهم کرده است. شرکتنکردن او در مراسم سالانه نیز برگ دیگری بر کارنامه روابط ترامپ با رسانههاست.
ترامپ در یک کنفرانس خبری مدعی میشود پس از ریگان بیشترین آراي الکترال را کسب کرده است. همان جا خبرنگاری متذکر میشود آراي اوباما از او بیشتر بوده است. ترامپ میگوید منظور من بین جمهوریخواهان است. خبرنگار دیگری یادآور میشود آراي بوشِ پسر جمهوریخواه هم از او بیشتر بوده است. ترامپ مستأصل میگوید «این آماری است که به من دادهاند.» در فاکسنیوز از او در مورد ارتباطش با روسیه میپرسند. ترامپ میگوید این «اخبار جعلی» است. مجری برنامه میگوید خب پس چرا در قبال این «اخبار جعلی» مایک فلین استعفا كرده یا تلویحاً برکنار شده است؟ «حتماً دلیلی داشته».
ترامپ «عمل» و رسانه «رصد» میکند. این فرمولی است که میگوید رسانههایی که نمایندگی افکار عمومی مخاطبان خود را داشته باشند از سیاستمدارانی که حمایت مردم خود را نداشته باشند، همیشه یک گام جلوتر است. در قبال این نوشتار، استناد میشود به بازی باخته رسانههایی که مغلوب ترامپ شدهاند. رسانههایی که ترامپ را به جامعه معرفی کردند و افکار عمومی را متقاعد کردند كه او را «جدی» بگیرند؛ اما اکنون هفتههای آغازین ریاستجمهوری او با نقش روی جلد «تایم» و بمباران رسانهها که از هتک حرمت اعتبار شغلی خود در برابر ترامپ دفاع میکنند داستان متفاوتی است.
رسانه تعیینکننده نیست تنها جهتدهنده است. نمیتواند میل خود را بلافاصله اعمال کند. مشخصاً تمام وظایف نظارتی و حقوقی خود را به نحو احسن انجام نمیدهد؛ اما در درازمدت تابعی از آگاهی عمومی است که خود در مرحله پیشین به آن شکل داده است. این فرد فرد جامعه است که «عمل» را عینیت میدهد اما واسطه اندیشیدن به «چه» و «چگونه» از جوهر رسانه است.
ترامپ روزهای سختی را پیش رو تجربه خواهد کرد. حالا دیگر دروازه گذر به افکار عمومی برای او باز نیست و عملکرد خوب و بدش «دروازهبانی» و متعاقب آن «قضاوت» خواهد شد و سپس به آگاهی عمومی منتقل میشود. مهم نیست که بماند یا سقوط کند اما بهطور حتم حافظه عمومی و تاریخ آمریکا از او به نیکی یاد نخواهند کرد و شاید از او خواسته شود دیگر هرگز به صحنه سیاست بازنگردد حتی اگر خودش بخواهد!