| شهاب نبوی| شب اول تا آمدم کارتن را بکشم روی سرم! و بخوابم دیدم چند نفر آمدند با لگد زدند زیر خودم و کارتن و گفتند: از اتحادیه آمدهاند! گفتم مگر ما هم اتحادیه داریم؟ گفتند: الکی خودت را به ما نچسبان! اگر میخواهی کارتنخواب شوی فردا چهار عدد عکس سه در چهار! با یک کپی از تمام صفحات شناسنامهات میآوری، حداقل هم باید چهار سال سابقه کار مرتبط داشته باشی! گفتم کار مرتبط نکردهام گفتند: پس باید دو نفر کارتنخواب سرشناس ضمانتت رو بکنند، من هم کلی گشتم و التماس کردم تا دو تا از کارتنخوابهای قدیمی و بامعرفت قبول کردند ضمانتم را بکنند. شناسنامهام را هم برداشتم بردم اتحادیه تحویل دادم. چند شب بعد که داشتم داخل کارتن با خیال راحت چرت میزدم، ناگهان کارتن را پلمپ کردند، گفتم چی شده! باز هم از اتحادیه آمدید؟ گفتند: نه ما از اداره مالیات بر کارتن! آمدهایم، آخر سال است باید مالیات بپردازی! اینجا فهمیدم هر چیزی در مملکت حساب و کتاب دارد؛ الکی که نیست.