شهروند| چند روز است که از «فاجعه پلاسکو» میگذرد. هنوز تعدادی از آتشنشانان با سرنوشتی نامعلوم زیر آوار هستند و خانوادههایی چشمانتظار عزیزانشان. مردم ایران هم در کنار این خانوادههای داغدار، غمگیناند و هرکس به نوعی خودش را در این غم سهیم میداند. در این میان هنرمندان هم هر کدام به گونهای با این غم همدردی میکنند. شنبه شب هنرمندان و اهالی تئاتر در محوطه تئاتر شهر گرد هم آمدند و با روشنکردن شمع به آتشنشانان مفقود و جانباخته حادثه پلاسکو ادای احترام کردند. در گوشهای از مراسم، جمعی از هنرمندان جوان که کلاههای ایمنی قرمز رنگ بر سر داشتند و نام آتشنشانهای مفقودشده در حادثه پلاسکو را بر سینه نصب کرده بودند، جلب توجه میکردند. رضا کیانیان، ایرج راد و دیگر هنرمندان در این مراسم شمع روشن کردند.
از آن سو زیبا بروفه با اهدای گل و توزیع شیرینی در محل آواربرداری ساختمان پلاسکو حضور پیدا کرد و از زحمات تکتک آتشنشانها تقدیر کرد. بروفه در اینباره گفت که «امروز نه بهعنوان یک هنرمند بلکه بهعنوان یک انسان و یک شهروند به اینجا آمدم تا سهم کوچکی در راه تشکر و کمک به آتشنشانها داشته باشم.»
پارسا پیروزفر هم که کمتر درباره وقایع و مسائل مختلف اظهارنظر میکند، پست اینستاگرامش را سیاه کرد و نوشت: «نابخردی من اگر نه امروز بر سر من که فردا بر سر همسایه آوار میشود... آوار همسایه اگر نه فردا که فردایش ستون مرا کژ میکند....»
هر چند کمتر هنرمندی را میشود نام برد که در صفحات مجازی خود پستی را به این اتفاق اختصاص نداده باشد. بسیاری از اهالی موسیقی هم قطعاتی را برای ادای دین به آتشنشانها در فضای مجازی به آنها تقدیم کردند. خشایار اعتمادی، محسن چاوشی، بنيامین بهادری، پیمان سلطانی، محمد معتمدی و سالار عقیلی ازجمله این هنرمندان بودند. خندوانه هم دیشب به یاد آتشنشانها و به احترام آنها بدون حضور تماشاگر به روی آنتن میرود.
بسیاری هم برای آتشنشانها اشعاری سرودند ازجمله افشین علا که سرودهاش با نام «امتحان در آتش» در زیر میآید: با زنان نوحهخوان امشب زبان باید گرفت/ با یتیمان، کنج عزلت آشیان باید گرفت/ چشم کافی نیست باید چشمهها جوشد ز خاک/ اشک کافی نیست، ابر از آسمان باید گرفت/ کوفتن بر چهره کافی نیست رخ باید شکافت/ سرخی رخسارهها، از ارغوان باید گرفت/ تا کفن دوزیم بر بالای خوبان جامهای/ از پر طاووس در هندوستان باید گرفت/ در پی پروانه گشتن کار هر فرزانه نیست/ راه دشوار است از آتش، نشان باید گرفت/ نیست ابراهیمیان را وحشتی از منجنیق/ پس پی آن دوستان در بوستان باید گرفت/ جز پر و خاکستر از عاشق چه میماند به جا؟/ از سیاووشان در آتش، امتحان باید گرفت.