پیکان از حافظه تاریخی ما ایرانیها محال است که پاک شود. خودرویی که زمانی نماد اشرافیگری بود و زمانی هم وسیله ناوگان حملونقل عمومی. خودرویی که برای دهه 60ها امروز نوستالژی بهشمار میرود. چرخ تولید پیکان ایرانی از اوايل دهه 80 متوقف شد اما هنوز هر از گاهی این خودرو در گوشهوکنار شهر دیده میشود. شاید این اتفاق در ایران زیاد جلب توجه نکند اما در خیابانهای پرزرق و برق لندن با حضور خودروهای آخرینمدل و لوکس عجیب به نظر میرسد. حمیدرضا ابک، روزنامهنگار در سفر اخیر خود به لندن از یک پیکان در خیابانهای این شهر عکسی را منتشر میکند که مخاطبان خبرآنلاین درباره آن چنین نوشتند.
کاربری از تردد این خودرو در شهرهای کانادا میگوید و مینویسد: گويا در كانادا هم پيكان وجود دارد. شايد دوستان بتوانند عكس آن را براي خبرآنلاين بفرستند. کاربر دیگری نوشته است: فقط یه ایرانی میتونه. رضا نوشته است: پس پرايد چي؟ من شنيدم توي خارج پرايد هم هست؛ عراق، سوريه، افغانستان. چي ميشد چندتا از اونا ميخورد به تور داعشيها، حساب كار دستشون مياومد.
کاربر دیگری به تاریخچه تولید پیکان اشاره کرده و نوشته: درواقع این اتومبیل هیلمنهانتر است که در ایران بهنام پیکان مونتاژ شد.
کاربری هم پرسیده: پَ رینگش کو؟ این پیکان مشتری هم پیدا کرده است، ایرانی نوشته است: آقا بیزحمت بپرسید اگه فروشیِ من مشتریام با یه جوانان زرد قناری طاق میزنم. جون داداش جدی میگم. کاربری که ظاهرا از انگلستان کامنت گذاشته، نوشته است: یک تاکسی نارنجی هم تو لندن هست. واقعا چی میشد ما هم مثل انگلیسیها ظاهر تاکسیها را نگه میداشتیم و فقط موتور و داخل و بقیه چیزها را بهروز میکردیم، یاد روزهای تاکسیهای یکدست و نارنجی بخیر. سجاد در پاسخ به این کاربر نوشته است: دوست عزیز حفظ کردن ظاهر خودرو پیشکش، ما رنگ تاکسیها رو هم نتونستیم حفظ کنیم. سفید خط قرمز، سفید خط نارنجی، تاکسی زرد، رنگ سبز تازه اگه هیوندایهایی هم که برای فرودگاه وارد شدنرو اضافه کنیم دو سه تا رنگ دیگه اضافه میشه. علاوه بر تنوع توی رنگ، تنوع در طرح هم داشتیم و خطهای تاکسی ساده و شطرنجی شدن از رو کاپوت و صندوق اومدن رو در خودرو. کلا هرچه پیش آید، خوش آید، مثل همیشه. کاربر دیگری چنین نوشته است: اونور خیابون بامو مدل جدید هم وایساده، یعنی اینکه اونا باوجود مقررات سختی که درمورد آلودگی هوا دارن و خودشون تولیدکننده هم هستن، هم مدلای قدیمی بهسازی شده و هم مدلای جدید رو با هم دارن، درحالیکه در ایران مدلهای قدیمیرو از رده خارج میکنن، مدلای جدید خارجی که دست از ما بهترونه و داخلیها هم که چیزی نگم بهتره. در پاسخ این کاربر، کاربری از فرانسه نوشته است: عزیزم اروپاییها میتونن ماشین کهنه سوار شن اما مالیات ماشین کهنه به اندازهای بالا درنظر گرفته شده که انگشتشمارند کسانی که سوار ماشین کهنه میشن، البته اینجوری هم نیست که توی هر خیابونش بشه پیکان پیدا کرد. خیلی نادر میشه ماشین کلاسیک کنار خیابون دید. مهدی در واکنش به دیالوگ بین این دو کاربر نوشته است: در جواب بینام اولی و در تأیید بینام دومی عارضم که ماشین کهنه سوار شدن در اروپا اشکالی نداره ولی مالیات زیادی باید بابت آن پرداخت بهگونهای که برای یک خانواده اروپایی اصلا بهصرفه نیست که ماشین کلاسیک قدیمی سوار شود و معمولا هم در خیابانهای اروپایی اینگونه ماشینها بهندرت پیدا میشوند و افراد خاصی فقط از این ماشینها استفاده میکنند. اما در آمریکا فکر میکنم که محدودیتهای سختی برای این کار وجود ندارد چون ماشینهای کلاسیک را میتوان بیشتر دید. اورملی پرسیده است: آینههاش چرا رو گلگیره؟ احمد پاسخ داده است: خستهس میفهمی خسته. بهرنگ نیز نوشته است: انگار نصف تصویر لندنِ نصفشم ایران. حس نوستالژی به آدم دست میده. حسام هم نوشته است: به قول عادل فردوسیپور: چقدر خوبیم ما. سعید نوشته است: آقا ما كه دستمون به پرايد نرسيد، ببين اگه 56 تومن ميده بخريمش. حسین همچنین نوشته است: این ماشین گوشه سمت چپش باکاپوتش رنگ شده، من از نزدیک دیدم.