سوشیانس شجاعیفرد طنزنویس
[email protected]
این روزها سختترین ایام ما طنزنویسهاست. طوری که قرار است یک روز دستهجمعی اعتصاب کنیم و در اعتراض به شرایط سخت طنزنویسی، جدی بنویسیم. (کاری که از فرط ترس از شکایت و برخوردن به افراد، همین الان هم داریم انجام میدهیم!) اصلا هم فکرتان سمت مانسور و پانسور و اینها نرود. مشکل سر سوژه است. در ایام خوش بهاری دولت قبل، کشور پر از سوژه بود، سرت را برمیگرداندی، سوژه میدیدی، یک لحظه حواست نبود، یک سوژه میخورد توی صورتت! البته هر چی هم مینوشتی و پول درمیآوردی خرج دکتر اعصاب و معده میکردی! از بس که حرص و جوش میزدی! اما الان چی؟ هیچی؟ بهطور قطع و یقین ما در زمینه سوژهدهی مسئولان به طنزنویسها عقبگرد داشتیم، حداقل 8سال عقبگرد داشتیم و وقتی میگویم 8سال عقبگرد داشتیم، حتما معنیش این است که به هشتسال پیش برگشتیم! (بنده این خط را تقدیم میکنم به جواد خیابانی!)
البته معنی این حرف این نیست که این دولت خیلی خوب است و سوتی نمیدهد و اینها، اینها هم خوب سوتی دارند، اولش که میگفتند خرابکاریهای دولت قبلی است! ولی در همین یکسال هم خودشان سوتیها و سوژههای اوریجینال دادند. حرف من این است که دولت فعلی دارد کفران نعمت میکند، شما فکر کن دولت قبلی سر مسائل فعلی چطور برخورد میکرد؟ اینها چطور؟
مثلا:
روغن پالم در لبنیات (دولت قبل): ابتدا در یک شبکه اجتماعی خبری به این شکل منتشر میشود: «هشدار – فوری – جدی – دکتر سوشیانس شجاعیفرد رئیس بیمارستان ابنسینای آرادان از من خواست که این خبر را به همه اعلام بکنم: در بستنیها، پنیرها، ماستهای پرچرب و کمچرب، شیرهای کمچرب و پرچرب، ببرهای کمچرب و پر چرب، یوزپلنگ همیشه ایرانی پرچرب و کمچرب، روغن پالم که یک روغن فوقالعاده خطرناک و سرطانزاست ریخته میشود. تا اطلاع ثانوی شیر نخورید و به 85 نفر اطلاعرسانی کنید.»
به دلیل اینکه این خبر در روزهای پر حادثه منتشر شده، اینترنت کند است، ویپی آنها همه از کار افتادهاند، نرمافزارها همه فیلتر. بنا بر این عدد 85 هیچ کارآیی نخواهد داشت و نهایتا 5 نفر مطلع میشوند که آن هم جوش است و خودش خوب میشود! یکی از این 5 نفر، یک خبرنگار شجاع است که در یک نشست خبری با سرپرست فدراسیون شنا و واترپلو، این سوال را مطرح میکند و خبرگزاریها همچون همه از روی هم کپی میکنند، این موضوع رسانهای میشود. ابوالمشاغل دولت قبلی ضمن تکذیب وجود روغن پالم در لبنیات، آن را ساخته اصحاب قدرت میداند. خبرنگار مربوطه از کار اخراج و کلیه نرمافزارهای ارتباطی به مدت دو وعده (حالا دو روز، دو ماه، دو سال!) مختل میشوند. آقای رئیس هم برای لجبازی تعرفه واردات روغن پالم را صفر و برای تشویق واردات آن وعده هزار متر زمین با باد و هوا و آفتاب مجانی میدهد!
مگسهای سفید در تهران (دولت قبل): مگسهای سفید در تهران مشاهده شده است، خبرنگار قلم به مزد ناآگاهی، دراینباره از رئیس محیطزیست سوال میکند. موضوع تکذیب و خبرنگار مربوطه اخراج میشود. نامه یک نهاد محترم به تمام رسانهها ارسال میشود که پرداختن به موضوع مگسهای سفید، مغایر با منافع ملی و ممنوعه است. بعد از دو ماه سکوت خبری، تهران را مگس سفید بر میدارد و دم خروس بیرون میزند. رئیس دولت، تهران را یک هفته تعطیل میکند. در این مدت کل تهران سمپاشی میشود، افاقه نمیکند، برایشان کت شلوار میگیرند که با سلام و صلوات بروند، نمیروند، دوباره تکذیب میشوند، باز نمیروند، سعی میکنند با پخش سیبزمینی، مگسهای سفید را سیاه کنند، جل الخالق! شد... شد... میروند. بعدا کاشف به عمل میآید که سیبزمینیها آلوده به کفشدوزکهایی بوده است که دشمن طبیعی مگسهای سفید هستند و از این طریق آنها را از بین بردند! و صداوسیما ساعتها، روزها، هفتهها و سالها درباره این خدمت دولت خدمتگزار برنامهها میسازد و توی بوق میکند!
میبینید؟ حتی تخیل راجع به دولت قبلی هم کلی طنز دارد! با این تفاوت که آن موقع اعصابمان خرد میشد، الان چهار ستون بدنمان میلرزد!