شماره ۱۰۴۶ | ۱۳۹۵ دوشنبه ۴ بهمن
صفحه را ببند
درباره کتاب «بازیچه دست دیگران نشوید» نوشته ژاک ریگارد ترجمه پیمان حسینی
بازیگر یا بازیچه‌؟

|  مطصفی ملکیان  |

تمام سخن این کتاب این است که ما در اکثر اوقات در زندگی گمان می‌کنیم خودمان دست به گزینش می‌زنیم. بر سر دوراهی‌ها و سه‌راهی‌ها و چند‌راهی‌های زندگی گمان می‌کنیم خودمان دست به گزینش می‌زنیم و بنابراین به گفته معروف می‌گوییم سرنوشت‌مان را در چنگ خودمان گرفته‌ایم و در مشت خود داریم. این کتاب می‌خواهد ما را از این توهم بیرون بیاورد و بگوید می‌توانی سرنوشت خودت را در دست بگیری اما این‌که «می‌توانی» معنایش این نیست که «گرفته‌ای». درواقع سه دسته وادارنده در زندگی وجود دارد که شما را وامی‌دارند به یک سلسله کارهای خاص. شما گمان می‌کنید که خودم این کالا را خریدم، خودم ازدواج کردم، خودم رفتم این شغل را انتخاب کردم، خودم این رشته تخصیلی را انتخاب کردم، خودم این سفر را بر آن سفر ترجیح دادم، خودم با فلان کس قطع ارتباط کردم و دایما می‌گویید خودم و خودم. البته کمال مطلوب این است که تمام سرنوشت آدم در چنگ خودش باشد ولی به شرط این‌که بفهمد که سه نیرو هستند که نمی‌گذارند سرنوشت‌تان را در دست داشته باشد.
 این سه نیرو درحال راندن ما هستند و تا این سه را نشناسیم، همچنان گمان می‌کنیم که خودمان به دست خودمان در آن راه می‌رویم. این است که باید این سه گروه کنترل‌کننده به تعبیر مترجم را بشناسیم. البته من اگر ترجمه می‌کردم می‌گفتم «وادارنده». به‌هرحال از سه گروه وادارنده در این کتاب اسم برده می‌شود. کسانی که شما را وامی‌دارند که این‌جور راه بروید، این‌جا بروید، آن‌جا نروید، این‌جا سخن بگویید، این‌جا سکوت کنید، عزاتان این‌طور باشد، عروسی‌تان آن‌طور باشد و... می‌گوید اگر این سه گروه را بازشناسی نکنید، یک وقتی به خود می‌آیید و می‌بینید کل زندگی‌تان بازیچه دست این سه گروه بوده و گمان می‌کرده‌اید که سرنوشت‌تان در چنگ خودتان است.
گروه نخست
مؤلف این سه گروه کنترل‌کننده را درواقع به این صورت تقسیم کرده: کسانی هستند که به تعبیر ایشان ما را کنترل می‌کنند، برای این‌که به ما نفعی برسانند؛ پدر و مادر به این شکل شما را کنترل می‌کنند و مخصوصا مادر. خواه در این فرآیند به خودشان هم نفعی برسد و خواه به خودشان هیچ نفعی نرسد. نفع خودشان برای این گروه اهمیت ندارد. اهمیت در این است که می‌خواهند به شما نفع برسانند.
ولی به جهت این‌که به شما نفع برسانند، کنترل‌تان می‌کنند، غافل از این‌که همین کنترل سبب می‌شود که آن نفع به شما نرسد. این گروه کنترل‌کننده اول هستند. پس گروه کنترل‌کننده اول، تو را کنترل می‌کند برای نفع خود تو، خواه به خودشان هم نفعی برسد و خواه نرسد. چیزی که برای‌ این گروه مهم است نفع شماست و خبر ندارند که با این کار دارند جلوی نفع شما را می‌گیرند.
گروه دوم
گروه کنترل‌کننده دوم کسانی هستند که تو را کنترل می‌کنند برای نفع خودشان؛ خواه به تو نفعی هم برسد، خواه نفعی نرسد. درست عکس گروه کنترل‌کننده اول. گروه اول می‌خواستند به شما نفع برسانند؛ خواه در این فرآیند به خودشان هم نفعی برسد و خواه به خودشان نفعی نرسد. این گروه بعدی اما درست عکس گروه اول هستند. شما را کنترل می‌کنند برای این‌که کاری بکنید که به خودشان نفع برسد؛ خواه در این فرآیند به خود شما هم نفعی برسد و خواه نفعی نرسد. درواقع می‌خواهند شما را در راه اهداف خودشان و در راه منافع خودشان کنترل کنند. حالا اگر به خود شما هم نفعی رسید رسید و اگر به شما نفعی نرسید نرسید. ولی می‌خواهند به خودشان نفعی برسانند.
گروه سوم
دسته سوم اما از همه مضرتر هستند؛ کسانی هستند که شما را کنترل می‌کنند برای این‌که به شما ضرر برسانند. نه این‌که بخواهند به خودشان نفع برسانند، بلکه بالاتر از این. می‌خواهند به شما ضرر برسانند. اینها دیگر کسانی هستند که از سر دشمنی، کینه، از سر خشم، از سر حسد دارند شما را کنترل می‌کنند. اصلا می‌خواهند شما را به جایی بکشانند که ضرر کنید.
هر سه دسته کنترل‌گر به لحاظ نیات‌شان با هم فرق دارند ولی هر سه در این شریک هستند که نمی‌گذارند زمام اختیار شما دست خودتان باشد. تو گمان می‌کنی داری با روش‌های خودت زندگی می‌کنی با این‌که آنها با روش‌های‌شان تو را از دور کنترل کرده‌اند.
در این کتاب نخست این موضوعات تبیین می‌شود و بعد از آن شیوه‌ها و شگردهای هر گروه را می‌آورد. پس از آن هم راه‌های مقابله با این شگردهای سه‌گانه توضیح داده می‌شود. کتاب «بازیچه دست دیگران نشوید» نوشته ژاک ریگارد با ترجمه پیمان حسینی از سوی نشر ققنوس چاپ شده است.

 


تعداد بازدید :  724