رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه که این روزها تحت فشار شدید افکارعمومی ترکیه و جهان برای کمکرسانی به شهر کردنشین کوبانی در سوریه است، دوشنبه همین هفته در سخنانی در دانشگاه مرمره در استانبول، مدعی شد «لورنس عربستان» مدرن فعالانه در تلاش است تا خاورمیانه را بیثبات کند. این سخنان اردوغان دریچهای روی ذهنیت رهبران ترکیه میگشاید و شاید پاسخی مناسب به این سوال مهیا کند که ترکیه در نظر دارد چه نقشی را در ائتلاف نظامی علیه داعش ایفا کند؟
تقریبا یکقرن پس از اینکه افسر اطلاعاتی ارتش انگلیس که با نام «لورنس عربستان» مشهور است در سالهای 1916 تا 1918 میلادی شورش اعراب علیه امپراتوری عثمانی را به راه بیندازد، امروز بار دیگر ترکیه خود را در شرایطی عجیب و غریب میان غرب و اعراب میبیند و اتفاقا این شرایط عجیب و غریب است که آینده ترکیه را در منطقه رقم
خواهد زد.
رجب طیب اردوغان روز دوشنبه همین هفته در سخنانی در دانشگاه مرمره استانبول گفت: «لورنس عربستان، یک جاسوس انگلیسی در سرزمین اعراب بود اما اخیرا، جاسوسها از کشورهای خودمان الهام و دستور میگیرند و در لباس روزنامهنگار، نویسنده و حتی تروریست، جاسوسی میکنند. شما میتوانید «لورنس» جدید و مدرن را مشاهده کنید که سعی میکند منطقه را به آتش بکشد.» اردوغان در بخش دیگری از سخنان خود مرزهای ترسیم شده در منطقه را «مرزهای تصنعی» خواند که توسط قدرتهای اروپایی در خاورمیانه ترسیم شده و از همین مرزها بهعنوان «دلیلی برای دردها و رنجهای طولانیمدت منطقه» یاد کرد. اردوغان گفت: «ترکیه تنها کشوری است که میتواند صلح را در خاورمیانه برقرار کند؛ ترکیه امید مردم خاورمیانه است. ترکیه میتواند موانع را از میان مردم خاورمیانه بردارد. آن هم نه با تغییر مرزهای فیزیکی، بلکه با برقرار کردن امید و اعتماد.»
اگر اندکی در این جملاتی که اردوغان بر زبان جاری کرده غور کنیم، آن وقت میتوانیم شرایط استراتژیکی که ترکیه این روزها با آن روبهرو است را دریابیم. جالب این است که تقریبا بعد از گذشت یکقرن پس از تلاش و همکاری انگلیس با اعراب برای سرنگونی امپراتوری عثمانی، امروز این آمریکاست که برای برقراری نوعی نظم و امنیت به ترکیه نیاز دارد. ترکها هم که البته مدتها بهدنبال برعهده گرفتن چنین نقشی بودند، درخصوص پذیرفتن این نقش بیمیل نیستند اما برای بازی کردن چنین نقشی با چالشهای بسیار مواجهاند. چالشهایی که خودشان نیز نسبت به آنها آگاهند و اتفاقا همین آگاهی نیز موجب شده تا آنکارا همچنان درخصوص ارایه یک استراتژی هماهنگ درخصوص چگونگی مواجهه با داعش، تعلل کند.
اگرچه موضع غرب درخصوص ترکیه 180درجه تغییر کرده است اما آمریکا و اروپا همچنان در تلاشند تا تحولات در جنوب مرزهای ترکیه را به نوعی مدیریت کنند. شکاف میان منافع غرب و ترکیه، مسائل را برای آنکارا پیچیدهتر کرده است. از یکسو ترکیه مجبور است تا موضوع داعش را مدیریت کند، از سوی دیگر باید به نوعی با کردهای جداییطلب روبهرو شود و از سوی دیگر نیز دولت بشاراسد را پیشروی خود دارد.
اگرچه خیلی چیزها درخصوص موضع غرب درباره نقش ترکیه در جهان عرب تغییر کرده، اما خود اعراب نیز برای ترکیه همچنان یک مشکل بزرگ به شمار میروند.
امروز خطر اعراب برای ترکیه بسیار بیشتر از خطری بود که در زمان امپراتوری عثمانی وجود داشت. اگر قطر را از این قاعدهمستثنا بدانیم، دیگر کشورهای عربی به رهبری عربستانسعودی بهعنوان پروکسیهای غرب علیه ترکیه عمل نمیکنند. برای مثال آنها راهبرد خود را درخصوص سوریه دنبال میکنند، البته این کشورها با ترکیه درخصوص سرنگونی دولت بشاراسد، اتفاقنظر دارند اما مشکل ترکیه با اعراب از جایی آغاز میشود که بحث طرحی برای سوریه بعد از اسد به میان میآید.
کشورهای عربی به رهبری عربستانسعودی تلاش میکنند تا از تلاشهای غرب برای مبارزه با داعش در راستای سرنگونی دولت بشاراسد استفاده کنند. ترکیه هم دقیقا بهدنبال چنین راهبردی است اما ترکیه بهدنبال قرار دادن دولتی پس از اسد است که تحت نفوذ خودش باشد. اعراب در سرنگونی اسد بهدنبال کاهش نفوذ ایران هستند اما به هیچعنوان راضی نخواهند شد که سوریه پس از اسد تحت نفوذ ترکیه قرار بگیرد. حتی اگر قرار باشد دولت پس از اسد دولتی سنی باشد. مشکل اعراب اما این است که هیچ طرح مشخصی برای دولت پس از اسد ندارند. ترکیه اما طرحی آماده در دست دارد.
ترکیه بهدنبال جانشینی دولت اخوانالمسلمین در سوریه پس از اسد است. چیزی که اعراب هرگز به آن تن نخواهند داد. تئوکراسیها و حکومتهای پادشاهی عرب بر سر کار آمدن دولت اخوان در سوریه را مستقیما تهدیدی برای امنیت و ثبات خود میبینند. اینجاست که ترکیه درست در مقابل اعراب میایستد. در نتیجه آنکارا پس از حلوفصل مسائلش با غرب، وارد فاز جنگ قدرت با اعراب خواهد شد. مسألهای که ماجرای لورنس عربستان را به ذهن اردوغان متبادر
کرده است.