سیاوش جمادی نویسنده و مترجم آثار فلسفی و ادبی
برای صحبت مسائل مبتلا به خاورمیانه، باید فضای آزاد و شرایط امن گفتوگو برقرار باشد تا یک استاد دانشگاه، یک محقق، یا یک فرد معمولی بتواند آنچه را که فکر میکند، بیان کند؛ بنده مطمئن نیستم که روزنامهها و مطبوعات آنقدر آزاد باشند که بتوان آزادانه در باب مسأله خاورمیانه و جهل مردم آن صحبت کرد.
ما همیشه همه چیز را فرافکنی میکنیم و بسیاری از مشکلات و مصائب را بهطور تام و تمام، به آمریکا و غرب و استکبار نسبت میدهیم. قطعا اینها از مشکلات مردم خاورمیانه استفاده میکنند تا منافع خود را پوشش دهند؛ اما مسئول مستقیم تمام آنچه که بر سر مردم خاورمیانه میآید، بیش و پیش از هرکس و هر چیز، خودشان هستند. اگر جهالت مذهبی، آنچنان که بروز افراطی آن را در گروههایی نظیر داعش در عراق و سوریه میبینید، وجود نداشت، اگر مناسبات میان مردم در این جوامع، دموکراتیک بود، اگر دموکراسی سالمی در این کشورها تحقق داشت، امکان بهرهبرداری از این جهالت مذهبی و سنتی و ایجاد جنگهای فرقهای نبود. چنین جنگهایی شاید پایانی برای آنها متصور نیست و خدا نکند که آتش این جنگ فعلی به صورت جنگ شیعه و سنی مشتعل شود و آنهایی که چشم طمع به خاورمیانه دارند، از آن بهرهبرداری کنند. همه مسأله خاورمیانه، آمریکا، اروپا و استکبار نیست. اگر مناسبات قدرت در جهان، عکس آن چیزی بود که اکنون هست، ما در نگاه آمریکا و غرب، مستکبر بودیم. چراکه قدرت از سیاست جدایی ناپذیر است. اما حالا شرایط به نحوی است که قدرت در دست آمریکا و غرب است و میتوانند از این قدرت، علیه سایر کشورها، به نفع خود، سوءاستفاده کنند. اما وجود دموکراسی در وهله اول، هیچ ربطی به غرب و شرق ندارد؛ کشورهای خاورمیانه، اکثرا کشورهایی هستند که یا دموکراسی ندارند یا دموکراسی نیمبندی دارند و فضای عمومی جوامعشان، فضای رعب و وحشت است. در چنین فضایی است که شرایط بهرهبرداری و سوءاستفاده کشورهای قدرتمند فراهم میشود. اولین مشکل خاورمیانه، این است که نفت دارد! نفتی که با وجود سایر منابع انرژیای که وجود دارد، هنوز شاهرگ حیاتی جهان است.
مشکل دیگری که وجود دارد، شرایط جغرافیای سیاسی خاورمیانه و کشورهای این منطقه است. خاورمیانه و خصوصا ایران، که شوروی سابق را به آبهای آزاد متصل میکند، منطقهای را بهوجود آورده که بسیار حایز اهمیت است. همه این مسائل را در نظر بگیرید؛ مقوله جهل را نیز به آنها بیفزایید. اینها سخنان من نیست؛ تاریخ بر این گفتهها گواهی میدهد که مسائل تاریخی و مناسبات سیاست، قدرت و جهل، پیام صلح و برادری و برابری پیامبران و فرستادگان خداوند و ناجیان صلح را به افراط، تفریط، خشم، خشونت و خونریزی مبدل کرده است. شما هیچ فیلسوفی را در هیچ کجای دنیا و در هیچ زمانی نمیبینید که حکم مرگ فیلسوف دیگری را صادر کرده باشد؛ اما در مسأله «امر مقدس» قضیه به کلی متفاوت میشود و بحث خشونت و حکم مرگ پایش به میان میآید. در هر صورت، مشکل خاورمیانه و جهل موجود در آن کشورها، تنها با تحقق یک دموکراسی سالم و حقیقی، مرتفع میشود. بنده گمان نمیکنم که کشورهای غربی و آمریکا علاقهای به ایجاد چنین دموکراسیای در منطقه خاورمیانه داشته باشند. آنها بهخاطر منافعشان چنان زد و بندی با دیکتاتورها میکنند که انسان متعجب میشود که چطور ممکن است کشورهایی که مدعی هستند در جوامع خودشان دموکراتیک عمل میکنند و قانون و حقوق بشر را رعایت میکنند، چطور به اینجا که میرسد، رعایت حقوق بشر را به تعویق میاندازند.