تراژدی فاجعه غمانگیز پلاسکو را درحافظه تاریخیمان زنده نگهداریم تا از آن بهعنوان درس عبرتی برای پیشگیری از حوادث احتمالی آتی بهرهبرداری کنیم. درگذشته حوادث دیگری نظیر برخورد اخیر دوقطار سمنان به مشهد از پشت به قطار تبریز به مشهد که درهمان ریل متوقف بود که درپی آن، چهار واگن از ریل خارج و پنج واگن نیز دچار حریق شدند؛ همچنین سوانح طبیعی که کمی قبلتر به آن دچار شدهایم، ازجمله زلزلههای بم و منجیل که همگی منجر به تلفات و خسارتهای فراوان مادی و معنوی- به وجود آمدن آسیبهای اجتماعی ناشی از آنها- همه و همه زنگ خطری جدی برای جامعه و کشور ماست. در واقع فداشدن جان شمار زیادی از هممیهنانمان و تداوم این وضع نامطلوب و غیرقابل قبول، محصول بیتدبیری و بیبرنامگی ماست.
دیربازی است که زمان آن فرا رسیده است تا سندی رسمی و ملی بهعنوان نسخه ایمنی کشور دربرابر سوانح طبیعی، ازهمه مهمتر موضوع پراهمیت زلزلهخیزی شهرهای ما، تهیه و به رسمیت شمرده شود و به پشتوانه آن در ردیف بودجهای برنامههای بلندمدت و کوتاهمدت کشور قرار بگیرد. چه این موضوع که مستقیما متوجه نهادهای حکمرانی اعم از مجریان و قانونگذاران است. مسأله مواجهه ما با سوانح طبیعی را با تغییر نگرشها و رویکردها، از وضع مدیریت بحرانمحور به وضع مدیریت ریسکمحور و پیشگیریمحور تغییر دهد.
ایمنی شهروندان مساوی با امنیت ملی کشور است. حفاظت از جان و مال آنان در مواجهشدن با خطرات بالقوه زیستمحیطی، شهری و حملونقل جادهای، ریلی و هوایی و غیره... و همچنین مقابله با تهدیدات جانی و مالی آنان در برابر زلزله و سوانح طبیعی میبایست جزو مهمترین مقولات امنیت ملی مملکت ما باشد. ایمنی حق شهروندی است و امری است محتاج توأمان با عزم راسخ مردمی و حاکمیتی که پرسش اساسی آنجاست که مردم ما چگونه مؤلفههای ایمنی و استانداردها را بشناسند تا بتوانند مطالبهگری کنند. اینجاست که رسالت رسانهها بهویژه رادیو و تلویزیون در آگاهیبخشی و پاسخگویی به کنجکاوی مردم، آن هم درمواقع آرام و خارج از بحران و بهطور پیوسته، با مراجعه به متخصصان امر، جهت افزایش فرهنگ عمومی بهطور جد خودنمایی میکند.
به باور نگارنده، این دست مطالبهگریها، جز با پیگیری مداوم و به فراموشینسپردن آن، حاصل نخواهد شد. بهطور خاص دراین مورد، بلاشک میبایست با اقدام به تأسیس و تشکیل کارگروههای مهندسی، کارشناسی و حقوقی و با ایجاد کمپینها و حرکتهای نمادین ازسوی خود مردم، به منصه ظهور و عملیاتیرساندن این مهم را، به نهادهای مسئول نظام تحمیل کنند.
کلام آخر اینکه پیشینه و پاسخگویی و نحوه مواجهه ما با بحران، تنها یک ساختمان پلاسکو، نشاندهنده تمام ظرفیت خیرالموجودین ما بود که خوب نبود. سامانه مدیریت بحران درکشور ما فرسوده و اشتباه است. مباحث مدیریت بحران و مدیریت خبر و گزارش بحران، مدیریت استرس، مدیریت آواربرداری، مدیریت واحد و یکپارچهسازی المانهای مرتبط درحین امدادونجات و پرهیزدادن از ناسازگاری و تنازع بین سازمانی، ایجاد و در دسترس قرارداشتن بهنگام بانک اطلاعات مکانی و قس علیهذا... اینها همه ضرورتهای محتومپرداختن بهموقع و سیستماتیک به موضوع جهت ساماندهی و سازماندهی درست منابع جهت تحقق و تسلط در زمانهای مورد نیاز است.
چیدمان مدیران ما باید براساس شایستهسالاری باشد تا در کمال آرامش و با پرهیز از رفتارهای سانتیمانتال، قبل از فوت وقت برنامهریزیهای محوری و اساسی انجام شود تا تصمیمات درست و از قبل پیشبینیشده بتواند درحین امدادونجات، فقط فرصت بروز و ظهور یابد.