معصومه انصاریان نویسنده و مترجم ادبیات کودک و نوجوان
قانون جهان، قانون بازتاب است. این قانون به زبانهای مختلف و در زمانها و فرهنگهای مختلف تکرار شده است. «از کوزه همان برون تراود که در اوست» یا «از ماست که برماست»، «از این دست بدهی از آن دست پس میگیری». هرکدام از این عبارتها به نوعی برقانون بازتاب، تاکید میکنند. با این مقدمه میتوان گفت، اگر ما جامعه کتابخوانی نداریم. علت یا علتهایش را باید در درون خودمان جستوجو کنیم. ببینیم کتابخوانی در جامعه ما چه ارزش و منزلتی دارد؟ کسانیکه اهل پژوهش و تحقیق هستند چه اندازه قدر میبینند؟ اندیشمندان و فرهیختگان جامعه چه وضعیتی دارند؟
هر چند کتابخوانی به مفهوم مطالعه آزاد، خودانگیخته و غیررسمی در جامعه ما رونق ندارد اما در عوض مردم به آموزش رسمی جایگاه بسیار بالایی بخشیدهاند.
مردم به موفقیت تحصیلی آدمها بهای بسیار زیادی میدهند. خانوادهها برای موفقیت تحصیلی فرزندانشان حاضرند شهریههای کلان بپردازند. بسیاری به هر دری میزنند، حاضر میشوند پول بدهند، پارتی بتراشند تا بتوانند فرزندانشان را در بهترین مدارس غیرانتفاعی ثبتنام کنند. دردسرهایی که خانوادهها موقع تغییر مقاطع تحصیلی بچههایشان از ابتدایی به راهنمایی و از راهنمایی به دبیرستان برای ثبتنام در مدارس خوب متحمل میشوند از هفتخان رستم چیزی کم ندارد. شرط معدل و امتحان ورودی و شهریه کلان همه و همه نشان از اهمیت آموزش رسمی در جامعه دارد. دغدغه مهم و شماره یک هر خانواده ایرانی موفقیت تحصیلی است. به اعتبار همین نگرش، مراکز آموزشی زیادی در سطح شهرها دایر میشود. مراکزی که پولهای هنگفت میگیرند تا راه ورود به دانشگاه را هموار کنند و رقابت بر سرآمار قبولی کنکوریها در رشتههای شاخص و پولساز شدیدا بالاست. از آگهیهای تبلیغاتی رسانهای و شهری فراوان، میشود میزان درآمدشان را حدس زد. و با یک نگاه اجمالی به سطح شهر میشود به زیادی تعداد مراکز آموزشی کنکور پیبرد و از مبالغی که دریافت میکنند، میشود حدس زد چه کسب و کار سودآوری است. قانون عرضه و تقاضاست و این وضعیت، بازتاب جامعهای است که چندین نسل است که تنها راه سعادت و خوشبختی را در تحصیل میداند. مردم فرق یک خوشبخت و بدبخت را در دکتر و گدا شدن فرد، یعنی در درس خواندن و نخواندن او میدانند.
پرسش از خود
جامعه کتاب نخوان برساخته خود ما است، برساخته تکتک ما، اگر قبول ندارید از خودتان بپرسید و سپس جوابهایتان را ارزیابی کنید.
چه انتظاری از فرزندم دارم؟ فرزند مطلوب از دید من چیست؟ چهوقت به وجود فرزندم افتخار میکنم؟ چه وقت برایش جایزه میخرم؟ در ازای چه چیزی حاضرم آرزویش را برآورده سازم؟
وقتی برا ی اولینبار با بچهای روبهرو میشویم آیا از او نمیپرسیم کلاس چندمی؟ معدلت چند است؟ آیا شده که از بچهها بپرسیم تازگیها چه کتابی را خواندهای؟ به نسبتی که پاسخمان محدود و معطوف به موفقیت تحصیلی بچهها باشد ما هم در وضعیت کتابنخوانی جامعه نقش داریم.
نبود رابطه بین خواندن و لذتبردن
یکی از دشواریهای جدی بر سر راه مطالعه آزاد همین شیوه سنتی آموزش است. شیوهای که بر کتابهای درسی و مواد حفظکردنی تأکید دارد. واقعیت این است که حجم زیاد تکالیف درسی به دانشآموزان مجال مطالعه آزاد را نمیدهد و دانشآموزان از آنچه میخوانند، لذتی نمیبرند. چون خود در انتخاب آن نقشی ندارند در نظام آموزشی ما اساسا بین خواندن و لذتبردن رابطهای وجود ندارد. وقتی بچهها در کودکی فرصت لذتبردن از کتاب را پیدا نکنند و کتاب را باری بر دوش خودشان ببینند. باید پرسید علاقهمندی به مطالعه کجا و کی میخواهد ایجاد شود؟ خواندن کتابهای درسی برای رفع تکلیف و نمره است و انگیزه و شوقی در دانشآموز برنمیانگیزد و کاری که بدون شور و شوق باشد تأثیری هم نخواهد داشت. بچهها در طول دوران تحصیلی عملا فراغتی برای مطالعه آزاد هنر و ادبیات پیدا نمیکنند و اگر هم به نمایشگاه کتاب سری بزنند به سمت کتابهای کمک آموزشی هدایت میشوند. چرا که از دید اولیای آموزشی مطالعه شعر و داستان اتلاف وقت است.
