شماره ۴۰۲ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۲ مهر
صفحه را ببند
ضعف اطلاعات و آموزش در امور خیریه

عالیه شکربیگی  جامعه‌شناس

در دنیای امروز گستردگی خاستگاه افراد جامعه، باعث گستردگی نیازهای آنها و عاملی شده است تا دولت‌ها به عناوین گوناگون نتوانند به‌عنوان مراجع و متولی نیازهای افراد جامعه، اثرگذار باشند.
در گذر زمان نیز فقدان اثرگذاری دولت‌ها، باعث شد تا مردم به صورت خودجوش برای تأمین نیاز خود به شکل دهی و پیوستن به سازمان و انجمن‌ها و ایجاد سمن‌ها بپردازند. با توجه به این مقدمه می‌توان این نتیجه را گرفت که این سازمان‌ها برخاسته از دل مردم و دارای اهداف خیرخواهانه و با گرایشات غیرسیاسی و غیردولتی هستند. از این رو می‌توانند نقش بسیاری ایفا کنند و انجمن‌های خیریه و موسسات مردم نهاد در حقیقت به‌عنوان بازوهای تکمیلی دولت‌ها کمک می‌کنند. براساس همین کمک‌رسانی نیز دو ماموریت را برعهده دارند که یکی از آنها زمینه‌سازی برای پاسخ به نیاز مردم و دیگری برقراری اعتماد بین مردم و دولت‌ها است. چنانچه این سازمان‌ها، بتوانند دو نقش زمینه‌سازی و عاملیت را به درستی ایفا کنند، می‌توانند اثرات بسیار زیادی برجا گذارند. اما در این‌جا نکته دیگری نیز حایز اهمیت است و آن هم چگونگی نقش‌آفرینی این انجمن‌هاست. این سازمان‌ها درواقع در ایفای این دو نقش می‌توانند دو جهت‌گیری داشته باشند. یک جایی است که دولت‌ها تعهدی دارند و براساس آن به شکل‌گیری سازمان‌های مردم نهاد کمک می‌کنند و این سازمان‌ها نیز به همین دلیل جهت‌گیری مثبتی در عملکردشان خواهند داشت. ولی در شرایطی، دولت‌ها بنا به دلایلی تمایل به گسترش کار این سازمان‌ها ندارند و به همین دلیل هم این سازمان‌ها در جهت‌گیری‌هایشان به صورت مقابله‌ای عمل می‌کنند. این امر نیز بیشتر شامل مباحث مربوط به حقوق فردی و جمعی است. اما به‌طور طبیعی اگر نقش مثبت و همکاری بین دولت و این سازمان‌ها شکل بگیرد، می‌توانند موثر باشند و حتی می‌توانند در زمینه رفاه اجتماعی نیز بسیار موثر وارد عمل شوند.
در حال حاضر در کشور ما برای تأسیس این سازمان‌ها، حمایت‌هایی درحال انجام است که کنشگران اجتماعی باید آنها را شناسایی کنند تا بتوانند در بخش رفاه و توسعه اجتماعی نقش‌آفرین باشند. دولت در سازمان‌های دولتی مرتبط، بودجه‌ای را در اختیار گذاشته که با توجه به این بودجه به شناسایی ساز و کارها و زمینه‌سازی‌هایی که می‌توان به این امر کمک کرد، می‌پردازند.
این موارد درحالی است که شناخت سازمان‌های مردم نهاد، نیازمند اطلاعات گسترده‌ای است که باید در اختیار مردم قرار گیرد. چون ویژگی اصلی این سازمان‌ها، داوطلبانه بودن، استقلال هویتی، شفافیت، آزادی عضویت و معافیت مالیاتی است که منجر به تداوم اهداف آنها می‌شود.
ذکر این نکته ضروری به نظر می‌رسد که موضوع انجمن‌های خیریه، متعلق امروز و دیروز ایران نیست و ریشه در تاریخ این سرزمین دارد و در زمان‌های گوناگون وجود داشته است.
به‌عنوان نمونه، بحث وقف کردن نشان‌دهنده این امر است که پتانسیل و توان گسترش این موسسات در مردم بسیار بالاست. در این زمان رسانه باید به کمک بیاید و نقش این موسسات را به جامعه معرفی کند. در هزاره سوم و عصر فعلی گروه‌های اجتماعی و سازمان‌ها به جهت مشارکت افراد جامعه می‌توانند یکی از راهکارهای توان‌زایی برای مردم باشند. البته اثرگذاری کارکرد آنها در گسترش سرمایه اجتماعی و پرهیز این انجمن‌ها از تبدیل شدن به گروه فشار است.
