شماره ۴۰۳ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۲۳ مهر
صفحه را ببند
به مهرباني آسمان

|  جعفر لطفعلي‌پور |

آدم‌هاي سياسي بعد از جا افتادن ميان مردم و شناخته شدن‌شان به تدريج از مردم و زندگي با مردم دور و دورتر مي‌شوند. در عين حال به شكل‌هاي مختلف نيز در پي اين هستند تا به مردم بقبولانند كه ما با شما هستيم و ميان شما زندگي مي‌كنيم. اما اين مساله، نياز به تعريف از خود ندارد. چنين ويژگي را مردم بايد بگويند. اين مسأله امروز يكي از معضلات اساسي مسئولان و مردم ما است. به‌گونه‌اي كه بخش بسيار زيادي از امكانات مردم را همين حس بي‌اعتمادي و دور ماندن از مردم تلف مي‌كند.
مهندس طاهري ازجمله دلسوزان مردم بود كه ميان مردم زندگي مي‌كرد. در خانه و محل كارش به روي مردم باز بود. همه، بزرگ و كوچك، با هر خواست و درخواستي كه داشتند به او مراجعه مي‌كردند. يكي وام يك ميليون توماني، ديگري براي برداشتن موانع توليد كالايي ايراني، آن ديگري براي حل‌وفصل‌كردن معضلات زندگي خود و خانواده و... خلاصه، از هر دري، او گره‌گشايي را پيشه خود داشت. زندگي با مردم يك ويژگي بسيار ارزشمند دارد و آن اين كه آنها نشان مي‌دهند كه حال و روزمان در چه وضعيتي است.
زندگي با مردم بزرگترين فرصت براي شناخت امكانات و قابليت‌هاي يك ملت و جامعه و درك عميق معضلات و كمبودهاست.
در طول مدتي كه مهندس، نماينده مجلس اول بود، تلاش داشت تا بزرگترين مشكلات مردم را در عالي‌ترين سطح تصميم‌گيري  دنبال كند و به نتيجه مطلوب برساند. با اين حال همواره كساني بودند كه او و انديشه مهربان و دلسوزانه او را برنمي‌تابيدند و پيش پايش سنگ مي‌انداختند. در طول ساليان سال، مهندس بزرگترين مشكلات ارتباطي با ديگران را با مهرباني، سكوت و صبر پشت‌سر مي‌گذاشت. او ازجمله معدود كساني بود كه پس از انقلاب، با  ادعاي طلبكاري از كشور و مردم مطالبات خود را به جاي مطالبات مردم نمي‌گذاشت و به قول معروف نان خود مي‌خورد و كار را جز براي رضاي خدا انجام نمي‌داد.

 


تعداد بازدید :  238