تاخیر چند دقیقهاي در تخلیه افراد در حوادث، بهویژه در ساختمانهاي آموزشی به دلیل حجم بالاي جمعیت اثر قابلتوجهی در افزایش خسارت جانی دارد. بدین منظور تعداد و موقعیت راههاي خروج این ساختمانها باید متناسب باشد تا امکان تخلیه در زمان مناسب
فراهم شود.
آزاده شمس و لیلا میرسعیدی در پژوهشی با عنوان «بررسی کارآیی راههاي خروج ساختمان در تخلیه اضطراري آتش به روش تحلیل نرمافزاري» به بررسی خروجیهاي یک ساختمان آموزشی پرداختند. در این پژوهش با استفاده از دو روش کارآیی ابزارهاي فرار در ساختمانهاي آموزشی بررسی شده است؛ ابتدا زمانهاي خروج اضطراري با مدلسازي رفتار
دانش آموزان (به وسیله نرمافزار شبیهساز) تخمین زده شد و با مقایسه نتایج حاصل با زمان مورد نیاز براي تخلیه ساختمان برآوردي از کارآیی ابزارهاي خروج به دست آمد. در روش دوم کارآیی راههاي خروج مدرسه با معیار ضوابط و مقررات ایمنی ساختمان در برابر آتش
بررسی شد.
مقایسه نتایج حاصل از دو شیوه یاد شده امکان تأیید این فرضیه را فراهم کرده است که رابطه مستقیمی بین تعداد، ابعاد و موقعیت راههاي خروج با زمان خروج امن کاربران در مواقع بحران وجود دارد. نتایج حاصل شیوههایي در ارزیابی عملکرد پلان معماري ارایه داده است که میتواند افزایش دقت تصمیمات مدیریتی در وضع پاسخگویی بناها در موارد بحران را به همراه آورد. نتایج نشان میدهد ارزیابی ویژگیهاي معماري مربوط به ابزارهاي فرار ساختمان تنها به وسیله ضوابط و مقررات ملی کافی نیست.
اگرچه ضوابط موجود در زمینه ایمنی ساختمانها در برابر آتش رهنمودي مناسب براي معماران در جهت طراحی ایمن است؛ اما همچنان جاي خالی بررسیهایی در ضوابط ایمنی را نشان میدهد. تاکنون به این مسأله که آیا کاربران بناها با ویژگیهاي جسمی و رفتاري متفاوت میتوانند در زمان مناسب ساختمان را ترك کرده و به محل امن بروند، کمتر پرداخته شده است.
ازسوي دیگر، در این پژوهش بدون توجه به برآورد کارآیی مصالح در مدت زمان تخلیه و با درنظر گرفتن یک عدد رایج اقدام به شبیهسازي رفتار کاربر شده است؛ درحالیکه برآورد زمانی دقیق زمان تخلیه کافی میتواند براساس هر پروژه برحسب نوع مصالح و ویژگیهاي معماري ساختمان متفاوت باشد که با نرمافزارهاي دقیق شبیهسازي آتش (مانند FDS ) امکانپذیر بوده و شایسته است در پژوهشهاي آینده به آن پرداخته شود.
شبیهسازي نرمافزاري پلان و رفتار کاربر مواردي را نشان میدهد که با وجود پاسخگویی پلان به مقررات ملی (به طور مثال عرض و تعداد پلههاي موردنیاز) در صورت مسدودشدن مسیر تخلیه عمودي اصلی، استفاده از مسیر فرعی مستلزم صرف زمان بیش از حد براي تخلیه امن افراد از ساختمان است. براساس نتایج حاصل از پژوهش، ارزیابی ویژگیهاي معماري مربوط به ابزارهاي فرار ساختمان بهویژه در ساختمانهاي با خطرپذیري بالا تنها به وسیله ضوابط و مقررات
ملی- که روش مرسوم در بررسی خطرپذیري ساختمانها در مواقع بحران است - کافی نیست و نیاز است برنامهای دقیق و مدون برای آن تهیه و تدوین شود. برنامهای در سطح کلان که بتواند خطرپذیری ساختمانها را به صورت دقیق شناسایی و از مشکلات گسترده آتی جلوگیری کند. این درحالی است که فرار سریع و عملیات نجات در ساختمانهایی با تعداد محدودي از نقاط دسترسی به سطح خیابان (از جمله ساختمانهاي آموزشی) امري مشکل است.
تراکم بالاي جمعیت هم مشکلات کنترل شرایط را در هنگام وقوع بحران دو چندان میکند. مکانیابی صحیح مسیرهاي خروج باید براساس محاسبه دقیق بازههاي زمان خروج باشد و ابعاد خروجیهاي اضطراري متناسب با حجم تردد استفادهکنندگان در زمان بحران پیشبینی شود. این درحالی است که اطلاعات مربوط به این حوادث معمولا در دسترس نیست و سناریوهایی که به کاهش خسارت براي ساختمانها میانجامد، کمتر پیشبینی شده است. همچنین نمونههایی مانند نمونه مدرسه مورد بررسی در این پژوهش بسیار زیادند و بسیاری از اماکن عمومی مانند بیمارستانها که باید ضامن امنیت در مواقع بحرانی باشند، میتوانند عامل بحران باشند.