امروز میخواهم از رابطه افزایش جمعیت و فعالیتهای داوطلبانه بنویسم. شاید شنیده باشید که رفتارهای جمعيتی، بازتاب درکی از زندگی اجتماعیاند که براساس جايگاه و هويت فرد در جامعه شکل میگیرد. لطفا زود قضاوت نکنید نمیخواهم به سبک علمینویسی رو بیاورم، با من ادامه دهید؛ در موقعیتی قرار داریم که انقلاب خاموش جمعيتی- اجتماعی درحال وقوع است. براساس سرشماری ۱۳۹۰ رشد سالانه جمعيت ايران (29/1درصد) به حدود يک سوم نرخ رشد اوايل سال ۱۳۶۰ رسيده است. زنگ خطر به صدا درآمده است. سیاستهای افزایش جمعیت تا قبل از این وجود نداشته و الگوی افزایش جمعیت نیز موردتوجه مردم قرار نگرفته است. جمعیت ایران دارد پیر میشود. (هر چند پير شدن جمعيت به عوامل ديگری مانند بالا رفتن سطح رفاه و بهداشت و اميد زندگی هم مربوط میشود). در این خصوص جدای از قوانین جنجالی مصوب مجلس، راهکارهای دیگری وجود دارد که از سوی دولت باید بسترسازی شود، مانند: شرایط مناسب فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای کودکانی که در انتظار ورود به این دنیایند. هرچند موفقیتآمیز بودن این روشها، منوط به اعتمادی است که میان مجریان و شهروندان بهوجود میآید.
حال سوال من این است که آیا گسترش فرهنگ رفتارهای داوطلبانه میتواند در این الگوی توصیهای افزایش جمعیت نقش داشته باشد؟ و اگر دارد چرا مغفول مانده است؟ لابد میپرسید اگر هر ایرانی در جهت اصلاح ساختار جمعیتی توان خود را معطوف نکند چه میشود؟ پاسخ آسان است؛ روز به روز ابعاد خانواده کوچک و کوچکتر میشود، تعداد مواليد به ازای هر زن و هر خانواده با شتاب کاهش يافته، سن متوسط اولين ازدواج نيز بهطور منظم بالا میرود و زندگی مجردی و ازدواج سفید به صورت يک پديده رو به رشد، فراگیر میشود... این عرصه زندگی ما در آیندهای نه چندان دور خواهد بود. وحشتناک است!نه؟ موضوع را هم نمیتوان با بخشنامه و ابلاغ صرف حل کرد. برای همین هم هست که من به شما میگویم موضوع دقیقا با رفتار داوطلبانه ما در حل این بحران ارتباط دارد. در زبان چینی کلمه «بحران» از دو کلمه (وی- چی) تشکیل میشود که به معنای خطر و فرصت است. یعنی شخصیت ما در نقاط امن زندگی شکل نمیگیرد، بلکه در دل خطر فرصتی برای یادگیری و پیشروی ما وجود دارد. گفتم رفتارهای داوطلبانه! اینکه چگونه میتوان محدودیتها و نواقص موجود و موانع پیشروی جمعیت جوانی که باید از راه برسد را گرفت، موضوعی است که موردتوجه است؛
رفتارهایی مانند تسهیل شرایط ازدواج فرزندان، کمترخواهی در اجاره دادن املاک، کمک به تقویت و گسترش سیستم آموزشی، حفظ منابع طبیعی، انجام امور خیریه، ایجاد تفاهم بین زوجین و... میبینید، کمترین تلاش خیرخواهانه شما میتواند اثر پروانهای خود را بگذارد. نوسان کوچک آغازینی که میتواند نوسانات و تغییرات عمدهای در رفتار یک سیستم بهوجود آورد، همانطور که بال زدن یک پروانه در اتمسفر اهواز میتواند منجر به گردباد در تهران شود. اگر پروانه پر نزند، منحنی سیستم تغییرات زیادی پیدا میکند... احتمالا از خود میپرسید که این اثر چه ارتباطی با پشتیبانی از افزایش جمعیت دارد؟
نسل جوان امروز اگر دل نگران آینده خود و فرزندانش نباشد، اگر بداند که راههای جدیدی برای زندگی بهتر در آینده به رویش گشوده میشود، اگر بداند که ما همه حامی او هستیم، به راحتی در چرخه تکاملی خود جای میگیرد. کوچکترین تلاش ما، اثرات جدی و مناسبی خواهد داشت. ترویج فرهنگ خیرخواهانه از اصولی است که آیندهساز است. همه چیز میتواند از دادن یک آجر برای ساخت اتاق یک مدرسه یا بیمارستان یا... آغاز شود. از یک دستگیری ساده، از یک وقت گذاشتن ابتدایی، از یک کار داوطلبانه!جامعه پیر شده ایران را به یاد بیاورید. سرنوشت بدی است. یاد دغدغههای بشری در کتاب «عامهپسند» بوکفسکی میافتم آنجا که مینویسد: حالا اینجا بودم. نشسته بودم و به صدای باران گوش میکردم. اگر همین الان میمردم در هیچ کجای دنیا حتی یک قطره اشک هم برایم ریخته نمیشد. نه اینکه دلم چنین بخواهد ولی خیلی غیرعادی بود. آدمی فلکزده با چه حد میتواند تنها شود؟ ولی دنیای بیرون پر از بیمصرفهای پیر و تنبلی مثل من بودند. نشسته بودند و به صدای باران گوش میدادند و فکر میکردند چه بر سر زندگیشان آمد. این درست زمانی است که میفهمی پیر شدهای، وقتی که مینشینی و در شگفتی که همهچیز کجا رفت...