شماره ۱۰۶۷ | ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۸ بهمن
صفحه را ببند
به بهانه نمایش تازه‌ترین آثار «بیتا وکیلی » در گالری ایوان
عبور باید کرد و هم‌نورد افق‌های دور باید شد

مریم درویش | این‌روزها در گالری ایوان مجموعه‌ای از نقاشی‌های بیتا وکیلی با نام «عبور باید کرد» به نمایش درآمده است. وکیلی در این مجموعه 12 اثر را به نمایش گذاشته که هم نشانی از کارهای چند‌سال اخیر او را در خود دارد و هم المان‌های جدیدی به آنها اضافه شده است. در این آثار رنگ‌های متنوع و درخشان در کنار تیرگی خاکستری‌های شهری قرار گرفته‌اند و خطوط افقی و عمودی و نقش‌های هندسی زندگی ماشینی در کنار فرم‌های منحنی و پیچان و فضای معنوی جا خوش کرده‌اند.
اما نکته جدیدی که در آثار این مجموعه به چشم می‌خورد اضافه‌شدن فرم‌هایی مانند پل و جاده است که فضای شهری را در این کارها برجسته می‌کند. مفهوم «عبور» که در عنوان این نمایشگاه نیز به کار رفته است، در نمایش فرم پل و جاده نمودی عینی یافته و کارکردهای مختلفی پیدا می‌کند. پل‌ها گاه پیوند‌دهنده دو بخش متضاد جهان تصویری وکیلی هستند و گاه راهی به سوی خارج از این تضاد و هیاهو پیشنهاد می‌دهند. در یکی از تابلوهای این مجموعه، پل‌هایی را می‌بینیم که با دورشدن از دید مخاطب، به‌هم‌رسیده و فرمی شبیه سرو ایرانی را ایجاد می‌کنند و در اثری دیگر پل‌ها دو جنین را دربرگرفته‌اند تا آنها را از فضای تیره بیرون در امان نگه دارند.
وجود فرم جنینی در آثار وکیلی را می‌توان بروز نگاه زنانه در آثارش دانست، وی با بیان این‌که پیام این دوره کارهای من یک نوع پیام آشتی و امیدبخش است که  با وجود این‌که ظلمت وجود دارد، اما می‌شود آن را کنار زد، گفت: جنین نشانه زایش و امید است و طبیعتا چون من یک زن هستم شاید اصلی‌ترین چیزی که در دنیای زنانه خیلی صریح و سریع به آفرینش و امید اشاره می‌کند، همان جنین است. انتخاب این فرم اصلا به‌ عمد نبوده و قصدی نداشتم روی زنانه‌بودن کار تأکید کنم، اما فکر می‌کنم این اتفاق بنا بر یک نیاز درونی شکل گرفت، چون قوی‌ترین فرمی که می‌تواند معنای موردنظر من را برساند همان فرم جنین است که در کارهایم آمده و هرچقدر اغتشاش دنیای درونی بیشتر و به زندگی ما نزدیک‌تر شده، این فرم‌های جنینی هم مشخص‌تر و بزرگ‌تر شده‌اند.
بیتا وکیلی در مورد مجموعه آثار جدید خود می‌گوید: بعضی از المان‌هایی که همیشه در کارهایم بوده در آثار این مجموعه هم وجود دارد، مانند دوگانگی فضا که شامل یک قسمت درونی و بیرونی می‌شود. از نظر تکنیکی هم مانند قبل، با کلاژ فلزات و... فرم شهری و بیرونی اثر به‌وجود آمده و بخش درونی آن با بافت‌های نرم‌تر و فرم پیچان شرقی نشان داده شده است. اما در کارهای جدیدم بیشتر روی مفهوم تکیه کردم و همین فضای دوگانه این‌بار برای من درونی‌تر شده و دو عنصر متضاد نور و ظلمت را نمایان می‌کند. ظلمت، شرایطی است که در دنیای ما وجود دارد و نور، خوش‌بینی‌ است که در وجود انسان شرقی وجود دارد و هنوز ما را به تغییر شرایط امیدوار می‌کند.