بدیهی است برای پاسخ به نیازها دو رویکرد ایجابی و سلبی وجود دارد؛ که رویکرد ایجابی آن، در حقیقت رویکردی مثبت است.
در زمینه فعالیت این موسسات نیز باید این رویکرد دنبال شود و آنها باید نقش عامل را به صورت مستقیم داشته باشند. چنین زمینه‌هایی در مردم ما وجود دارد و این امر در موارد متعدد ثابت شده است. برای مثال در بحران‌ها و قبل از این‌که دولت وارد عمل شود، این موسسات مردم نهاد، خیریه‌ها و مردم هستند که وارد عمل می‌شوند. اما تأسیس این موسسات نیز در نوع خود ازجمله عوامل تاثیرگذار است زیرا بسیاری از موانع ساختاری بر سر راه آنها قرار دارد و مراحل سختی را باید طی کنند.
برای تأسیس این موسسات، درباره افراد عضو، تحقیقات بسیار می‌شود. گاهی این بررسی‌ها، به‌حدی است که افراد عقب‌نشینی می‌کنند. به همین دلیل سازمان‌های دولتی مرتبط، باید تلاش کنند که مردم و خیرین به راحتی بیایند و سازمان‌شان را تأسیس کنند.
از سویی ضعف اطلاعاتی مردم جامعه و فقدان آموزش از سوی دولت و خانواده، می‌تواند مانع راه گسترش فعالیت آنها باشد.
باید این موانع برداشته شود به این دلیل که کار در چارچوب موسسات مردم نهاد، به نوعی قانون‌پذیری و قانونمند شدن است به شرطی که درست باشد و مسئولیت‌پذیری را افزایش دهد.
مردم ما هم نشان داده‌اند که زمینه این امر را دارند و رشد آگاهی یک جامعه می‌تواند عامل رشد مسئولیت‌پذیری آنها باشد و سرمایه اجتماعی را نیز افزایش و آسیب‌های اجتماعی را کاهش دهد. اما ما درحال حاضر هم انجمن‌های خیریه مقطعی و زودگذر داریم که در روزهای عاشورا و تاسوعا و مراسم و اعیاد مذهبی کارهای خیر انجام می‌دهند اما این حضورها باید در چارچوب قانون صورت گیرد که پایداری و استمرار داشته باشد. اما کاهش سرمایه اجتماعی و کمبود آگاهی مردم مانعی بر سر راه این فعالیت شده است. مردم فعال و رسانه‌ها باید در مداری از حرکت و پویایی مسیر خود را مشخص کنند و در هزاره سوم که نیاز به این سازمان‌ها بسیار محسوس است بتوانند ساز و کارهایی را با تساهل و تسامح ایجاد کنند. اما مانع دیگری نیز وجود دارد و آن هم تفکر خانواده سالاری و فرهنگ خویشاوندسالاری است که در این ساختارها وجود دارد و برخی از این موسسات براساس رابطه بین اطرافیان، کمک‌رسانی می‌کنند که باید به این امر نیز رسیدگی شود.
باید به همه امکانات و تسهیلات داده شود و قدرت تنها در دست عده‌ای خاص قرار نگیرد. در این صورت است که مردم وارد میدان می‌شوند و در ایجاد رفاه اجتماعی اثرگذار خواهند بود. از سوی دیگر ما فضاهای بسیار خالی مانند فرهنگسراها که در دست شهرداری‌هاست یا برخی مساجد را داریم و باید این مراکز در اختیار این سازمان‌ها قرار گیرد و اگر این تعامل به درستی وجود داشته باشد، بسیاری از مسائل و مشکلات مالی این انجمن‌ها نیز حل خواهد شد. اگر دولت می‌خواهد در این مسیر موفق باشد باید از فرهنگسراها و سایر مناطق که در دست شهرداری است به درستی استفاده شود و برنامه‌ریزی کرد و ساز و کاری اندیشید که در آن مناطق سازمان مردم‌نهاد را تأسیس کنند و پاسخگوی مشکلات باشند و چنانچه این امکانات در اختیار کنشگران قرار بگیرد، می‌تواند بسیار موثر باشد.
زمانی ما می‌توانیم بگوییم جامعه‌ای سالم است که خانواده‌ای سالم داشته باشد. به همین دلیل بسیاری از این انجمن‌ها می‌توانند عاملی شوند که جامعه سالم باشد. در جامعه سالم نیز رفاه و امنیت اجتماعی گستردگی بسیاری دارد و افراد با انرژی و انگیزه وارد عمل می‌شوند.


تعداد بازدید :  332