شماره ۱۰۵۰ | ۱۳۹۵ شنبه ۹ بهمن
صفحه را ببند
پلاسکو؛ پنهان شدن پشت حماسه برای فرار از تراژدی

علی کدخدازاده روزنامه‌نگار

گفتم نرو؛ خیلی خطرناک است. گفت: «زندگی مردم در آتش است. من می‌روم.» و این گونه حماسه‌ای آفرید. حماسه‌سازان به ما یادآوری می‌کنند که هنوز می‌توان به انسانیت انسان امیدوار بود. آن‌ها دل ما را قرص می‌کنند که هنوز شرافت، وجدان، وفای به عهد و از خودگذشتگی را می‌توان در کوچه پس کوچه‌های این جهان بی‌معرفت یافت. اما و هزار اما هر حماسه‌ای که آن‌ها می‌آفرینند، محصول تراژدی است که ما خلق کرده‌ایم. آن‌ها حماسه آفریدند، اما به من و تو چه؟ آری به ما چه ربطی دارد؟ آیا قرار است پشت این حماسه،  تراژدی‌ای که خلق کردیم، از یاد ببریم؟ اگر آن دم که اولین جرقه زده شد، کسی خاموش می‌کرد، تراژدی خلق نمی‌شد تا سرانجامش به این حماسه ختم شود. اگر ساختمان سیستم ضد حریق داشت، آتش به جان آتش‌نشان‌ها نمی‌افتاد. اگر پیگیری می‌شد تا نواقص ایمنی این ساختمان مرتفع شود، این آتش جان‌سوز شراره نمی‌کشید. اگر وسایل و تجهیزات اطفای حریق بیش از این بود آتش به آوار تبدیل نمی‌شد. اگر دانایی و دانش راهبری این عملیات افزون‌تر بود، پیش از فروریختن آوار، ساختمان تخلیه می‌شد. اگر آن مسئولی که گفت 24 ساعته آواربرداری می‌کنیم، دانش لازم را داشت برآوردش 700 درصد خطا نبود. مجموع سخنان گفته شده در شورای شهر را طی این سال‌ها بررسی کنیم، چند درصد آن در خصوص تهران ناامن، نشسته بر بال اژدهای زلزله، و گزارش‌هایی در خصوص وضعیت ایمنی شهر و کمبود امکانات نگهبانان ایمنی شهری
 بوده است؟ مجموع صحبت‌های شهردار تهران را تورق کنیم، چند درصد از صحبت‌های او هشدارباش درباره وضعیت ایمنی شهر است؟ یکی به ما بگوید، چرا ساختمان‌های فاقد استانداردهای ایمنی اینقدر در شهر زیاد است؟ شهرداری گله دارد که چند هزار ساختمان ناایمن در تهران سربرآورده است. شهرداری بگوید، چه تعداد از این ساختمان‌ها در زمان مدیریت شهردار جدید ساخته شده‌اند و چرا؟ در خبرها آمده بود که مدیری از مدیران شهر اظهار داشته «آتش‌نشانی کمبود امکانات ندارد». اما آنچه شنیده‌ایم حاکی از آن است که آتش‌نشانی تهران کمتر از 5 نردبان بلند و سه دستگاه زنده‌یاب دارد. اگر این ارقام درست است، به آن مسئولی که می‌پندارد آتش‌نشانی کمبود امکانات ندارد چه باید گفت؟ در شهری که آبستن بحران‌های جغرافیایی و آماده به زلزله است، ستادی به نام ستاد بحران داریم. به گمانم کار این ستاد پیش از هر چیز، پیشگیری از بحران است. سهم آن‌ها در این پیشگیری چه بود؟ هر حماسه‌ای که خلق می‌شود به منزله آن است که قبل از آن، کارهایی صورت نگرفته، امکاناتی آماده نشده، درست‌هایی انجام نشده تا یک حماسه‌ساز ناگزیر برای رفع این ناکرده‌ها و نشده‌ها از جان خود بگذرد. آن‌ها حماسه آفریدند. اما ما حق نداریم پشت این حماسه سنگر بگیریم. ما خالقان تراژدی بودیم و بس.


تعداد بازدید :  272