| رمضانعلی قادری | مددکار اجتماعی و استاد دانشگاه |
موسسات و نهادهای خیریه، از بدو پیدایششان، دارای کارکردهای بسیاری بودهاند. این نهادهای مردم نهاد همچنان که میتوانند سنگینی بار زندگی بسیاری از افراد را کم کنند، میتوانند باری از دوش دولتها نیز برداشته و بخش عمدهای از وظایف دولت را با جدیت پیگیری کنند.
این امر درحالی است که شروع خدمات اجتماعی و رفاه عمومی و کارهای داوطلبانه در همه جای دنیا با کار خیر و به کمک موسسات مردم نهاد بوده است و در بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی، این موسسات خیریه هستند که بخش عمدهای از خدمات اجتماعی و رفاهی را پیگیری میکنند و برای وصول مطالبات مردم نهایت تلاش خود را انجام میدهند.
این امر علاوهبر اینکه به دولت آزادی بیشتری میدهد، این امکان را فراهم میسازد که افراد جامعه برای انجام کارهای خیر و داوطلبانه وارد میدان شوند و بر شمار موسسات خیریه نیز افزوده شود. از سوی دیگر دولت نیز در این میان تنها نقش نظارتی را برعهده میگیرد و با تلاش برای کاهش مداخله و برداشتن موانع موجود بر سر راه فعالیت این انجمنها، به افزایش این نوع فعالیتها کمک میکند. چرا که تنها واگذاری کار به خود مردم است که میتواند کمککننده باشد و با وارد کردن مردم به میدان عمل میتوان انتظار داشت که رفاه و خیر عمومی افزایش یابد. من خود شاهد تأثیر این امر در بهزیستی بودم. زمانیکه بخشی از فعالیتهای بهزیستی مانند نگهداری معلولان، سالمندان، حمایت از کودکان کار و... به سازمانهای مردم نهاد سپرده شد، ما شاهد بهبود فعالیت این سازمانها از سویی و همچنین رضایت افرادی که نیازمند کمکرسانی بودند از سوی دیگر بودیم.
هرچند این روند به دلیل مشکلات مادی و نبود نقدینگی کافی و عدم حمایت به موقع و به جا از این سازمانها، آنطور که باید و شاید به ثمر ننشست اما در نوع خود گام بلندی برای قدرت دادن به NGOها و همچنین کمک به توسعه رفاه اجتماعی و خیر عمومی بود که باید برای به دست آوردن جایگاه مناسب در این راستا تلاش کافی صورت پذیرد. از سوی دیگر آنچه میتواند جایگاه موسسات مردم نهاد را میان مردم به تثبیت رساند، وجود شفافیت در عملکرد آن موسسه است. زمانیکه موسسهای به صورت شفاف به ارایه عملکردش میپردازد، مردم با انگیزه کافی و خواست قلبی به سمت کمک به این موسسه حرکت میکنند و اطمینان قلبی آنها عاملی میشود تا کمکها به این موسسات با قدرت بیشتری صورت پذیرد.
در نتیجه خود موسسات نیز میتوانند در اقبال عمومی مردم به انجام کار خیر و از سوی دیگر تلاش برای تثبیت قدرتشان بسیار موثر باشند. قدرتی که همانا میتواند پیشزمینه و عامل خیر عمومی باشد و درنهایت به تأمین اجتماعی و رفاه هرچه بیشتر جامعه بینجامد و در این میان این موسسات خیریه و مردم هستند که باید پیشقراول باشند.