شماره ۱۰۶۱ | ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۱ بهمن
صفحه را ببند
11درصد از مردم ایران زیر خط فقر مطلق هستند

سعید لیلاز تحلیلگر اقتصادی

خط فقر یک مسأله ملی است. این خط درست مثل ماهیت نامریی‌اش واقعیت را نیز نمی‌تواند به صورت مریی نشان دهد.
 اگرچه در برخی از کشورهای پیشرفته جهان محاسباتی که باعث شکاف بین درآمدها و هزینه‌های مردم می‌شود، توسط برخی از مراجع به صورت رسمی اعلام می‌شود اما در ایران به دلیل چالش‌ها و متغیرهایی که در شهرها و استان‌های مختلف وجود دارد نمی‌توان نرخ دقیق و مشخصی را برای خط فقر اعلام کرد، به این معنی که درآمدها و هزینه‌ها که جزو فاکتورهای اصلی برآورد خط فقر هستند، در حوزه‌های مختلف جغرافیایی متفاوت است، مثلا خط فقر در تهران با خط فقر در سیستان‌وبلوچستان یک رقم مشابه نیست. میزان درآمد در پایتخت، نرخ اجاره‌بها، کالا و اقلام خوراکی در این دو استان متفاوت است و نمی‌توان این دو را با یکدیگر مقایسه کرد. هرچند براساس آخرین گزارش‌ها 11‌درصد مردم ایران زیر خط فقر مطلق و 30‌درصد زیر خط فقر نسبی هستند. خط فقر مطلق و شدید عبارت است از مقدار درآمدی که برای تأمین حداقل نیازهای فردی در یک جامعه لازم است و عدم‌تأمین آن موجب می‌شود فرد مورد بررسی به‌عنوان فقیر درنظر گرفته شود.  افرادی که زیر خط فقر مطلق قرار دارند، توانایی تأمین حداقل نیازهای اساسی خود را ندارند و به‌طور مطلق فقیر محسوب می‌شوند. خط فقر نسبی عموما به صورت درصد معینی از آمار توزیع درآمد یا هزینه جامعه در نظر گرفته می‌شود و افرادی که درآمد یا هزینه آنها پایین‌تر از این آستانه قرار می‌گیرد، فقیر محسوب می‌شوند. افرادی که زیر این خط فقر قرار می‌گیرند، فقیر مطلق نیستند، بلکه در مقایسه با سایر افراد جامعه که از این محاسبه عبور کرده‌اند، فقیر به حساب می‌آیند.
با این حال، فرمول به دست آوردن خط فقر در وزارت راه موجود است اما به‌طورکلی کسانی که حداقل معیشت روزانه خوراک را به دست نیاورند در زمره خط فقر مطلق قرار می‌گیرند و کسانی که برای اداره زندگی‌شان از نظر مالی به تنگنا می‌افتند، دچار فقر نسبی شده‌اند.
خط فقر و تعیین میزان آن در کشور یک موضوع بسیار چالش‌برانگیز است. این پدیده ابعاد گسترده‌ای دارد که اگرچه در رابطه با یک خانوار تعریف می‌شود اما درآمدها و هزینه‌های این خانوار به اقتصاد کل کشور وابسته است. درواقع  می‌توان به این موضوع نیز اشاره کرد که اگر درحال‌حاضر تولید ناخالص داخلی(GDP) ایران 450‌هزار‌میلیارد دلار است اما در ایالات‌متحده آمریکا این رقم براساس برابری قدرت خرید (Purchasing power parity) ایران است. این تفاوت باعث می‌شود که تولید ناخالص داخلی کشور‌ هزار و 300‌میلیارد دلار برآورد شود. این رقم تقریبا 2و نیم برابر کمتر از رقمی است که در ایران برآورد شده، چراکه درواقع ارزش قیمت دلار و برابری قدرت خرید در ایران با آمریکا متفاوت است. همان‌طور که در ظرف 3‌سال گذشته بخش بهداشت تقریبا برای مردم ایران رایگان شده و وضع بهداشت در کشور کاملا از زیر خط فقر بیرون آمده است، بنابراین شاید براساس داده‌ها و اطلاعات موجود از متغیرها و فاکتورهایی که در هزینه‌های مردم وجود دارد، درواقع این خط حاصل نوسانات درآمد ایرانی‌ها نسبت به خودشان است. مثلا آمارهای رسمی نشان داد فاصله بین سال‌های 84 تا 92 قدرت خرید کارمندان 73‌درصد و در فاصله بین سال‌های 89 تا 92 قدرت خرید کارگران 35 تا 40‌درصد کاهش داشته است. اما این محاسبه نمی‌تواند به همه حوزه‌های جغرافیایی کشور  تعمیم داده شود، چرا که مثلا کیفیت برخی از کالاها در تهران با زابل یکسان نیست یا مثلا خانه‌های زابل ممکن است برای افراد آن منطقه خانه خوبی محسوب شود اما همان خانه در تهران خانه فقیرانه‌ای محسوب شود. این اختلافات باعث می‌شود در رابطه با خط فقر معیارهای متفاوتی وجود داشته باشد و به‌خاطر عدم‌تفاهم دستگاه‌های مختلف بر سر مقایسه و جامعه آماری زیر خط فقر نزدیک به یک دهه است که آمار رسمی اعلام
نشده است.


تعداد بازدید :  472