بنابراین یکی از راههای غلبهبر موانع کتابخوانی تغییر نگرش به ادبیات کودک است و تغییر شیوه آموزش سنتی رایج در آموزشوپرورش است. تا زمانی که آموزش و پرورش مطالعه کتابهای غیردرسی را وقتگذرانی و مانع انجام تکالیف درسی میداند تا زمانی که آموزشوپرورش ما نقش ادبیات را در تعلیم و تربیت و دانشافزایی کودکان نادیده میگیرد. ترویج کتابخوانی در حد آرمان باقی میماند.
نقش ادبیات کودک
برای هنر و ادبیات سه نقش اصلی
تعریف کردهاند:
نقش معرفتی: ادبیات بازتاب زندگی است و ما را با پدیدههای مختلف زندگی مثل مناسبات اجتماعی انسانها، احساسات و عواطف، اندیشهها، سرشت و سرنوشت انسانها آشنا میکند.
نقش عقیدتی: آفرینشهای هنری و ادبی بهطور مستقیم و غیرمستقیم از ارزشها و آرمانهای خاصی جانبداری میکنند معمولا نویسنده اثر برای خود رسالت خاصی را در نظر میگیرد. در آثار ادبی از ارزشها، عقاید و آرمانهای خاص سازگار با ملاحظات فرهنگپذیری و اجتماعیشدن کودک دفاع میشود و ادبیات کودک با بهرهگیری از فرمهای هنری ارزشهای اجتماعی را به شیوهای جذاب و گیرا به کودک منتقل میکند. بدون آنکه لحن خشک و عبوس داشته باشد یا به لحن خود حالت سخنرانی و خطابه بدهد. لحنی که کودکان خوششان نمیآید و آن را پس میزنند.
نقش زیباییشناختی: ادبیات کودک وجوه زیباییشناختی زندگی کودک را بازآفرینی میکند. دنیای کودکان زیباییهای ویژه دارد که هم برای کودکان جذاب است و هم برای بزرگسالان.
درباره نقش ادبیات کودک پژوهشگران گفتهاند: ادبیات کودک ذوق زیباییشناسی کودک را رشد میدهد. ارزشهای اجتماعی و اخلاقی را به آنها منتقل میکند. عواطف، احساسات و تفکر کودکان را رشد میدهد. به نیازهای رشدی و روانشناختی کودکان پاسخ میدهد و بالاترین دستاوردهای فرهنگ و دانش بشر را به آنها معرفی میکند.
توجه به نقشهای متنوع ادبیات کودک در نظام آموزش رسمی یکی از راههای ترویج کتابخوانی و زمینهساز مجوز ورود هنر و ادبیات به مدارس است. در این راستا اقداماتی نو باید انجام شود. باید درهای مدارس به روی نویسندگان کودک و نوجوان باز شود. باید کتابخانههای آموزشگاهی از حالت رکود و بیتوجهی خارج شود.
ادبیات کودک و نوجوان از سوی مسئولان آموزش و پرورش حمایت و پشتیبانی شود. کارهایی که پیش از ما جوامع پیشرفته و کتابخوان انجام دادهاند. برای توسعه و ترویج کتابخوانی در برنامه مسئولان قرار بگیرد. برای رسیدن به جامعهای کتابخوان عزمی ملی و طرحی همگانی نیاز است.
بهعنوان نخستین و پایهایترین گام، خانوادهها برای بچههایشان کتاب بخرند با آنها کتاب بخوانند و فرصتی فراهم کنند تا بچهها از کودکی لذت مطالعه را بچشند. میگویند: اگر انسان لذت خواندن را در کودکی کشف کند، در بزرگی هرگز کتاب را رها نمیکند.
آموزشوپرورش باید کتابخوانی را وارد برنامه درسی دانشآموزان کند بخشی از وقت کلاس را به مطالعه آزاد بچهها اختصاص بدهد و زنگ مطالعه در مدارس رسمیت پیدا کند.
بهبودبخشیدن به وضع کتابخانههای آموزشگاهی و به دنبال آن انتخاب کتابخانه نمونه به سبب ارایه خدمات و کوشش در ترویج کتابخوانی از راههایی است که به ترویج کتابخوانی کمک میکند.