در تعدادی از آثار این مجموعه مهره‌های فلزی طوری کنار هم قرار گرفته و رنگ شده‌اند که یادآور زیورآلات ترکمن هستند. آنچه از آثار این دوره «بیتا وکیلی » برمی‌آید این است که درنهایت در همه کارها احیای سنت تصویرسازی و عنصر تزيینی نقاشی ایرانی دیده می‌شود. اصرار بر استفاده از عناصری خاص، به‌صورت درونی در کارهایش وجود دارد و در بخشی از تابلوها که به شرق و درون اختصاص دارد این تأثیرپذیری به چشم می‌خورد. غیر از این فرم‌ مهره‌هایی که شبیه زیورآلات ترکمن است، حتی آن فرم‌های پیچان ابرها به سنت نگارگری ایران اشاره می‌کند و خیلی اصول دیگر مانند قلم‌گیری‌ها و استفاده از بافت‌ها و رنگ‌هایی که در نقاشی ایرانی هست، همه بنا بر نیاز درونی و گرامیداشت نقاشی ایرانی در کارهایش وجود دارد.
مخاطبان آثار وکیلی به‌خاطر دارند که نخستین حضور آسمانخراش‌ها و فضای شهری در آثار او به نمایشگاه «شهریور» در گالری ماه‌مهر و‌ سال 91 برمی‌گردد. مهم‌ترین تفاوت این آثار با کارهای قبلی وکیلی، ایجاد فضایی دوگانه در تابلوها بود که تلفیقی از بافت‌های نرم و فرم‌های منحنی برخاسته از روح شرقی و در کنار آن فضای سرد و تیره یک شهر مدرن غربی را به نمایش گذاشت. وکیلی برخلاف بسیاری از هنرمندان که کار خود را با هنر فیگوراتیو آغاز کرده‌اند و سپس به سمت انتزاع می‌روند، در نخستین آثار خود فضایی انتزاعی را نمایش می‌داد که با حذف عناصر شناخته‌شده، محیطی ماورایی را نمایان می‌کرد، اما او به مرور بر عناصر بصری آثارش افزود و فرم‌های آشنا را به آنها اضافه کرد.
وکیلی در مورد تغییری که از پنج‌سال پیش در آثارش ایجاد شد، می‌گوید: «دوره جدید کارهای من‌ حاصل تجربه سفری به نیویورک است. در ورود به این شهر با مجموعه‌ای از ساختمان‌های بلند و سربه‌فلک‌کشیده روبه‌رو می‌شوید که با فضای ذهنی ما شرقی‌ها بسیار متفاوت و متضاد است، این تجربه بر شخصیت درونی من هم تاثیرگذار بود و نتیجه آن در تابلوهایم دیده می‌شود. برای تصویر این فضا و تاثیری که بر ذهن من داشت از ابزار جدید فلزات و کلاژ استفاده کردم که پیش از آن در کارهایم وجود نداشت. هر چقدر تجربیات من در زندگی بیشتر شد، احتیاج به مواد و فضای جدید را در کارهایم احساس کردم و دنبال چیزی می‌گشتم تا درونیات خودم را هر چه بیشتر تصویر کنم، بنابراین کلاژها به آثارم راه یافتند و در این زمان نیاز داشتم که علاوه بر جنبه بصری کلاژها به مفهوم کار هم توجه شود.»
در تابلوهای نیمه‌انتزاعی و نیمه‌فیگوراتیو این نمایشگاه، وکیلی از سویی به نمایش آشفتگی دنیای مدرن شهری و از سوی دیگر به تجسم جهان پیش از تولد پرداخته است و بیننده در کنار فضای شهری شاهد فضای آرامی است که یک جنین در آن حضور دارد. فرم جنین و آرامش و پاکی دنیای پیش از تولد در آثار وکیلی بیانگر حسی مادرانه و حمایتگر و البته ظهور همیشگی امید و خوش‌بینی در دنیایی مملو از تاریکی و ابهام است.
وکیلی از زاویه ‌دید بالا به زمین و بشر نگاه‌ می‌کند و آنچه می‌بیند فضایی تیره و پرازدحام است. او عناصر زندگی شهری را با جزییات و متریال‌های مختلف نشان می‌دهد تا در میان شهری خاکستری شاهد سوسوی نور چراغ‌ها نیز باشیم. در عین‌حال هنرمند به ظرافت‌ در کار هم توجه زیادی دارد. این موضوع از سویی در بخش گرم و شرقی آثار او دیده می‌شود که فرم‌های منحنی ابرمانند، به شیوه قلم‌گیری‌های نگارگری ایرانی در آن موج می‌زنند و از سوی دیگر دقت زیاد برای کنار هم قرار گرفتن قطعات فلزی کوچک و ایجاد فرم‌های هندسی متناسب، قابل مشاهده است. این ظرافت برگرفته از روحیه‌ای زنانه است در آثار وکیلی به‌عنوان یک نقاش زن مستتر است و باعث می‌شود هنرمند در ارایه اثر وسواس زیادی به خرج دهد.

 


تعداد بازدید :  936